مینا قاسمی : «این یک کمدی خطرناک و جذاب است، میمون را باید دید»، جملهای است که از روزهای ابتدایی شروع نمایش در صدر پوسترهای تبلیغاتی و بنرهای رسمی نوشته شده بود؛ روی پوستری با رنگ تند قرمز که تصویر روی آن، نشانگرِ اتحادی خصمانه بین میمون و انسان بود.
نام این نمایش «مثل میمون» است که ابراهیم اسدی زیدآبادی، بازیگر و کارگردان سیرجانی تئاتر آن را نوشت و طی هفتهی گذشته، به مدت پنج روز در پلاتوی تئاتر شهر کرمان به روی صحنه برد.
به گزارش فردای کرمان به نقل از استقامت، عصر پنجشنبه، 10 مردادماه این نمایش پس از اجرای سانس اول خود، در نشستی که توسط کانون ملی منتقدین تئاتر ایران (دفتر کرمان) برنامهریزی شده بود، با هدایت مهدی حشمتی مورد نقد و بررسی قرار گرفت؛ جلیل امیری و مجید عتیق به عنوان منتقدین تئاتر همراه با بحث و گفتوگو با کارگردان اثر، بازیگران، عوامل نمایش و حضار و علاقهمندان، نمایش مثل میمون را با تفکیک دو بحث متن و اجرا بررسی کردند. مثل میمون، در 80 دقیقه بختِ انسانهایی را روایت کرد که در طی یک شب و در اثر ارتکاب به عملی یکسان، به تدریج تبدیل به میمون میشوند و با استیصال به دنبال درمان میروند، درمانشان هم چیزی نیست جز اعتراف و اظهار ندامت در پیشگاه مادر مقدس.
نویسندهها تکلیف خود را با ایدههایشان مشخص کنند!
جلیل امیری در این نشست، با قلمداد کردن این نمایش به عنوان یک کمدی گروتسک، بنای نقد خود را بر نقد هرمنوتیک گذاشت و گفت: «وقتی اثر تولید میشود، به تعداد مخاطبین خود معنا تولید میکند؛ من در جایگاه منتقد تحلیل خود را بر اساس نگاه خودم ارائه میدهم که ممکن است اصلا هدف کارگردان نباشد، بنابراین زمانی میتوانم در مورد کار با قطعیت بیشتر صحبت کنم که درمورد ساختار و فرم نمایشنامه حرف بزنم؛ بدینمنظور ابتدا باید حوزهی نمایشنامه مشخص باشد و بر اساس آن، از دید طراحی، کارگردانی، سواد بصری و بازی بازیگران، ایرادات کار تبیین گردد. به عقیدهی من، با صحبت در مورد تکنیک کار است که میتوان با قطعیت غلط و درستی اثر را مشخص کرد؛ نه با تحلیلها و تأویلها».
او سپس افزود:«امشب ما با یک نمایش کمدی گروتسک روبهرو بودیم که به نظرم در بسیاری از قسمتهایش موفق بود چراکه این اثر سر و شکل دارد، مهرهها در آن چیدهشده است و ساختار در آن وجود دارد. گروتسک در بستر کمدی، فرم ناهنجار و ناموزونی را با استفاده از عناصری مثل رعب، وحشت و عبث بودن در میآمیزد و یک جورهایی از زیباییشناختی هم به دور میشود؛ اما نتیجهی آن بسیار تاثیرگذار است. البته ما باید کمدی و گروتسک را با هم داشته باشیم و در «مثل میمون»، تلاش برای کمدی کردن متن، ویژگیهای گروتسکی را از بین برده است؛ درواقع تماشاچی در هیچ جای کار دچار ترس نمیشود، اگر وحشت در کار تقویت میشد، بخش کمدی آن هم در میآمد. همانطور که اظهار سقوطِ ظاهری یک بندباز هم موجب وحشت ما میشود و هم خندهای اضطرابآور».
کارگردان نمایش «کمدی شایعات» در ادامه گفت:«ولی مثل میمون داستان خوبی است که نمونههای آن را هم در ادبیاتمان داریم: از مسخ کافکا گرفته تا کرگدن اوژن یونسکو. درواقع میتوانم بگویم این نمایشنامه، موفقترین متنی است که ابراهیم در حوزه ساختار درام نوشته است که اگر قدری با آن کُشتی بگیرد میتواند بهراحتی آن را از یک زاویههایی جمعوجورتر کند».
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در اینباره با اشاره به وجوه بدی و نیکی در متن (اظهار ندامت از اعمال بد و اخذ درمان)، آنان را مربوط به مانیفست نویسنده دانست که به عقیدهی او به کار لطمه وارد کرده است. وی در اینباره تشریح کرد:«اتفاق بدی که در متن اجرا شده رخ داده، این است که قصه خیلی دیر شروع میشود و بازیگران هم شاید این را در اجرا احساس میکنند چراکه تماشاچی کار را زمانی باور میکند که بازیگر آن را باور کند؛ وقتی بازیگر اتفاق پیش روی خود را باور نمیکند، منِ تماشاچی هم باورش ندارم. بر همین اساس، من احساس میکردم نمایش از ابتدای خود دارد از دست میرود ولی بعد از مدتی دیدم تازه نمایش شروع شده که اتفاقا در جایی هم که شروع میشود واقعا نمایش به خوبی جمع میشود و ما به تماشای اصل داستان مینشینیم؛ اما شاید این ورود دیرهنگام ما به ماجرا، به این علت باشد که دغدغههای محتوایی و حرفهایی که در ذهن نویسنده است بر ساختار نوشته غالب است. حرفهایی که البته کمکی به ساختار درام نمیکند».
وی ادامه داد:«میدانید، اینکه ما از یک سمت در دام مانیفست دادن بیفتیم، و از یک سمت دیگر درگیر ممیزیها شویم، نتیجهاش چیزی نمیشود جز اضافهگویی. نویسنده باید تکلیف خود را با ایدهاش روشن کند. بگذارید کرگدن اوژن یونسکو را مثال بزنم، این اثر یک ایدهی ساده دارد بیآنکه چرایی تشکیل این ایده را به ما بگوید. خیلی ساده، در این اثر، شهری وجود دارد که مردم آن تبدیل به کرگدن میشوند، تمام. ولی ببینید، ورود به نمایش همان لحظهی اول اتفاق میافتد؛ اما در مثل میمون ما با نقصان ریتم روبهرو هستیم که همانطور که گفتم نشأت گرفته از غلبهی دغدغههای نویسنده در ساختار متن است که من باید اینجا هم همان جملهی همیشگیام را بگویم: درام جای پیام دادن نیست؛ اما تاثیر یک تجربهی خاص را منتقل میکند، بیآنکه قصد انتقال پیامی را داشته باشد. مثلا ما در مکبث چیزی به عنوان خوب و بد نمیبینیم. بنابراین درخواست من از نویسندهها این است که ایدههایتان را مشخص کنید؛ و آن را به ساختار کنش نمایشنامهتان وارد کنید و بعد میبینید که آن مانیفستها جمع میشود».
کارگردان تئاتر « داراب، سالار زادهای از شاه کوه» افزود:«اگر کسی از من بپرسد موضوع نمایش مثل میمون چه بود؟ من میتوانم بگویم: موضوع کار این است: «این آدمها چون دارند گناه میکنند دارند از انسانیت خارج میشوند»، این مانیفست نمایش، متاسفانه آن را دچار شعارزدگی کرده است. اگر در موضوع اثرمان نگاه ایدئولوژیک تزریق کنیم، اثر ایدئولوژیزده میشود».
ساختار به اثر هنری معنا میبخشد
در بخش دیگری از این نشست، مجید عتیق با تبیین وجه تمایز فرم و ساختار در اثر هنری تشریح کرد:«در هر اثر هنری فرم امری اجتنابناپذیر است. اما آنچه در اثر معنا را میسازد، فرم نیست بلکه ساختار است. پس بنابراین فرم با ساختار تفاوت دارد و تفاوت اصلیاش از همان ایده شروع میشود. حوزهی آثاری شبیه به «مثل میمون» را سخت میتوان از هم تفکیک کرد. متن از اجرا به دشواری جداشدنی است و بازیگری از کارگردانی. اما در مورد اجرا و کارگردانی کار، در نگاه به کلیت اثر، ساختار برای شکل گرفتن معنای اصلی که برآینده ایدهی نویسنده است، نتوانسته قوام لازم را در شکل کلی پیدا کند و در نتیجه ساختار کلی شکل نگرفته است».
وی افزود:«شاید دلیل آن این باشد که بعضی مواقع روابط علت و معلولی در چیدمان صحنهای و آرایههای صحنهای نمیتواند دلالتهای منطقی خودش را که برآیند معنا میشود به مخاطب ارائه دهد. ما در این اثر در ابتدا با یک خانه و خانواده روبهرو میشویم که احساس میکنیم با یک نمایش رئالیستی اجتماعی روبهرو هستیم. نوع بازیها و میزانسن این را به ما میگوید؛ بعد یک دفعه روز بعد، شکل و ساختار نمایش دچار تغییر میشود، ولی ساختار کارگردانی همان اثر رئالیستی باقی مانده، هرچند که سعی شده با دوسویه کردن نمایش و بازیها به ارتباطات شکل گسستدادهشدهای داده شود که معنا را شکل دهد؛ اما باز هم شکل نمیگیرد».
به گزارش فردای کرمان، در این نشست حاضرین با طرح سوالاتی که اغلب بر محور برداشتهای متفاوت از مفهوم نمایش و ویژگیهای آثاری از این دست بود، با منتقدان وارد گفتوگو شدند و در طی بحث، به سوالات آنان پاسخ داده شد.
گفتنی است، صابر سلطاناحمدی، آیدا دولتآبادی، مرتضی مطلق، محمود موذنی، فرشته گلستانه، حسام نورمندی، محمدرضا موسوی، شهرزاد پژمان، یسنا مطلق و ابراهیم اسدی زیدآبادی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداختند. حسام اسدیشکاری تهیهکنندگی اثر را به عهده داشت و نمایش حاصل کار گروه نمایشی میم است. /میم
نظر خود را بنویسید