گروه فرهنگ و هنر – سپهر صادقی متولد ۱۳۸۰ کرمان و هم اکنون دانش آموز پایه یازدهم دبیرستان شاهد است و همین روزهای اخیر خبر یافته ایم در جشنواره شعر دانش آموزی، رتبه اول کشور را کسب کرده است. به همین بهانه؛ نشریه استقامت گفت و گوی کوتاهی با او انجام داده است که در ادامه میخوانید.
به گزارش فردای کرمان، به نقل از استقامت، سپهر صادقی فرزند حسین سبزه صادقی و ژیلا کاکاپور است که هر از فعالان حوزه ادب و هنر استان هستند.
آقا سپهر، قبل از هر چیزمیخواهم بدانم از کی شعر گویی؟
من از لحظهای که چشم وا کردم دور و برم شعر دیدم و کتاب و شاعر و هنرمند.
خانه و محل کار پدر که خودش هم شاعر است، مدام محل رفت و آمد شاعران و نویسندگان بوده و هنوز هم هست.
مادرم هم روزنامه نگار و پژوهشگر است، دکتر ادبیات است و در دانشگاه درس میدهد و چند کتاب و کلی مقاله دارد.
به همین خاطر من از بچه گی با شعر و شب شعر و جلسات ادبی آشنا شدم. مثلا یک پیرمرد هفت هشت سال پیش چند روز مهمان ما بود یک ماه پیش عکسش را پشت مجله بخارا که پدرم آورده بود دیدمو از بابام پرسیدم این آقا همان پیرمردی نیست که چند سال پیش مهمان ما بود و با هم به جیرفت و ماهان رفتیم. پدرم گفت: بله، ایشان انورخامهای هستند، از بزرگان فرهنگ کشور. یا دکتر کیومرث منشیزاده، شاعر که دوست بابا بودند و گاهی مهمان ما بودند.
بگذار بپرسم: اولین شعرت را کی نوشتی؟
اولین شعرم را فکر می کنم نه سالگی برای خواهرم «هانا» که به دنیا آمده بود و گریه میکرد.
شعرش یادت هست؟
بله: «خواهرم اشکهای تو تکهای از من است، گریه نکن آب میشوم!»
شعر بعدی هم این بود: «به سکوت میروم، صندلی بادی ته کوچه است.»
شعر بعدی یک متن رپ بود که برای جشن پایان سال مدرسهمان گفتم و رفتم خواندم.
آیا تشویق هم شدی؟
بله، یادم است مجری برنامه آقای حسن زاده مجری تلویزیون بود و خیلی هم روی سن تشویقم کرد.
یک چیز دیگر هم بگویم، من به هنر، شعر، موسیقی و به خصوص رپنویسی و رپخوانی و مجریگری خیلی علاقه دارم اما پدرم برای این کارها تشویقم نمیکند.
چرا؟
میگوید: کار هنری و فعالیت فرهنگی توی این مملکت درآمد ندار و همیشه از من میخواهد زبان انگلیسیام را قوی کنم و فکر کاری تجاری باشم. اما شعر و موسیقی خودش میآید سراغ من.
آقا سپهر، جشنوارهای که رفتید، چطور بود؟
مسابقات را که آموزش و پرورش در رشتههای مختلف در تهران برگزار میکند و هرسال نفرات برگزیده استانها را برای رقابت کشوری دعوت میکنند .
امسال هم از استان کرمان یک گروه تیاتر از شهرستان راور برگزیده استان بود، من و تعدادی دیگر از دانش آموزان کرمانی بودیم که جمعا ۲۳ نفر به سرپرستی آقای حیدری و آقای شهابی، هفدهم رفتیم و بیست و دوم مرداد برگشتیم.
از استان کرمان، من رتبه اول بخش شعر، نادر براهام از جیرفت رتبه دوم بخش داستان و یکی دیگر از دوستان هم که نامش خاطرم نیست رتبه سوم بخش انیمیشن کشور را کسب
کردیم.
از برنامهها راضی بودی؟
من اولین بار بود میرفتم، چند کارگاه شعر بود که خیلی خوب بود. با لهجههای مختلف بچههای سراسر کشور آشنا شدم که خیلی جالب بود، کلی دوست پیدا کردم و در کل خیلی خوب بود.
اما در کل حس میکنم اگر ما در مسابقهی ورزشی مقام کشوری آورده بودیم، تشویق بیشتری میشدیم، بیسر و صدا با قطار رفتیم و با قطار هم برگشتیم. شما هم که لطف کردهاید و مصاحبه میکنید، فکر میکنم دوست و همکار بابام هستید!
نظر خود را بنویسید