اسما پورزنگیآبادی ـ معضل اعتیاد، جامعهی ایران را چنان به خود گرفتار کرده که اکنون، بهصراحت از آن بهعنوان یکی از پنج آسیب اول کشور یاد میشود. نگرانیها از آنچه رخ داده و در حال وقوع است جدی است و هشداردهنده آنکه بدانیم: «طبق گزارشهای جهانی، هم در زنان و هم در مردان، مصرف رو به افزایش است اما درصد افزایش در زنان از مردان بیشتر شده است!». زنانه شدن اعتیاد در دنیا، موضوعی است که دکتر نوذر نخعی هم نسبت به آن نگران است و با یادآوری این نکته که «باید بدانیم که صدمات و آسیبهایی که در هر کشور رخ داده، کشور ما هم دیر یا زود به آن دچار خواهد شد»، هشدار میدهد که باید بهطور جدی مراقب دختران بود.
او همچنین، از اینکه الکل دارد در جامعه تبدیل به هنجار میشود سخت نگران است و تاکید میکند که همه باید به سهم خود کاری کنند تا جلوی قباحتزدایی و هنجار شدن مواد و از جمله الکل گرفته شود. نخعی، استاد پزشکی اجتماعی مرکز تحقیقات علوم اعصاب کرمان است که در مقاطع متعددی بهعنوان معاون درمان و همچنین معاون بهداشتی علومپزشکی کرمان فعالیت کرده است. از او تاکنون بیش از 250 مقالهی انگلیسی و فارسی که عمدتا در حوزهی آسیبهای اجتماعی است منتشر شده است. دکتر نخعی از جمله متخصصان زبدهای است که در سطح ایران و حتی بینالملل شناخته شده است و تالیفات متعددی هم در حوزهی اعتیاد و خانواده دارد. با او دربارهی اعتیاد در کرمان گفتوگو کردم. دکتر نخعی در این گفتوگو میکوشد تا تصویری واقعبینانه و علمی از معضلی بهنام اعتیاد ارائه کند و راهکارهایی میدهد که بتوان جان جامعه را از این آتش مهیب بهسلامت بهدر برد. او همچنین، در بخشی از این گفتوگو با ارزیابی عملکرد کمپها، تاکید دارد که در وضعی که داریم؛ وضعی که به گفتهی او اصلا هم خوب نیست، مراکز سرپایی درمان اعتیاد که ساختار خوبی دارند، بخش مشاوره را تقویت کنند تا فرایند درمان اعتیاد بهتر از قبل صورت گیرد. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید. در جریان این گفتوگو، دکتر افشین اسدی، پزشک، درمانگر و پژوهشگر اعتیاد و روزنامهنگار سخاوتمندانه همراهیام کرد و از این بابت، از ایشان سپاسگزارم.
آقای دکتر؛ از لحاظ اعتیاد به مواد مخدر، وضعیت استان کرمان در حال حاضر چگونه است؟ و اگر بخواهیم کرمان را با کل کشور و حتی دنیا مقایسه کنیم، اوضاع چطور است؟
اگر بخواهم با اعداد و ارقام این تصویر را نشان دهم ممکن است در جامعه التهاب ایجاد کند. ضمن اینکه نهادهای مختلف در حوزهی اعتیاد گزارشهای آماری متفاوتی دارند بنابراین بهتر است به اعداد و ارقام ورود نکنیم. اما این را بدانید که شرایط استان کرمان در کشور به گونهای است که باید بگویم جزو استانهای خوب نیستیم و متاسفانه در گروه استانهای مشکلدار هستیم و اصلا نمیتوانیم بگوییم که کرمان وضع خوبی دارد؛ وضع بههیچ عنوان خوب نیست. این وضعیت هم در شان استان که مردمانی نجیب و با اصالت و فرهیخته و با شعور بالایی دارد نیست. نکتهی مهم دیگر اینکه جریان مصرف مواد مخدر، یک جریان بینالمللی است و از آنجا که امروز، کشورها «وایرلس» به هم وصل هستند باید بدانیم که صدمات و آسیبهایی که در هر کشور رخ داده، کشور ما هم دیر یا زود به آن دچار خواهد شد. گزارشهای جهانی مربوط به سالهای 2018 و 2019 نشان میدهد که روند مصرف مواد در دنیا رو به افزایش است. ما در کشور عدد دقیقی نداریم که براساس آن بگوییم روند مصرف مواد چگونه است ولی براساس آنچه که بهصورت تجربی میبینیم، «تعداد مصرفکنندگان» مواد، همچنان که جمعیت جوان ما در حال ازدیاد است، رو به افزایش است. طبق گزارشهای جهانی، هم در زنان و هم در مردان مصرف رو به افزایش است اما درصد افزایش در زنان از مردان بیشتر شده است! این هم یک هشدار جدی برای ماست که باید مراقب دختران باشیم. نکتهی مهم دیگر اینکه گزارشهای جهانی نشان میدهد اگرچه احتمال ورود پسران به وادی مصرف، بیشتر از دختران است اما دختر اگر ورود کرد زودتر از پسر به آخر خط میرسد. در این شرایط و براساس روندی که دنیا دارد، ما باید تهدیدات خود را بشناسیم. یکی از تهدیدات بالقوهی ما این است که جمعیت جوان زیادی در کشور داریم. ما همچنین باید مراقب قشر دختران باشیم و فراموش نکنیم که اگرچه در حال مدرن شدن هستیم اما این شکل از زندگی را بلد نیستیم و این، خطراتی برای خانوادهها ایجاد کرده است. ضمن اینکه سنتهای گذشته که میتوانست از مصرف مواد پیشگیری کند را هم داریم از دست میدهیم. در حال حاضر، فرزندان ما نمیدانند که در این جامعه باید چهطور زندگی کنند؟ زندگیهای امروزی ما آرام نیست؛ وقتی با کسانی که مواد مصرف میکنند؛ از سیگار و قلیان گرفته تا ناس و مواد سنگین صحبت میکنیم، یکی از دلایل اصلی که میگویند این است که: میخواهیم آرام شویم! زمینههای مصرف مواد در جامعهی ما وجود دارد و در حال پررنگ شدن است. حالا سوال پیش میآید که چه باید کرد؟ خیلی مهم است که مواد را بهشکل مواد مخدر نگاه کنیم و نگوییم الان مصرف فلان ماده زیاد شد، مصرف فلان ماده کم شد؛ بلکه بهشکل ریشهای باید به موضوع نگاه کنیم. در اینباره باید بگویم که در آخرین نشست بینالمللی روانپزشکان مربوط به مواد مخدر که در سال 2013 برگزار شد، کوکائین هم به مواد اضافه شد چرا؟ چون مشاهده کردهاند نوشابههایی که کافئین بالایی دارند باعث مرگ شده؛ پس آن را هم جزو مواد گذاشتند و صحبت این بود که آیا شبکههای اجتماعی و بازیهای الکترونیکی را هم جزو مواد قرار دهیم؟ که اختلافنظرهایی در این زمینه وجود داشت ولی پیشبینی این است که در نشست بعدی، این را هم جزو اعتیاد قرار دهند. پس ببینید، مصادیق اعتیاد زیاد است و اینکه ما هربار مادهای را مطرح کنیم و بگوییم مصرف آن زیاد شده کار درستی نیست. مثل یک کشتی میماند که سوراخهای زیادی دارد. بهجای اینکه هربار دست روی یکی از سوراخها بگذاریم، بهتر است کشتی را طوری بسازیم که اصلا سوراخ نداشته باشد.
اعتیاد را باید هم از نظر ماده و هم اثراتی که میگذارد و هم سببشناسی خیلی جامع مورد توجه قرار دهیم و در این حوزه، باید نظریات جامعهشناسی، روانشناسی و علم مغز و اعصاب را در نظر بگیریم. یکی از مشکلات ما همین است که در حوزهی مدیریت اعتیاد، بخشینگری داریم. افراد علمی، بخشی به موضوع نگاه میکنند، افراد غیرعلمی هم غیرکارشناسی به آن میپردازند. نتیجه میشود وضعی که عرض کردم اصلا خوب نیست. ریشهی آن هم به این برمیگردد که ما به اعتیاد بهعنوان یک علم نگاه نمیکنیم.
اشاره کردید که کرمان جزو استانهای مشکلدار است. ممکن است این مشکلدار بودن را تشریح بفرمایید؟ همیشه یک نگاه غالب وجود داشته کرمان وضع بسیار بدی در حوزهی اعتیاد دارد و این همواره، موجب جبههگیری از طرف برخی مردم و مسئولین شده است. منظورتان از مشکلدار بودن، همین نگاه است؟
وقتی در محافل و در جلسات در مورد اعتیاد در کرمان صحبت میشود من دو مکانیسم دفاعی را مشاهده کردهام. یکی اینکه انکار میکنند و مثلا میگویند کرمان در 31 استان کشور از لحاظ اعتیاد، رتبهی 29 را دارد و بدین شکل، خیلی راحت صورت مسئله را پاک میکنند یا اینکه همهچیز را بر گردن افغانستان میاندازند! مسئولان ما اگر بخواهند به موضوع مواد مخدر ورود کنند، باید ابتدا این دو علت را از ذهن پاک کنند و همچنین، قبول کنند اعتیاد یک علم است. همانطور که میخواهند در شهر پل بسازند از یک لیسانس علوم سیاسی توانمند استفاده نمیکنند، در حوزهی اعتیاد هم کسانی که علم و تجربه دارند باید ورود کنند. تاکید میکنم که اعتیاد یک تخصص است و هرکسی نمیتواند به آن ورود کند. نکتهی بعد اینکه دنبال دلیل و بهانه نباشیم و توپ را در زمین این و آن نیندازیم. از خودمان شروع کنیم ببینیم چه کردهایم؟ بعد سراغ دیگران برویم. اینکه بهانه میآوریم ما به افغانستان نزدیکیم و این، دلیل بد بودن وضعیت کرمان در حوزهی اعتیاد است؛ باید به این پرسش پاسخ دهیم که: شیوع اعتیاد در افغانستان که تولیدکنندهی بزرگی است چهقدر است؟ اگر بالاتر از ما بود این حرف درست است. پس بنابراین، این مسائل بهانه است و دلیل نیست و باید فرق بین دلیل و بهانه را در نظر بگیریم. اینکه بخواهیم در رسانهها و اظهارنظرات، نام کرمان را به اعتیاد گره بزنیم، به نظر من کار درستی نیست و موافق آن نیستم. من مخالف این هستم که کرمان انگ بخورد و معتقدم که نباید کرمان را بدنام کرد. شاید در مورد جایگاه و رتبهای که کرمان دارد، وضع بدی داشته باشیم ولی وقتی میخواهیم در این حوزه اظهارنظر کنیم نباید فراموش کنیم که وقتی جوانی چنین گزارشی را بخواند، میگوید: همه دارند میکشند پس ما هم بکشیم! وقتی بخواهیم ناهنجاری در جامعه ایجاد کنیم، یک راه آن این است که هنجار ذهنی ایجاد کنیم؛ مثلا بگوییم در استان کرمان همه خیلی راحت مواد مصرف میکنند. خواهش میکنم رسانهها مراقب باشند به کرمان انگ زده نشود اگرچه مشکل هم داریم اما چنانچه بیشتر سراغ راهکارها و نقد عملکردها و مطالبهگری باشیم تاثیری بیشتری خواهد داشت. و با این دیدگاه، فکر میکنم بهتر باشد که دنبال این موضوع باشیم که از مسئولان که آمار تعداد جلساتی را برگزار میکنند ارائه میکنند بپرسیم که نتیجهی این اقداماتشان چه بوده؟ کجا مشکل داریم که به نتیجهای مشهود نمیرسیم؟ باید بپرسیم در زمینهی پیشگیری چه کردهاند؟ و مسائلی از این دست. شرایط خوب و مطلوب نیست. ولی باید دنبال راهحلها بود و این سوال را مطرح کرد که پاسخگوی موضوع اعتیاد در استان کرمان کیست؟
به زمینههایی که باعث مصرف مواد مخدر میشود اشاره کردید. مسائل اقتصادی تا چه حد در این افزایش مصرف موثر است؟ مسئولان هروقت میخواهند گزارش دهند میگویند که اقتصاد عامل بسیار مهمی در این زمینه است. چه نسبتی بین این دو وجود دارد؟
در نظریههایی که معمولا مطرح میشود، شرایط اقتصادی در زمینهی اعتیاد به مواد سنگین ارتباط دارد ولی برای مصارف تفننی و مواد سبک نقشی ندارد. مثلا در مورد الکل شاید تولید آن به شرایط اقتصادی ارتباط داشته باشد ولی مصرف آن ربطی ندارد؛ ولی هروئین، ارتباط دارد. مثلا در شهر کرمان، افرادی که توانایی مالی بیشتری دارند، هروئین کمتر مصرف میکنند ولی دیگر مواد را بیشتر. شرایط اقتصادی از دو بابت با مواد مخدر مرتبط است؛ یکی اینکه فرد از این مسیر پول در میآورد و بیکاری و کمپولی خود را جبران میکند، دیگر اینکه وقتی شرایط اقتصادی خوب نیست و فرد، شغل و امید به زندگی ندارد و از آنجا که دغدغههای اقتصادی، مولد خیلی از استرسهاست؛ مصرف مواد در ظاهر، این استرسها را از فرد میگیرد و او را بهاصطلاح راحت میکند. اقتصاد میتواند عامل باشد ولی در هیچ جای دنیا حرف اول را نمیزند. آمریکا قویترین اقتصاد دنیا را دارد ولی شیوع مصرف مواد در این کشور خیلی بیشتر از ایران است. خانوادههای خیلی زیادی داریم که وضعیت مالی خیلی بدی دارند ولی هیچ اسمی از مواد حتی در آن خانواده نیست وبرعکس؛ خانوادههای ثروتمندی داریم که کلکسیونی از مواد هستند. من اقتصاد را مشکل اصلی شیوع اعتیاد در منطقهی خودمان نمیدانم ولی عاملی است که محرک است و فرد را ترغیب میکند.
مشکلات اقتصادی که لااقل در یک دههی اخیر رو به افزایش گذاشته است آیا در شیوع و الگوی مصرف تاثیری گذاشته است؟
این، سوال سختی است و در حال حاضر، هیچکس در ایران نمیتواند به این سوال پاسخ دقیقی بدهد چرا که تحقیق جامعی در این حوزه نداریم. تعیین این نسبت نیاز به یک تحقیق همهجانبه دارد چرا که نهتنها شرایط اقتصادی بلکه خیلی تغییرات دیگر هم ما در جامعه داشتهایم. تحقیقاتی که فعلا داریم، بیشتر بخشی است؛ مثلا یک اقتصاددان ممکن است این موضوع را بررسی و اعلام کرده باشد که شیوع مصرف زیاد شده در صورتیکه ممکن است این افزایش، تحت تاثیر تغییر سبک زندگی هم باشد.
الگوی مصرف در این 10 سال در استان چه تغییری داشته است؟
ما یک تقسیمبندی بهنام مواد صنعتی و سنتی داریم که اشتباه هم هست و اگر لاتین آن را در اینترنت جستوجو کنید خواهید دید که این تعابیر فقط در ایران مورد استفاده قرار گرفته و استاندارد بینالمللی نیست. در دنیا، مواد به دو گروه محرک و مخدر تقسیم شدهاند. مواد صنعتی که در ایران میشناسیم، همان مواد محرک هستند. تریاک در بالای لیست مواد مخدر است و در مواد محرک در ایران شیشه در صدر است که البته الان، حشیش هم مطرح است. الگوی غالب در کرمان در طول تاریخ و از زمان قاجار تریاک بوده است. نمیخواهم موضوع را سیاسی کنم ولی انگلیس خیلی در ورود تریاک به ایران نقش داشت. یکی از مشکلات ما کرمانیها که استعداد مصرف مواد داریم این است که تحقیقات ثابت کرده اثرات محیط در درازمدت نهادینه شده و روی ژن تاثیر میگذارد. یک مثال برای تایید این موضوع میتواند این باشد که وقتی خشونت در جامعه زیاد باشد و حتی مادر هم با فرزند رفتار خشنی داشته باشد، ژن آن بچه خشن میشود و وقتی خود این بچه، صاحب فرزند شد کمتر با فرزند خود مهربانی میکند و این روند ادامه مییابد. در کرمان، در گذشته، تریاک گزینهی اول بود، 15 سال پیش، در نوجوانان و جوانان کرمان، سیگار رتبهی اول مصرف را داشت که بعد از مدتی به سمت تریاک میرفتند. الان قلیان و بعد الکل حرف اول را میزند و سیگار رتبهی سوم را دارد. ولی باز هم تاکید میکنم که نباید تمرکز خود را بر نوع مادهی مصرفی بگذاریم؛ از سال 2013 تا 2015 در دنیا 250 نوع مادهی محرک ساخته شده است. طی دو سال اما این آمار به 480 نوع ماده رسید! در این وضعیت، اگر بخواهیم دنبال این نوع مسائل باشیم، اتلاف وقت انجام دادهایم. باید به ریشهها و زمینهها بپردازیم و کاری کنیم که تمایل به مصرف مواد در جامعه وجود نداشته باشد؛ برای این، چه باید کرد؟ باید آموزش بچهها را در اولویت جدی قرار دهیم. در کنار علمی ندیدن اعتیاد و انکار آن، یکی دیگر از غفلتهای مسئولین ما، همین است که در همهی حوزهها از جمله اعتیاد، از بچهها غافل هستند. در دنیا، طی یک مطالعه، از پدر و مادران پرسیدهاند که برای پیشگیری از اعتیاد به فرزندان از چه زمانی باید شروع کرد؟ گفتهاند 12 تا 15 سالگی. چرا؟ چون در این سن، متوجه مشکلات فرزند میشوند ولی این زمان دیر است. باید این اشتباه سوم را مرتکب نشویم.
منظورتان از اولویت دادن به بچهها، افراد زیر 18 سال است؟
نه. زیر هشت سال. به نظر من، اگر میخواهیم نتیجه بگیریم، باید وقت و پول و انرژی را برای این بچهها بگذاریم. یکی از کارهای بسیار مهم دیگر هم تکریم مادر است. بازیابی هویت مادر یکی از بزرگترین واکسنهای جامعه در برابر اعتیاد است. این، چیزی است که الان چندان در جامعهی ما مورد توجه نیست؛ و مثلا مرخصی زایمان 9 ماهه برای تکریم مادران میدهیم ولی این 9 ماه اسمی است و فرد مجبور است شش ماه که گذشت، به محل کار خود برگردد وگرنه احتمال از دست دادن شغلش وجود دارد. مردان جامعهی ما هم، باید یاد بگیرند زنان را تکریم کنند. اگر مادر در خانواده تکریم شود و مثلا کسی که بچهاش را در آغوش داشت و وارد صف نانوایی شد، همه به مادر بودن او احترام بگذارند. باید جایگاه مادران در جامعهی ما احیا شود. الان ولی حتی زنان خانهدار ما بچه را دو شیفت در مهدکودک میگذارند و بچه در خانواده تربیت نمیشود. آسیبهای زیادی در این زمینه داریم. جالب است بدانید کرمان جزو چهار استان اول کشور است که اعتقاد دارند بچه باید کتک بخورد! در حالیکه حتی در حیوانات پستاندار چنین چیزی را نمیبینید. این رفتارها انسانی نیست. و بزرگان دینی ما چنین سبک رفتاری ندارند. ما به این مسائل باید رسیدگی کنیم.
وقتی مسئلهی آموزش مطرح میشود، متولیان گزارش میدهند که ما در مدارس داریم کار میکنیم. این آموزشها را چهطور ارزیابی میکنید؟
عرض کردم آموزش باید بههنگام و زیر هشت سال باشد. من خیلی به آموزشوپرورش ایراد نمیگیرم چون ما پدر و مادرها هم مشکل داریم. فرزندان ما هستند که استعداد مصرف دارند یا مصرف میکنند و وارد مدرسه میشوند. ضمن اینکه وقتی 95 درصد اعتبارات آموزشوپرورش باید صرف پرداخت حقوق شود حرفی برای گفتن نمیماند! از طرفی، این نوع آموزشها، مطالبهی مادران و پدران هم نیست و اگر مدرسهای به این حوزه ورود کند بهشدت معترض میشوند که چرا مثلا بهجای ریاضی و فیزیک و علوم وقت فرزند ما را اینطوری گرفتید! مشکل این است که آگاهی عموم مردم پایین است. باید تمرکز را بر خانوادهها بگذاریم. جالب است بدانید که در تحقیقات علمی جدید، زیاد روی موضوع اثربخشی مهارتهای اجتماعی مانور نمیدهند؛ آن هم کشورهایی که خودشان تولیدکنندهی علم مهارتهای اجتماعی و زندگی هستند! آنها خیلی این موضوع را پررنگ نکردهاند ولی در کشور ما اینقدر که مهارتهای زندگی ورد زبان مسئولان ما هست محال است در مقالات علمی دنیا این موضوع در پیشگیری از اعتیاد تا این حد دیده شده باشد! خانواده نقش بسیار مهمی دارد و بچهای که محبت ببیند و در خانوادهای قاعدهمند و تحت نظارت رشد یابد، عزت نفس و تابآوری این فرزند بالا میرود؛ دو موضوع مهمی که عامل پیشگیری از اعتیاد هستند. این عزتنفس و تابآوری در سنین زیر هشت سال در فرزند شکل میگیرد. پس خیلی به آموزش و پرورش امیدوار نباشید؛ هم دانشآموزان سن مناسب را ندارند و هم در مهارتآموزی اما و اگر زیاد است و مهم است چند جلسه و توسط چه کسی و چه زمانی آموزشها انجام شود. ما مسیر را گم کردهایم. مسیر اصلی خانواده و مقطع اصلی زیر هشت سال است.
دستگاههای متعددی در حوزهی مواد مخدر مسئولیت دارند؛ از پلیس تا علوم پزشکی و بهزیستی و ... عملکرد این دستگاهها را در استان کرمان چهطور ارزیابی میکنید؟
در کشور یکی از مشکلاتی داریم مربوط به همین ساختاری است که باید در حوزهی اعتیاد کار کند و در واقع، متولی اعتیاد است. در کشور ما، قلیان و الکل و سیگار را به وزارت بهداشت و بقیهی مواد به ستاد مبارزه با مواد مخدر سپرده شده است. چرا؟ چون سازمان UNODC گفته دخانیات و الکل قانونی هستند، پس در سیستم بهداشت و درمان به آن رسیدگی شود و هرچه غیرقانونی است توسط پلیس پیگیری شود! ببینید ما در همین گام اول هم مشکل داریم! ما وظایف در حوزهی مواد مخدر را شکستهایم و تقسیمبندی انجام دادهایم که یک کار اشتباه است. علاوه بر این، در نامگذاریها هم مشکل داریم؛ ستاد مبارزه با مواد مخدر در ذهن فقط جنگ علیه مواد را تداعی میکند. به این شرایط این را هم اضافه کنید که پژوهشهای ما هم چندان کاربردی نیست. انتقادی که من دارم این است که چرا در پژوهشهای مواد مخدر مرکزی کار میکنند و به استانها رقم اعتبارات پژوهشی خیلی کمی میدهند ولی کارهای کلان را در تهران انجام میدهند!؟ ما در حوزههای مختلف مشکل داریم. مثلا مراکز درمان سوءمصرف مواد آیا همه علمی و سالم کار میکنند؟ کسی که علمی کار نکرد سالم کار نمیکند. نمیگویم فقط اگر قاچاق انجام شد کار سالم نیست بلکه وقتی با معتاد اخلاقی رفتار نشود هم، یعنی علمی کار انجام نشده در نتیجه کار سالم نیست. همینجا این نکته را بگویم که بزرگان این حوزه امروزه تاکید دارند که فرد معتاد باید به این «انتخاب» برسد که قصد ترک دارد. اخیرا هرکس قصد ترک دارد من میگویم اصلا دنبال سمزدایی نباید بروی. شرط ورود به وادی ترک اعتیاد این است که با زجر سمزدایی شود. یعنی فرد باید اراده و انتخاب آگاهانه داشته باشد. کسانی که 10 نمونه دارو میگیرند که دردشان کمتر شود و خوابشان به هم نخورد و اسهال نشوند؛ احتمال اینکه دوباره سراغ مواد بروند بالاست ولی کسی که پنج روز در خانه میماند و درد میکشد و حتی خواب هم نمیرود احتمال اینکه به سمت ترک برود بیشتر است و ترک او هم، تداوم خواهد داشت. این را من نمیگویم. پروفسور لوئیس میگوید و تاکید دارد که نگویید اعتیاد بیماری است بلکه یک انتخاب است و معتقد است هرکس ترک کرده به خاطر پزشک و روانشناس نبوده؛ این افراد، به او کمک کردهاند اما اصل این است که خود فرد انتخاب کرده است. اگر این انتخاب قوی باشد فرد در ترک موفق میشود. این وضعیت را هم داریم که فرد انتخاب و ارادهاش قوی است ولی دکتر خوب کنارش نیست. نکتهی دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که؛ در دنیا، این را هم میگویند که اگر مواد مخدر نبود از اعتبارات افبیآی کم میشد یا اگر مواد نبود، از خودروهای پلیس کم میشد! اگر مواد نبود شاید من کارشناس این حوزه هم باید کار دیگری انجام میدادم. این جنبهها هم قابل کتمان نیست. برخی اما از این وضعیت سوءاستفاده میکنند. مشکلات زیادی داریم.
با این توضیحاتی دادید؛ تکلیف کمپهای ترک اعتیاد چه میشود؟ در حال حاضر استان هم متمرکز بر این کمپهاست و راهاندازی چند مرکز جدید را دنبال میکند. بهطور کلی عملکرد این کمپها را چهطور ارزیابی میکنید؟
کمپ هم مثل مهارتآموزی یا مرکز درمان سوءمصرف موادمخدر اصل و اساس آن مشکل ندارد ولی روشها در این مراکز باید بر مبنای اصول علمی باشد وگرنه مسیرهای متفاوتی از انای تا امامتی و کمپ وجود دارد که همه هم خوب هستند. بهشرطی که اصول علمی رعایت شود.
ارزیابی شما از عملکرد فعلی کمپها چیست؟
ببینید؛ بدنهی سیستم دولتی در زمینهی درمان اعتیاد خیلی کوچک است. یک تجربه که کشور داشت این بود که بخشی از فعالیت را به بخش خصوصی واگذار کرد که در برخی از زمینهها خیلی هم موفق شدیم؛ مثلا در گذشته تعداد معتادان تزریقی خیلی زیاد بود ولی الان کم شده که این نکتهی بسیار مهمی است. اگر مثل 15 سال پیش تزریقی داشتیم، اچآیوی الان خیلی شیوع داشت. اصل کار درست است ولی نباید کار را به هرکسی بسپارند. صرف مدرک فرد مهم نیست بلکه باید صلاحیت افراد از جهت رفتار حرفهای و تسلط بر موضوع مدنظر باشد. در کرمان افرادی را میشناسم که وقتی آنها را میبینیم خجالت میکشم. بسیار انسانهای بزرگی هستند و ایثارگرانه و فداکارانه در این حوزه مشغولند. چنین افرادی باید الگوسازی شوند.
اینکه استان بر راهاندازی کمپهای ترک اعتیاد متمرکز شده را یک تصمیم درست میدانید؟
ببینید؛ تعداد بیماران ما در کرمان زیاد است به همین دلیل، همه باید در این زمان فعالیت خود را توسعه دهند و در هر مسیری که وجود دارد نباید سد ایجاد کنیم. به نظر من، در کرمان باید راهاندازی این مراکز، از انحصار هم خارج شود و یک فضای رقابتی سالم ایجاد شود و اجازه دهند تعداد مراکز بیشتر شود. بعد، براساس عملکرد، بهترین مراکز را تقویت و حمایت کنند.
اینکه بر استفاده از روشهای علمی تاکید دارید منظورتان این است که در حال حاضر از روشهای علمی در کمپها برای درمان معتادان استفاده نمیشود و روشهای فعلی موثر نیست؟
نه. بحثم این نیست که روشها موثر نیستند. دربارهی کمپها تاکنون بررسی علمی نداشتهام و نمیتوانم ارزیابی دقیق و علمی ارائه کنم ولی حدود 10 سال پیش، دربارهی مراکز تیسی (TC) ارزیابی علمی انجام دادم و واقعا خیلی از عملکردشان لذت بردم؛ در حالیکه وقتی وارد میشدم دید کاملا منفی داشتم ولی بعد از بررسی متوجه شدم که چهقدر موثر عمل میکنند. بعد از این، دربارهی مراکز تیسی دنیا مطالعه کردم؛ دیدم در کرمان، دارند در حد تیسیهای بینالمللی فعالیت میکنند. پس، ما اگر بخواهیم، میتوانیم! حالا این کدام مرکز بود؟ مرکزی که دکتر شجاعی که عاشق این کار است نه کاسب؛ آن را اداره میکرد. باید اینگونه افراد را که تعدادشان کم هم نیست، شناسایی کنند و به آنها بها بدهند. باید به بهبود اوضاع امیدوار باشیم چون افراد مشتاق و دلسوز زیادی در این حوزه داریم که دارند فداکاری میکنند و حتی از آبرو و امنیت خودشان دارند میگذرند ولی باید به آنها بها داده و حمایت شوند.
لطفا عملکرد و تاثیر مراکز درمان سرپایی را هم ارزیابی کنید و بفرمایید این مراکز، چه نقاط قوت و چه نقاظ ضعفی دارند؟
این مراکز گاهی زیر سوال میروند. ببینید بهطور کلی، ما هر حرفی که میزنیم پشت آن فلسفهای وجود دارد که ممکن است ارثی هم باشد نه آموختنی. دربارهی مواد، دو فلسفهی کلی وجود دارد: یکی جنگ علیه مواد و دیگری کاهش آسیب. جنگ علیه مواد را نه باید زیر سوال ببریم و نه باید بهعنوان خط اول اقدامات به آن بپردازیم. یعنی در واقع، «همه» یا «هیچ» نباید باشیم. باید یک طیف را در نظر بگیریم اما گاهی اوقات خیلی روشنفکر میشویم و تا میخواهیم دربارهی یک ماده صحبت کنیم، میگویند روشهای سلبی جواب نمیدهد. بعد که میپرسیم برچه اساس چنین چیزی را میگویید؟ پاسخ روشنی نمیدهند این در حالی است که آمریکا تنها کشوری است که در آن، در سال 1920 به مدت 14 سال الکل قدغن شد. در دو مجله معتبر اما نوشتند که از زمان قدغن، مصرف سرانه کاهش یافت ولی در کشور ما، گاهی حتی افراد مذهبی هم میگویند اگر فلان ماده را آزاد کنیم مصرف کنترل میشود! از سالهای 84، 85 قلیان را تقریبا آزاد کردیم نتیجه شد این که مراکز عرضهی قلیان در کرمان، از 12 مورد، اکنون به بیش از 300 مورد رسیده است. نمیتوان براساس «من فکر میکنم» تصمیمگیری کنیم بلکه اکنون دنیا بهسمت «مدیریت مبتنی بر شواهد» رفته است. در این حوزه هم، باید سیاست تلفیقی جنگ علیه مواد و کاهش آسیب را داشته باشیم و هرگز نگوییم فقط این یا فقط آن.
الان این اتفاق افتاده؟ یکی بر دیگری ترجیح داده شده است؟
اغلب، سیاستها در این حوزه با تغییر مسئولان در سطوح مختلف تغییر میکند. فقط هم اینطور نیست که رئیسجمهور تغییر کند بلکه گاهی با تغییر یک مسئول ردهپایین در یک شهرستان هم این سیاستها تغییر میکند! در چنین شرایطی، ما باید همیشه توجه داشته باشیم که یکی از سیاستها، کاهش آسیب است. یعنی مراقب باشیم از آنچه هستیم وضعمان بدتر نشود. در هیچ جای دنیا مراکز درمان سوءمصرف مواد را زیر سوال نمیبرند ولی اگر جایی هم ضعفی وجود داشته باشد مربوط به عملکرد این مراکز است. یکی از انتقادات من به مراکز درمان سوءمصرف مواد، کمرنگ بودن حضور روانشناس و عدم ارتباط خوب پزشک با فرد است در صورتی که باید یک ارتباط صمیمانهی حرفهای بین پزشک و مددجو برقرار شود چون افراد معتاد بهشدت از این الگوها تاثیرپذیرند. اگر این اتفاق بیفتد مراکز از آنچه هستند بهتر خواهند شد.
پس، در مورد کمپها و مراکز درمان سوءمصرف مواد دیدگاه شما این است که این مراکز، توسعه یابند.
بله. باید فضا را باز بگذارند و محدودیت ایجاد نکنند تا این مراکز افزایش یابد اما همینقدر که ورودی را آسان میگیرند خروجی را هم بهراحتی انجام دهند و اگر مرکزی خوب کار نکرد حذف شود و در این زمینه، باید نظارتها خیلی قوی اعمال شود. همچنین، من فکر میکنم باید در نام مراکز درمان سوءمصرف مواد هم بازنگری شود. این عنوان، باعث میشود این ذهنیت در جوانان ایجاد شود که اعتیاد درمان دارد پس با خیال راحت مصرف کنیم!
مدتی است که موضوع واگذاری توزیع متادون بهجای مراکز درمان به داروخانهها مطرح شده است. فکر میکنید این تصمیم درست است؟
متادون معمولا ماده اولیهی مصرفی تعداد بسیار اندکی از افراد جامعهی ماست و معمولا کسی که آن را مصرف میکند از سر استیصال است و برای تفنن سراغ آن نمیروند. بنابراین، اینکه برخی، مراکز را زیر سوال میبرند باید بدانند که نشت متادون چیز بدی نیست چون متاون در جامعهی ما جا باز نکرده و ذائقهها آن را نطلبیده است و اگر نشتی دارد، باید بدانیم که متادون به صاحب اصلی آن میرسد.
تجربهای که برخی از این مراکز دارند نشان داده هرگاه که فرد اعتیادش را ترک کرده و بازتوانی اجتماعی هم شده؛ ماندگاری در زندگی سالم بیشتر شده است و برعکس. در این زمینه شما چه نظری دارید؟
بله. همینطور است و حمایتهای اجتماعی برای نگهداشت فرد در زمینهی پاکی بسیار مهم است. اما در این بخش، نباید به دولت نگاه کنیم که چهقدر پول و سوبسید میدهد در عوض، اگر غیردولتی به آن نگاه کنیم خیلی موثرتر خواهد بود. اگر به مقولهی بازتوانی اجتماعی، دولتی نگاه کنیم به بیراهه رفتهایم. چون در این صورت، وضعیت بودجهای دولت بهراحتی شرایط را تحت تاثیر قرار میدهد.
در صحبتهایتان پرسیدید نهاد مسئول در حوزهی اعتیاد کیست. خود شما در اینباره چه نظری دارید؟
اگر شما این را در اینترنت هم جستوجو کنید نهادهایی بهعنوان مسئول معرفی میشوند ولی حکایت اعتیاد در کشور ما شده مصداق این ضربالمثل که: کی بود کی بود من نبودم!
در جلسات هم مینشینند، مدام میگویند فرهنگسازی کنیم! واژهی فرهنگسازی انگار به یک خلسه برای ما تبدیل شده است و خط کش هم نداریم تا عملکردها در چنین حوزههایی را اندازهگیری کنیم در نتیجه گریز خیلی راحت صورت میگیرد. به نظر من، در این شرایط، نگوییم فلان نهاد، بلکه بگوییم کدام «فرد» مسئول است تا نسبت به آنچه رخ میدهد پاسخگو باشد.
در این حوزه، شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر شکل گرفته تا همه را هماهنگ و فعالیتها را منسجم کند. معتقدید این شورا هم نتوانسته موفق عمل کند؟
اگر با مسئولان شورا صحبت کنید میگویند ما فقط باید کار توزیع اعتبار را انجام دهیم و تفوق نداریم تا راهکار و برنامه بدهیم. بگذارید با یک مثال این موضوع را روشن کنم: اگر فرضا امروز، دستگاه رادیوتراپی بیمارستان افضلیپور خراب شود، چهکسی باید پاسخگو باشد؟ رئیس دانشگاه علومپزشکی که ایشان هم از رئیس بیمارستان میپرسند. حالا اعتیاد در کرمان زیاد میشود؛ چهکسی باید پاسخگو باشد؟ معلوم نیست! و این، مهم است که صاحب فرآیند و پاسخگوی اصلی باید مشخص باشد.
در دنیا این فرآیند چگونه است؟
در دنیا، جامعه را خیلی مشارکت میدهند؛ از جوامع محلی غیررسمی تا سازمانهای مردمنهاد را به این موضوع وارد کردهاند و اجتماعی کردن یعنی همین. یعنی دغدغهمند شدن تکتک مردم و دخالت و مشارکت دادن آنها و مطالبهگری و پاسخگو بودن مردم. باید از بستر خانوادهها شروع کنیم و اینقدر موضوع اعتیاد را دولتی نکنیم.
فکر نمیکنید با طرح این موضوع، راه برای فرار از مسئولیت نهادها باز شود و بگویند: مشکل از خانوادههاست و خانوادهها باید جلوی اعتیاد را بگیرند!
سوال این است که برای خانوادهها چه کردهاند؟ و سوال بعدی این است که دستگاههایی که در حوزهی خانواده مسئول هستند کداماند؟ این، وضعیت بدتری نسبت به اعتیاد هم دارد و اصلا معلوم نیست در مورد خانواده چه نهادی مسئول است؛ پس مجلس باید در این حوزه قانونگذاری کند. سازمان یا وزارتخانه کوچکی درست کند تا به خانواده بپردازد.
در همین شرایط فعلی، فکر نمیکنید اگر شورای هماهنگی تقویت شود بتوان قدری اوضاع را بهبود داد؟
شاکلهی شورای هماهنگی طوری است که از این بهتر نمیتواند کاری بکند.
رئیس این شورا استاندار است. فکر نمیکنید اگر استاندار در این زمینه مقتدر عمل کند و شرح وظیفه و مسئولیت شفاف به همهی دستگاهها بدهد و بر اجرای آن نظارت جدی کند بتوان گامی رو به جلو برداشت؟
دست استاندار هم بسته است. شرح وظایفی که این شورا دارد و کارهایی که از این شورا میخواهند طوری است که نمیتوانند کار زیادی انجام دهند.
آقای دکتر، بهطور کلی، فکر میکنید توجه ما و مسئولین به موضوع اعتیاد در استان کرمان، متناسب با شرایطی که داریم هست؟ ما این موضوع را کوچکپنداری نمیکنیم؟ چون در کرمان، یکی از مشکلاتی وجود دارد این است که اعتیاد یک ناهنجار محسوب نمیشود و مثلا اگر بوی مواد مخدر از خانهای بیرون بیاید کسی واکنش نمیدهد و انگار پذیرفتهاند عدهای میتوانند معتاد باشند!
این فرمایش شما درست است. از لحاظ تاریخی، در زمان قاجار، فردی که انگلیسی بوده گزارشی میدهد که 40 درصد از مردم کرمان معتادند و در بازار، مردان و در خانهها زنان مواد مصرف میکنند. پس، این، یک بحث تاریخی است که بهمرور زمان به هنجار هم تبدیل شده است ولی ما باید به گونهای رفتار کنیم که اوضاع از این بدتر نشود. تریاک هنجار بوده، الکل که هنجار نبوده. یک زمانی در مجالس ترحیم با سیگار پذیرایی انجام میشده چون سیگار هنجار بوده؛ ولی الان دیگر این کار را انجام نمیدهند در عوض الکل در حال تبدیل شدن به یک هنجار است. یا قلیان الان هنجار شده و در پارکها مصرف میشود و حدود 300 مرکز هم در کرمان آن را عرضه میکنند! آقای فیلمن این را گفته که در آمریکا، برای پیشگیری از مصرف مواد مخدر، سه نسل از دانشآموزان را «آگاهی» دادند تا مواد را و تاثیرات مصرف آن را بشناسند اما دیدند برخی کنجکاوتر و در نتیجه مصرف بیشتر شد. بعد از این، «نگرش» را تغییر دادند باز هم تاثیر چندانی نداشت. در مرحلهی بعد، «فعالیتهای جایگزین و مهارتهای اجتماعی» را مدنظر قرار دادند که جز درصدی، تاثیر بیشتری نداشت. اما راهحل آخر این بود که نگذارید «قباحت» چیزی از بین برود. و نگذارید در جامعه چیزی که بد است عادی شود. تریاک که دست ما نبود و تمام شد رفت. الان اما الکل که دست ماست، قلیان که دست ماست؛ نسلهای بعد ما را لعنت میکنند که ما قلیانی و الکلی نبودیم چرا اینطور شدیم؟ و اینجا، جنگ علیه مواد مهم است و باید دسترسی محدود شود. ما چند نوع دسترسی داریم؛ یک نوع دسترسی فیزیکی است یعنی مواد گیر میآید، یکی دسترسی مالی است که برای شروع مصرف، تاثیر چندانی ندارد و در محافل دوستانه هم میتوانند به مواد دسترسی پیدا کنند. دسترسی دیگر، فرهنگی است که قباحت از بین برود و دسترسی اجتماعی را داریم که خیلی مهم است و بدین معناست که بدون آنکه پول بدهی چیزی را بهدست بیاوری؛ الان دسترسی اجتماعی بالا رفته است. اگر از من میپرسیدند چه باید کنیم؟ میگفتم رسیدگی به خانواده خیلی مهم است ولی چیزی که دست به نقد است این است که همه اراده کنند تا در زمان مسئولیتشان حتی بهعنوان مدیر مدرسه در فلان روستا نگذارند مصرف مواد بین بچهها جا بیفتد و تبدیل به هنجار شود و جلوی قباحتزدایی و هنجار شدن مواد را باید بگیرند. این، یک ضرورت فوری است.
پیشنهاد عملگرایانه شما در این زمینه چیست؟
دسترسی اجتماعی کم شود. الان برخی تالارهای عروسی ما راحت الکل سرو میکنند و مراسم آشخوران عروسیها به الکلخوران تبدیل شده است! / الف
عکس: افشین اسدی
نظر خود را بنویسید