اسما پورزنگیآبادی ـ این هفته رشتهی شهرسازی در دانشگاه آزاد کرمان 10 ساله میشود. تا دو سال و نیم دیگر، هزار فارغالتحصیل شهرسازی، در مقاطع کارشناسی، کارشناسیارشد و دکتری در کشور هستند که دانشآموختگان این رشته هستند.
در 10 سالگی رشتهی شهرسازی؛ دکتر کورش افضلی، ریاست این دانشکده را برعهده دارد. به همین مناسبت، در یک گفتوگوی تلفنی، از او دربارهی تاثیرات این رشته بر شهر پرسیدم که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر، این ارزیابی را میپذیرید که تاثیر وجود گروه شهرسازی و دانشکده شهرسازی هم مثل خیلی دیگر از دانشکدهها در زندگی مردم کرمان ملموس نیست؟
نه. من موافق این ارزیابی نیستم که تاثیری نداشته اما معتقدم این تاثیرات حداقلی است. ببینید؛ هر دانش و آگاهیای که فرد کسب میکند، هم تاثیرات شخصی و هم جمعی میتواند داشته باشد. رشتهی شهرسازی هم علاوه بر تاثیرات فردی که بر دانشآموختگان و استادان داشته، اجبارا یکسری آگاهی جمعی را نیز وارد شهر کرده است. اگر بخواهم توضیح شفافتری بدهم میتوانم بگویم تاثیرات دانش شهرسازی از یک خانه شروع میشود؛ اینکه آن خانه با دیگر ساختمانها و عناصر موجود در آن فضای شهری هماهنگی برقرار کند چیزی است که دیدگاه شهرسازی باعث آن میشود. یا در نظر بگیرید اگر یک شهرساز در شغلی غیرمرتبط با تخصص خود مشغول شود، حتما محیط کار او در جزییاتی مثل نورپردازی هم با دیگر افراد متفاوت خواهد بود. الان تاثیرات شهرسازی را به همین اندازه در شهر میتوان مشاهده کرد. از طرفی، شهرسازان حرفهای نیز وارد بازار کار شدهاند و من وقتی نگاه میکنم میبینم دانشجویان خودم در این 10 سال، نیمی از مشاغل در دستگاههایی چون مسکنوشهرسازی، بنیاد مسکن، میراثفرهنگی، شهرداری و استانداری شهرسازان را در اختیار گرفتهام ولی وقتی بخواهیم عملکرد متخصصان شهرسازی را ارزیابی کنیم باید بهدنبال پاسخ این پرسش هم باشیم که شهر به چهصورت از دانش این افراد استفاده کرده است؟ در این بخش یعنی در شهر و کوچه و خیابانها تاثیر حضور شهرسازان چندان محسوس نیست ولی هم دانشجویان و هم استادان و اعضای هیات علمی دانشکده در شهر فعال و کنشگر هستند و همین کنشگری موجب شده که شهرداری، راهوشهرسازی و دیگر نهادها دربارهی روندهایی که منجر به بینظمی بیشتر شهر میشود، عقبنشینی کنند. اگرچه این عقبنشینی خیلی بطئی و تدریجی است. امروز ما در شهرداری کرمان و حتی برخی دیگر از شهرداریهای استان شاهدیم که سلیقهها نسبت به گذشته بالاتر رفته و صحبت از مولفهها و شاخصهایی میشود که نشان میدهد جریان شهرسازی وارد شهر شده است ولی وقتی دولت نتواند ضوابط و طرحهای بهروز و مناسبی را برای شهر تهیه کند و جدیت لازم برای نظمبخشی به کل عناصر درون شهرها را نداشته باشد نتیجه میشود همین وضع آشفتهای که اکنون شاهد آن هستیم. در مجموع، در ایران با بحران علم و بحران دانشگاه مواجهیم و این بحران از سمت دولت است چرا که تا دولت نخواهد دانشگاه هم نمیتواند کار زیادی انجام دهد. با این وجود من معتقدم نهاد شهرداری در زمینهی بهرهگیری از علم و دانشگاه عملکرد بهتری داشته ولی عرض کردم تاثیرات آنقدر گسترده نیست که انتظار میرود. مثلا شما وقتی در همین شهر کرمان وارد خیابان شریعتی میشوید با آشفتهترین و بینظمترین وضعیت در همهی عناصر آن مواجه میشوید. دلیل چنین اتفاقاتی، بینظمی در فکر دولت و شهرداری است؛ مجوز چنین اقداماتی را چه کسی میدهد؟ شهرداری. چهکسی قبل از آن، تاییدش میکند؟ کمیسیون ماده پنج و اداره کل راه و شهرسازی و دیگر نهادهایی مثل میراثفرهنگی. بحث خیلی مفصل است ولی بهطور کلی بگویم که ما گرفتار بحرانهای متعددی هستیم و یک رشته مثل شهرسازی نمیتواند خود را از میان این همه چالشی که وجود دارد سربلند خارج کند. ما در کشور در برخی رشتهها مثل رشتههای نظامی یا پزشکی سرآمد شدهایم ولی در برخی دیگر، هنوز حتی تکلیف خود را نتوانستهایم مشخص کنیم. بحران دیگری که الان ما با آن مواجهیم اخلاق است. در حوزهی تخصصی خودم بخواهم صحبت کنم باید بگویم که در حوزهی شهرسازی بیاخلاقی در اوج خود قرار دارد. و این گرفتاری را باید با آگاهیبخشی صادقانه، کنشگری سنگین با شهرداری و دولت و نیروهای مختلف برطرف کنیم. رسانهها باید در حوزهی آگاهیبخشی فعال شوند؛ شهرسازی از آن دسته علومی است که تکتک مردم باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند چرا که اصلا اینطور نیست که بگوییم در حوزهی شهرسازی، باید عالمی جامعالاطراف بیاید و شقالقمر کند و با معجزه شهر را نظم بخشد. چنین چیزی نیست. شهرساز درمانگری است که باید به شهرداری مشاوره بدهد و البته این را هم قبول دارم که مشاورههای قدرتمند هم نتوانستهایم داشته باشیم. متاسفانه اغلب اوقات، در حوزهی شهرسازی، تاکید بر مدرک و خروجی صوری بیشتر است تا درمانگر بینظمی شهر بودن.
اشاره کردید که بیاخلاقی در شهرسازی اکنون در اوج است. منظورتان چیست؟ یعنی چه اتفاقاتی دارد رخ میدهد؟
من بخواهم تعریف سادهای از اخلاق ارائه کنم آن را رفتار حسنه از طرف هر فردی میدانم که منجر به ایجاد شرایط مطلوبی میشود و شرایط مطلوب در حوزهی شهرسازی، ایجاد نظم در شهر است. انتهای اخلاق خوب از خود گذشتگی و پایینترین حد آن چشمپوشی و بدترین آن، خلاف کردن و بیتوجهی به رفتار خوب است. در شهرسازی، رفتار خوب میتواند بهکارگیری ضوابط و استانداردها و داشتن احساسمسئولیت نسبت به شهر باشد. حالا اگر این عوامل وحدتدهنده را شهرسازان و شهرداران رعایت کنند و مردم شهر هم نسبت به این نظم احساس مسئولیت داشته باشند نتیجه میشود اخلاقی عمل کردن. نقطهی مقابل آن، یعنی بیاخلاقی، به این شکل رخ میدهد که مثلا ارگان مربوطه، مجوز احداث ساختمانی 12،10 طبقه در معبری را بدهد که طبق ضوابط نباید بالاتر از شش طبقه در آن ساخته شود. این، اوج ظلم و بیعدالتی در شهرسازی است که دم از عدالت میزند.
در واقع معتقدید شهرسازان به چرخهی شهرفروشی شهرداری وارد شدهاند و آن را تایید میکنند و نسبت به تبعات آن بیتفاوتند و شما این رفتار شهرسازان را اوج بیاخلاقی میدانید. درست میگویم؟
دقیقا همینطور است. شهرسازان در مقابل این وضعیت نمیایستند و تاییدکننده آن هم شدهاند. اخیرا دیدم مقابل یخدان مویدی بهعنوان یک اثر تاریخی، ساختمانی با نمای آلومینیوم و ناهماهنگ از طرف یکی از ارگانهای دولتی ایجاد شده؛ همهی اقشار از منِ شهرساز تا شهردار و خبرنگاران و همهی گروهها از جلوی این ساختمان عبور میکنند؛ چنین ظلم سنگینی به تاریخ و هویت ما شده ولی کسی توجهی نمیکند. این رشته سر دراز دارد و در مجموع من فکر میکنم نیاز است بیشتر در دانشکدهها به موضوع اخلاق و انسانیت بپردازیم.
بههرحال کسانی که این کارها را در این شهر انجام میدهند فارغالتحصیلان همین دانشکدهها هستند. این نتیجهگیریای که کردید میتواند بدین معنا باشد که بازنگری در سرفصلهای آموزشی را ضروری میدانید یا فکر میکنید رعایت آنچه که شما آن را اخلاق خواندید باید در حد توصیه و نصیحت در دانشکدهها جدی گرفته شود؟
ما زیاد این اظهارنظر را شنیدهایم که وقتی از مسائل انتقاد میکنیم، میگویند دانشکدهها مشکل دارند. رشته شهرسازی در استان کرمان در دانشگاه آزاد شکل گرفته و در دانشگاههای دولتی خیلی کمرمق به آن پرداخته میشود. ما هم میپذیریم مشکلاتی وجود دارد و در همین راستا بوده که دانشگاه آزاد در کشور با تشکیل هیات اندیشهورزی قصد اصلاح برخی سرفصلهای آموزشی را کرده است. دانشگاه آزاد کرمان هم هیات اندیشهورزی را بهعنوان پایلوت دانشگاههای استان تشکیل داده و قرار است به پژوهش و مسئلهمحوری بهطور جدی پرداخته شود و ما هم بهدنبال آن هستیم تا دانشکده را از حالت آزمایشگاهی فعلی که ارتباط چندانی با بیرون ندارد خارج کنیم تا ارتباط با شهر برقرار شود. برنامهی مفصلی برای ایجاد تغییر بنیادین در این رشته و دیگر رشتهها وجود دارد.
یعنی هیات اندیشهورز در کرمان میخواهد بهصورت پایلوت کار بازنگری سرفصلهای آموزشی دانشگاه آزاد را انجام دهد؟
یکی از محورهای این هیات بازنگری است و حتی ایجاد رشتههای دیگر هم مدنظر است. هنوز سه ماه بیشتر از تشکیل این هیات نمیگذرد و دانشکده معماری و شهرسازی هم پایلوت اصلی این هیات را برعهده گرفته است. یکی از محورهایی که ما دنبال میکنیم این است که بدانیم دغدغههای شهر چیست و پژوهشهای خود را به همان سمت هدایت کنیم. البته در مسیری که میرویم، همهی علوم هم باید کمک کنند. دانشگاه آزاد کرمان در جنوبشرق کشور بهعنوان قطب شهرسازی و معماری معرفی شده است و اکنون قصد داریم با نقد کارنامهی آن، وارد مرحلهی جدید توسعه شویم و در این شرایط، نیاز داریم که همه، اعم از مسئولان، نهادها، متخصصان حتی کسانی که معمار و شهرساز نیستند، روزنامهنگاران و حتی مردم عادی با ما ارتباط بگیرند، پیشنهاد بدهند و نقدمان کنند. هم قصد خودانتقادی داریم و هم نقد دیگران را علاقهمندیم بشنویم. ما بهدنبال این هستیم که کاری کنیم تا مردم از زندگی در این شهر، احساس بهتری داشته باشند. میخواهیم تاثیر حداقلی که در سوال اول این گفتوگو از آن حرف زدیم را افزایش دهیم و به وضعیت بهتری برسانیم.
این ارتباط از چه طریقی باید برقرار شود؟ ساختاری مجزا برای آن ایجاد کردهاید؟
به این بخش از کار هنوز فکر نکردهایم و همین طرح سوال شما تلنگری شد تا بهدنبال آن باشیم. تا زمانی که ساختار مشخصی تعیین میشود اما، ارتباط حضوری و کتبی و نقدنویسی در روزنامهها میتواند راهی باشد. ما منتظر این نظرات و انتقادات هستیم.
نظر خود را بنویسید