گروه فرهنگوهنر - علیرضا شهبازی، نویسنده و منتقد ادبی، رمان «لولی خندهفروش» اثر علیاکبر کرمانینژاد را با توجه به بازنمایی کنش شخصیتها، روابط اجتماعی، خرده روایتها و رخدادهای داستانی بهلحاظ نوشتاری به سبکوسیاق کارهای محمود دولتآبادی نزدیک دانست.
به گزارش فردای کرمان به نقل از خبرگزاری ایبنا، علیرضا شهبازی نویسنده و منتقد ادبی که در نشست نقد رمان «لولی خندهفروش» با حضور علیاکبر کرمانینژاد نویسندهی اثر سخن میگفت، رابطهی دال و مدلولی، قواعد دستوری و کارکردهای زبانی را اصول پایه در نظام نشانهشناسی اجتماعی تعریف کرد.
وی با بیان اینکه نشانهشناسان ملهم از «فردیناند دو سوسور»، سه مفهوم نشانههای شمایلی، نشانههای نمایهای و نشانههای نمادین را از «چارلز سندرس پیرس» به مفاهیم نشانهشناسی افزودهاند، گفت: «این سه شیوه ارتباط، رابطه دال و مدلولشان متفاوت است. در «نماد»، رابطه بین دال و مدلول اختیاری است، یعنی قراردادی است. در شمایل بین دال و مدلول شباهت نسبی برقرار است و در «نمایه» رابطه علّی بین دال و مدلول برقرار است».
شهبازی در رابطه با خوانش رمان «لولی خندهفروش» بر این مبنا، بیان کرد: «میتوان در تحلیل و بررسی این رمان از مفاهیم کلیدی نشانهشناسانه اجتماعی متون نظیر گفتمان، ژانر، سبک و مُدالیته استفاده کرد».
این منتقد ادبی اضافه کرد: «گفتمان، مفهوم کلیدی در مطالعه چگونگی استفاده از منابع نشانهشناختی برای برساختن بازنماییهایی از رخدادهای جهان است. گفتمان رویکردی چند وجهی و دانش بینارشتهای است. درواقع هر متنی بهطور کلی همچون نقطهای میان شبکهای از ارجاعات است. یعنی میتوان از منابع موجود در هر متن بخصوص رمان «لولی خندهفروش» از قبیل کنش شخصیتها، دست ساختها و معماری عناصر که بر افقی از دلالتهای تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، انسانشناس، روانشناسی، جامعهشناسی استوار است، رویکردی نشانهشناسانه اتخاذ کرد».
وی خاطرنشان کرد: «رمان «لولی خندهفروش» متکی به اساطیر و تبارشناسانهی قوم و قبیلهی کوچ نشین، لولیها یا همان کولیها است. کولیها قومی بیابانگرد و متکی به دامپروری و صنایعدستی کوچکاند. نقطهی مهاجرت آنها، همانطور که در کل قصهها نقل میشود، در پی یک ماجرای عاشقانه از هندوستان آغاز میشود و در سرتاسر جهان گسترش مییابد».
شهبازی در ادامه به موضوع ژانر پرداخت و آن را یک مفهوم کلیدی در مطالعه چگونگی استفاده از منابع نشانهشناختی برای برقراری تعاملات ارتباطی ارزیابی کرد و گفت: «رمان «لولی خندهفروش» داستانی در ژانر سورئال است که در بازنمایی صحنهی روز داوری که یکی از دیدنیترین و پرکششترین صحنههای جذاب رمان است به رئالیستی جادویی ختم میشود».
این داستاننویس سبک را برای اجرای ژانرها و بیان هویت و ارزشهایش تاثیرگذار برشمرد و یادآور شد: «سبک شخصیترین روش نویسنده است که با تن و ذهن خود برمیگزیند و بیتاثیر از سبکهای رایج جامعه نیست. سبک میتواند تقلیدی از روشهای مرسوم اجتماعی یا فرا قومی، نژادی و متکی به ارزشهای انسانشناسانه و جهانی باشد».
وی افزود: «نویسنده در بازنمایی کنش شخصیتها، روابط اجتماعی، خرده روایتها و رخدادهای داستانی از تجربههای میدانی و کتابخانهای و دنیای واژگان شخصی خود با ترکیب واقعیت و خیال داستانی را میآفریند که از طرفی به لحاظ نوشتاری به سبک و سیاق کارهای محمود دولتآبادی پهلو میزند».
مهمان نشست نقد رمان «لولی خندهفروش» همچنین از مُدالیته به عنوان امکانی برای خلق ارزشهای صدق یا واقعی بودن بازنماییها نام برد و بیان کرد: «مضامین متضادی نظیر سیاه و سفید، زشت و زیبا، عدالت و ظلم، حقیقت و دروغ، تقابلهای دوگانهی زبانیاند که به عنوان یک پیمان اجتماعی شکل میگیرند. نویسندهای که متأثر از ایدئولوژی است، معمولا یکی از این تقابلها را برجسته میکند و دیگری به حاشیه میراند».
شهبازی همچنین به موضوع دیالوگ قواعد حاکم بر آن اشاره کرد و گفت: «دیالوگها ساختاری ژانریک و پویایی دارند و در آن تعامل و داد وستدی در جریان است. در دیالوگنویسی، چهار ویژگی دادن اطلاعات و آگاهی به مخاطب، درخواست اطلاعات و آگاهی، دادن کالا و خدمات و درخواست کالا و خدمات قابل شناسایی است».
وی اضافه کرد: «در نقطهی شروع هر دیالوگ، با یک پیشنهاد و یا درخواست مواجه میشویم که واکنش موافق یا مخالف را بهدنبال دارد که در نهایت به رد یا پذیرش پیشنهاد و درخواست منجر میشود». /پ
17305
در نشست نقد رمان «لولی خندهفروش» در قم مطرح شد؛
نظر خود را بنویسید