اسما پورزنگیآبادی ـ حالا شهداد مانده و جای خالی نقارهزن پیر شهر در صفهی صفا. هفت روز میشود که او برای همیشه رفته است. علیکریم شجاعی، پیرمرد 94 سالهی شهدادی که 56 سال بود مردم این شهر، بیوقفه، با صدای نقارههایش انس و الفت گرفته بودند آخرین پنجشنبهی دیماه امسال درگذشت.
عباس تقیزاده، روزنامهنگار و فعال فرهنگی اهل شهداد، این خبر را به کرمان رساند و دربارهاش نوشت: «پیرمرد صمیمی، ساده، مهربان، باصفا، دوستداشتنی و خوشقلب و باخدای شهداد، که سالهای سال هر صبح پیش از برآمدن خورشید و هر عصر پیش از غروب در صحن امامزاده زید(ع) شهداد بر نقارهها مینواخت و آئین نوبتنوازی را که فقط و فقط در بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) اجرا میشود را در شهداد حفظ کرد و به نسلهای بعد سپرد درگذشت».
روز جمعه چهارم بهمنماه و در حالیکه یک هفته از درگذشت این پیرمرد زندهدل شهدادی میگذشت، هرکس از اهالی شهداد یا از مسافران از جلوی امامزاده زید رد میشدند پسران و نوههای علیکریم را میدید که لباس سیاه عزا بر تن، دارند نقارههای او را مرمت میکنند. «تا جایی که بتوانیم نمیگذاریم صدای نقارهها خاموش بشود. نقارهزنی، یادبودی از پدرمان است». و این تصمیم پسران علیکریم، یعنی میراث پدر پابرجا میماند.
با محمدعلی شجاعی، فرزند ارشد مرحوم علیکریم شجاعی در اینباره صحبت کردم. «پدرم حداقل 56 سال شد که نقاره میزد. خودش میگفت کسانی پیش از او در شهداد بودهاند که نقاره میزدند و او از آنها یاد گرفته است. 56 سال در صفهی صفا در امامزاده زید خودش نقاره میزد. ولی دو، سه سالی میشد که بهدلیل کهولت سن، نمیتوانست نقاره بزند. بالای سر ما مینشست و ما میزدیم. خودم، برادرم رضا و سه پسران من و پسر برادرم نقارهزنی را از او یاد گرفتهایم».
محمدعلی شجاعی از پنج سالگی کنار پدر در صفهی صفا و در صحن امامزاده زید مینشسته و نقارهزنی او را میدیده و میآموخته است. نقارهزنی در شهداد یکی از قدیمیترین سنتهای این منطقه است که برخی آن را 400 ساله میدانند.
یکی از نقارههایی که علیکریم از آن استفاده میکرده، به گفتهی فرزند ارشد او، 117 ساله است. دو نقارهی دیگر هم قدیمی هستند. جنس نقارهها از مس است. مسی که به گفتهی شجاعی، با چکشکاری شکل تخممرغی پیدا میکند. پوست روی نقارهها، پوست گاو است و ریسههایی به آن وصل است که آن هم از پوست گاو درست میشود. دیروز جمعه، پسران خانوادهی علیکریم، تعدادی از این نقارهها را که ابعاد کوچکتری دارد را با پوست و ریسه تعمیر کردند. کاری که جز خودشان، کس دیگری در منطقه آن را بلد نیست. مانده مرمت نقارهی بزرگ و قدیمیتر؛ که به آن در گویش محلی شهداد «کوسک» میگویند. محمدعلی شجاعی میگوید که این نقاره چون در ایام محرم بسیار مورد استفاده قرار میگیرد نیاز به مرمت دارد. پوست گاو را باید برای آن آماده کنند. کارهایی نیاز است روی این پوست باید انجام بشود، باید بماند و خیس بخورد تا برای استفاده روی نقاره مهیا بشود. مرمت کوسک هم بهزودی در شهداد انجام خواهد شد و نقارهها زنده میمانند.
نقارهها در گذشته وقتی آواز میخواندند، کشاورزان شهدادی را مطلع میکردند که زمان قطع یا وصل آبیاری به باغ و مزرعهشان رسیده است. «در دورانی که ساعت وجود نداشته، مردم شهداد با صدای نقاره متوجه میشدند که وقت «آببند» رسیده است». یعنی آب را از یک باغ و مزرعه ببندند و به باغ و مزرعهی دیگری ببرند. «پدرم قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب خورشید نقاره را میزد و کشاورزان براساس همین، آبیاریشان را تنظیم میکردند».
مرحوم پدرتان چهطور ساعت نقارهزنی را تشخیص میداد؟ «امامزاده زید در جایی قرار گرفته که ارتفاع بالاتری نسبت به شهر شهداد دارد. یک کوهی هست که ما به آن میگوییم کوه «طَبَقسر». صبحها، قبل از اینکه خورشید طلوع کند، نور آن به نوک این کوه میزند و پدرم در امامزاده، متوجهی طلوع آن میشد و نقاره میزد که حدود 15 دقیقهای هم طول میکشید». غروبها هم نقارهزنی انجام میشود؟ «بله. وقتی نصف خورشید روی نوک کوه رسید، پدرم میگفت: روز نشست وَر کوه؛ و نقارهزنی را شروع میکرد».
الان که ساعت هست و استفاده از آن هم یک عادت همیشگی است؛ آیا زمان نقارهزنی را از روی ساعت تنظیم میکنید؟ «خیر. ما همان روالی که پدرم داشتند را ادامه میدهیم و براساس وقت طلوع و غروب خورشید نقاره میزنیم».
زندهیاد علیکریم، علاوه بر این دو زمان؛ یعنی طلوع و غروب خورشید، در سحرهای ماه رمضان هم، حدود نیم ساعت پیش از اذان صبح، نقاره میزد تا مردم شهداد را برای خوردن سحری بیدار کند. در ایام محرم هم، نقارهزنیهای او و پسرانش، بخشی جداییناپذیر از آئین سوگواری در شهداد بودهاند. در خانههایی که در ایام محرم مراسم روضهخوانی برپا میشود، نقارههای علیکریم هم آواز میخواند تا مردم شهر را از شروع مراسم در آن محل آگاه کند. این کار را چند سالی است که محمدعلی و رضا برادرش، به همراه عظیم و امیرمحمد و علی و امیرحسین؛ پسرانشان، انجام میدهند. البته روز اول محرم، نقارهزنی را از امامزاده زید شروع میکنند و بعد صبح و عصر در خانههایی که مراسم عزای حسینی برپاست میروند و نقاره میزنند. در روز عاشورا هم نقارهزنی پای ثابت مراسمی است که هیاتهای عزاداری شهداد برگزار میکنند. مراسمی است در شهداد که در آن، تعزیهی«عروسی قاسمابن حسن» را اجرا میکنند و حجلهای برای قاسم میبندند؛ نقارهزنی هم جزو این مراسم است.
با تصمیمی که پسران زندهیاد علیکریم گرفتهاند، این نقارهها با رفتن او، همچنان نواخته خواهند شد. از محمدعلی شجاعی میپرسم که آیا نیاز به حمایت هم دارید تا بتوانید این سنت را همچنان زنده بدارید؟ تنها یک خواسته دارد که پیش از این، با برخی از مسئولان هم آن را در میان گذاشته است. خواستهاش این است که در صفهی صفا در صحن امامزاده، یعنی جایگاه نقارهزنی در شهداد، یک اتاقک شیشهای درست کنند تا نقارهها در محیط بهتری نگهداری شود. او میگوید که چون درگاه صفه باز است، پرندهها وارد این فضا میشوند و مشکلاتی را ایجاد میکنند. میپرسم: آیا اتاقک شیشهای در صدایی که نقارهها ایجاد میکنند و در فضای صفه که یک بنای طاقیشکل تاریخی است میپیچد تغییر ایجاد نمیکند؟ توضیح میدهد که در زیر نقاره سوراخی وجود دارد که وقتی نواخته میشود باید حتما باز باشد تا هوا از آن خارج شود. سوراخی که شاید بهاندازهی یک دانهی نخود باشد. وجود اتاقک شیشهای فکر نمیکنم تاثیری در صدای نقارهها داشته باشد ولی این، پیشنهادی بود که ما به ذهنمان رسیده است.
از ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی علیکریم شجاعی میپرسم. بغض میکند و از جایی به بعد، گریه امانش را میگیرد. در میان گریههایش میگوید که حالا که پدرم از میان ما رفته، تازه فهمیدیم که او که بوده است. بیش از 50 سال در امامزاده زید نقارهزنی کرد ولی یک ریال پول از امامزاده نگرفت و حتی وقتی به او پیشنهاد دادند هم رد کرد. میگفت که من فقط دوست دارم «آقا» صدای نقارههایم را بشنود. ارادت زیادی به امامزاده زید داشت و حالا هم، در جوار آقایش، در قبری که خودش با دست خودش حفر کرده، یک هفته است که آرمیده است. روح او حتما وقتی پسران و نوههایش نقارههایش را مینوازند پای صفهی صفا رو به گنبد فیروزهای امامزاده میایستد و لبخند میزند. پیرمرد خوشباطن و زندهدل شهدادی. یادش گرامی. / الف
نظر خود را بنویسید