گروه جامعه ـ مریم 59 ساله و اهل قم است. او که از قبل بیماری زمینهای ریوی داشته؛ دوشنبهی هفتهی گذشته با علائم تنگینفس و سرفه به درمانگاه مراجعه میکند اما پزشکش به او میگوید که باید بستری شود. به گزارش فردایکرمان به نقل از ایرانآنلاین، او بیتوجه به توصیههای آقای دکتر به منزل برمیگردد. مریم دو روز بعد اما با حالی بدتر به اورژانس مراجعه میکند و آنجا میفهمد که مبتلا به بیماری کرونا شده است. او چند روزی در بیمارستان بستری میشود و حالا بعد از مدتی در خانه دخترش در سلامت کامل به سر میبرد. گفتوگو با دخترش را که ایرانآنلاین منتشر کرده است در ادامه میخوانید.
چهطور متوجهی بیماری مادرتان شدید؟
در بیمارستان گفتند که مادرم مبتلا به بیماری آنفلوانزا شده است و البته ریههایش مشکل هم دارد. آنها نگفتند که مبتلا به کرونا است.
چه علائمی داشت که مجبور شدید در بیمارستان بستریاش کنید؟
مادرم هفتهی پیش به خوبی نمیتوانست نفس بکشد. با او به بیمارستان رفتم و همان روز دکتر اعلام کرد که باید بستری شود. مادرم مخالفت کرد و به خانه آمدیم. دو روز گذشت تا اینکه یک شب حالش بد شد. تب و لرز شدید، تنگی نفس؛ سرفههای شدید، بی حال بودند ما سریع با اورژانس تماس گرفتیم و به بیمارستان کامکار رفتیم. پزشکان سریع بالای سر مادرم آمدند و اجازه ندادند ما آن شب او را ببینیم. البته تا چند روزی به ما می گفتند که بیماری ریویاش عود کرده است و ما هم نگران شده بودیم که وضعیتش چه خواهد شد بالاخره بعد از24 ساعت مادرم را به بخش آوردند و در یک اتاق 4 نفره.
شما همراه مادرتان بودید؟
بله. روز اول خواهرم بود و بعد خودم 6 روز در بیمارستان بودم.
شما نگران مبتلا شدن خودتان یا خواهرتان نبودید؟
به ما گفتند که مادرم آنفلوانزا نوع بی گرفته است. بههمین خاطر زیاد نگران نبودیم. البته یک روز ضعف شدید و گلو درد داشتم و به اورژانس مراجعه کردم. دکترها بعد از معاینه گفتند خستگی است. آنها تاکید میکردند ویتامین سی مصرف کنم و خود پرستاران هم در بخش بودند. برایم دمنوش میآوردند تا بدنم گرم باشد. البته دارو هم مصرف کردم که خوشبختانه حالم بهتر شد البته این را هم بگویم آخرین روزی که از بیمارستان خارج شوم دوباره چک شدم که مشکلی نداشتم.
هماکنون خودتان و مادرتان مشکلی ندارید؟
مادرم همچنان تحت نظر است ولی ما او را به خانه آوردیم. پزشکش گفت که 5 روز در بیمارستان بماند حالش خوب میشود. روز آخر مادرم به سرفه افتاد. دکتر یک روز دیگر را اضافه کرد تا بهطور کامل بهبود پیدا کند.فعلا دارو داده و هماکنون در اتاقش استراحت میکند. البته شرایط جسمیاش خیلی بهتر شده و خدا را شکر دیگر مریضی نگرانکنندهای ندارد اما باید تحت کنترل باشد.
برخورد پرسنل بیمارستان با شما چگونه بود؟
همه چیز عالی بود. دکترها و پرستارها رفتار بسیار خوبی داشتند. وارد اتاق بیماران که میشدند روحیه میدادند. با توجه به اخبار بدی که پخش شده بود بسیاری از بیماران و همراهانشان ترسیده بودند. در این شرایط این پرستارها بودند که به ما امید میدادند. آنها به بیماران آرامش میدادند و البته پروندهی پزشکی بیماران هم در دست رئیس بیمارستان بود و خودش میآمد و با بیماران دربارهی شرایط جسمیشان صحبت میکرد.
وضعیت بیمارستان به لحاظ تجهیزات و دارو و درمان چگونه بود؟
ماسک تا حدودی بود اما اسپری ضد عفونی در بیمارستان کم بود تا جایی که جیرهبندی کرده بودند اما رسیدگی پزشکان بموقع و خوب بود.
وقتی که به بیمارستان رفتید وضعیت اورژانس چگونه بود؟ آیا افرادی بودند که مثل مادرتان به این بیماری مبتلا شده باشند و به بیمارستان آمده باشند؟
بله. اورژانس خیلی شلوغ بود و وقتی وارد بخش هم شدیم آدمهای زیادی مثل مادرم بودند. البته زمانی که وارد بخش شدم اصلا اجازه نمیدادند که از آن طبقه به جای دیگر بروم. پرستاران به ما گفته بودند که امکان پخش ویروس وجود دارد. بنابراین من فقط توی طبقهای بودم که مادرم بستری بود.
زمانی که مادرتان وارد بخش شد آیا پرستاران و پزشکان از لباس ایزوله استفاده کرده بودند؟
بله. آنها با لباس مخصوص رفت و آمد میکردند.
در این مدتی که در بیمارستان بودید آیا شنیدید که پزشک یا پرستاری درگیر این بیماری شود؟
بله دو پرستار مبتلا شده بودند.
هماکنون وضعیت قم چگونه است؟
مردم قم به شدت ترسیدهاند. کسی بیرون نمیرود همه نگران هستند. کسی درباره این بیماری به ما توضیحی نداد. / الف
نظر خود را بنویسید