گروه فرهنگوهنر – در مراسم رونمایی از مستند «مافه» به کارگردانی سیدحمید میرحسینی و تهیهکنندگیِ عباس تقیزاده، مهدی محبیکرمانی در ایراد سخنرانیِ خود، بر ضرورت انجام مستندهایی که فرهنگ جمعیِ مردم را ثبت میکند تاکید کرد و در اینباره یادآور شد که امروز از این بابت در ضعفی اساسی به سر میبریم. مشروح سخنان او را در ادامه بخوانید:
به گزارش فردایکرمان به نقل از استقامت، مهدی محبیکرمانی در این مراسم، ضمن تبریک به سازندگان این این فیلم مستند، سیدحمید میرحسینی و سمیرا شیخمظفری، بر ضرورت ساخته شدنِ مستندهایی نظیر مافه تاکید، و اظهار کرد:«با شرایط کنونی که با درهمتنیدگیِ شدید فرهنگی روبهرو هستیم و میبینیم که هویتهای خُرد دارند زیر هویتهای روز له میشوند، به انجام رساندن اینگونه مستندها ضرورت است. به خصوص درحوزهی میراث فرهنگیِ ما که درواقع میراث معنویِ ما هستند. ما به اندازه کافی در حفظ میراث باستانی غفلت کردیم».
وی افزود:«شهداد حدود شش تا هفت هزار سال قبل، خاستگاه یک تمدن فلزکاری بوده است. اما در اینکه این تمدن درخشان چطور و به چه نحو نابود شده است اطلاعات دقیق و زیادی نداریم، البته از بین رفتن تمدنها هم در گذشته آنچنان پیچیده نبود. با یک سیل و یا یک بیماری تمدن نابود میشد و تا یک تمدن دیگر بیاید و روی تمدن پیشین بنا شود، هزارهها ممکن است بگذرد. و امروز این در همتنیدگی فرهنگها باعث میشود که ما در مرحلهی اول خردهفرهنگهایمان را از دست بدهیم، بعد فرهنگهایمان را از دست بدهیم، و این فاجعه است. اگر قرار است در حفظ هویت فرهنگیمان تلاشی بکنیم جز از طریق بازشناسی، باززندهسازی و مستندسازی این فرهنگها راهی نداریم».
این روزنامهنگار در همین راستا، به مستند باغ سنگی که توسط «پرویز کیمیاوی» ساخته شده بود اشاره کرد و ادامه داد:« اگر اشتباه نکنم سال 54 پرویز کیمیاوی آمد و باغ سنگی را ساخت و همین مستند باعث شد تا باغ سنگی حفظ شود و اگر این مستند نبود قطعا، این باغ حتی به حیات درویشخان هم از بین میرفت. مستندسازی این حسن را دارد که علاوه بر معرفی یک اثر، به حفظ این اثر هم کمک میکند. و ما کم از این اتفاقات فرهنگی نداریم. و همین، باز هم ضرورت باززندهسازی اسطورهها و افسانههای فرهنگی و قومی خودمان را به ما یادآوری میکند. ما در این شهر چند اثر باستانی داریم، اما چند اسطوره و افسانه راجع به آنها ثبت کردهایم؟ قلعه دختر ما قطعا دارای افسانه و اسطوره بوده است، اما کجا رفتهاند؟ و حالا اگر نداریم، باید بسنده کنیم که نداریم و کاری نمیشود کرد؟ چرا میشود. اصلا بیایید و اسطورهها را بسازیم! اگرچه میدانیم همهی اینها داستانهایی دارند».
محبیکرمانی خاطرنشان کرد:«اگر اینها قرار باشد که ثبت شوند آخرین فرصت ما همین پنج یا شش سال آینده است و حتی به 10 سال هم نمیرسیم! چون آخرین نسلی که این فرهنگ شفاهی را هنوز با خود دارد، الان بالای 70، 70 سال دارد. اگر آلزایمر نگرفته باشند، اگر زنده باشند فرصتی برای مستندسازیشان وجود دارد. توصیه من به خصوص به داستاننویسان و فیلمسازان و مستندسازان این است که اولویتها را همواره در نظر داشته باشند. اگر به یک چیزهایی نپردازیم برای همیشه از دست ما میرود».
وی همچنین در اشاره به مضمون مستند مافه توضیح داد:«عزاداری و نوحهسرایی در غم از دست دادن کسی، همواره از بشرِ اولین تا به امروز وجود داشته است و اشکال عزاداری بر حسب موقعیت جغرافیایی و فرهنگی در مناطق مختلف اشکال فرهنگی خاص به خود دیده است. در «هوتک در شیداییِ» سیدحمید میرحسینی به رسم و رسوم خاص و متفاوتی پی بردیم و مستندسازیِ این آیینها و مناسک، به خصوص در حوزهی تعزیه، کار بسیار خوبی است که انجام شده است. باز هم توصیه میکنم که دوستان از این فرصتها استفاده کنند، این کارها بیشتر از سرمایه عشق میخواهد و عشق را به کار بگیرید».
نظر خود را بنویسید