اسما پورزنگیآبادی ـ بهتازگی با ابوالقاسم سیفالهی؛ شهردار پیشین و معاون سابق عمرانی استاندار کرمان گفتوگوی مفصلی داشتم که بخش اول آن در سایت فردایکرمان با تیتر «شهامت دفاع از عملکردم را دارم» منتشر شد و اکنون بخش دوم آن را از نظر میگذرانید:
درمورد پروژهی آزادی اظهاراتی مطرح است. از جمله اینکه در طرحهای بالادستی اجازهای برای ساخت تقاطع غیرهمسطح در این نقطه داده نشده و پس از آنکه پروژه را شروع کردید آن را به کمیسیون ماده پنج بردید و تایید گرفتید و از این دست مسائل. من که دسترسی به طرحهای بالادستی ندارم. این هم که گفتم یک روایت است. حالا روایت شما را میخواهم بدانم. آیا در طرحهای بالادستی به شهرداری اجازهی این کار داده شده؟
اولا اینکه زیرگذر آزادی را من شروع نکردم. پلهایی که در زمان من کلنگ خورد و قرارگاه خاتم شروع کرد؛ یکی ابوذر بود که مشاور «گارنو» طراح آن بود و یک زیرگذر داشت و یک روگذر که از بلوار قدس به سمت ابوذر جنوبی میرفت. روگذر سیستم سگمنت داشت و قرارداد آن با شرکت نصر بود ولی نصر امکان ساخت آن را نداشت و گفت من زیرگذر را میسازم و خاتمهی پیمان داد و این روگذر ماند. در زمان من، یک پل هم شرکت «کیاطرح» در سهراهی راهآهن طراحی کرد. ما هدفمان این بود خودرویی که از میدان بیرمآباد وارد کرمان میشود تا از شهر خارج میشود به چراغ قرمز نخورد. وقتی خاتم به کرمان آمد اولویت اول را به پل جاده تهران و دوم را به ابوذر دادیم. در مورد آزادی به خاتم گفتیم پیشنهاد دهید؛ توافقنامهی ما با خاتم EPC بود که اجازه میداد خاتم مشاور بگیرد و این پروژه را مطالعه کند. وقتی هم میخواهند مطالعه کنند بدیهی است اولینکار این خواهد بود که طرحهای بالادستی یعنی جامع و تفصیلی و حملونقل و ترافیک را ببینند.
یعنی پیمانکار خودش مشاور و در واقع ذینفع بود.
قرارداد EPC همین است. در این نوع قرارداد، وقتی کارفرما خودش توان مالی و یا فنی برای انجام مطالعات ندارد به پیمانکار میگوید مشاور بگیر، مطالعه و طراحی کن و اگر به تایید شهرداری رسید، قرارداد ببند و خودت آن را بساز. انتظار من این است آقای بابایی این مسائل را برای مردم توضیح دهد. سکوت خوب نیست. کسی که خودش قرارداد بسته و امضا کرده باید بیاید دفاع کند و ذهن مردم را روشن کند. اما حالا که پرسیدید این توضیحات را میدهم؛ وقتی قرارداد EPC بسته میشود یک عامل چهارم نیز حضور دارد که مشاوری است از طرف کارفرما تعیین میشود تا بر کار پیمانکار نظارت داشته باشد و منافع کارفرما را مدنظر قرار دهد که مثلا میزان میلگرد تعیین شده بیش از حد نباشد.
این نظارت از سوی عامل چهارم که مثال زدید در مرحلهی طراحی است. مرحلهی قبل که تعیین میکند در این نقطه مثلا میدان آزادی چه کاری انجام بشود؛ آن را خاتم در حالی تعیین کرد که خودش باید پروژه را اجرا میکرد و ذینفع بود.
حالا خدمتتان میگویم؛ قرارگاه خاتم یک مشاور ملی بهنام کرانه را به کرمان آورد. تا من شهرداری بودم 12 گزینه را کرانه دربارهی آزادی مطرح کرد که سرانجام به سه گزینه رسیدند. این سه گزینه بارها به شورای ترافیک رفت. اینطور نیست که شهرداری بهتنهایی تصمیم بگیرد. زمانی من شهردار بودم و پروژه را مطالعه میکردند چندین جلسه با حضور مهندس کامیاب؛ معاون عمرانی وقت و مشاور برگزار شد و حتی یکبار کمیسیون ماده پنج و شورای ترافیک مشترک در اینباره برگزار شد و دربارهی طرحها مخالفان و موافقان اظهارنظر میکردند. در یکی از جلسات حتی چند نفر از دانشگاه دعوت شدند که یادم است خانم دکتر فدایی که رئیس دانشکده معماری هستند هم در یکی از جلسات بودند.
خانم فدایی موافق پروژه بود؟
نه. مخالف بودند. محکم هم مخالفت و اظهارنظر میکردند. دربارهی آزادی بحثهای متعددی بود از جمله اینکه پروژه از سمت جمهوری به خیابان شریعتی باشد اما در این وضعیت، تملک زیادی نیاز داشت، عرض خیابان شریعتی هم جواب رمپ را نمیداد و ترافیک هدایت شده به شریعتی هم، مشکل ایجاد میکرد. بحث دیگر این بود که روگذر شود؛ گفتیم باید میدان و حس نوستالژیک آن حفظ شود، همچنین پروانههای تجاری که در اطراف میدان دادید، اگر روگذر بسازید، همهی مغازهها از بین میرود. بحث دیگری بود که ماشین سه دقیقه طول میکشد و از آزادی خارج میشود اگر این را به یک دقیقه برسانید؛ ماشینها از طهماسبآباد پس میزنند و در آزادی یا سهراهی 24 آذر گیر میکنند. این را چه میکنید؟ یا از این طرف وقتی زود از آزادی خارج شوند و به چهارراه امام جمعه برسند چه باید کرد؟ مباحث و سوالات متعددی مطرح میشد که من وقتی شهردار بودم و همچنین وقتی استانداری بودم در خیلی از جلسات مینشستم. دربارهی طهماسبآباد هم بگویم که ساخت تقاطع غیرهمسطح آن، مصوبههای کمیسیون ماده پنج و شورای ترافیک در زمان شورای سوم را دارد. مشاور «فرازان» آن را طراحی کرده و در آن زمان آقای دکتر فدایی؛ سرپرست محترم فعلی استانداری در جلسهای آمدند ]و آن را ارائه کردند[. پس ببینید؛ قبل از اینکه قرارگاه خاتم به کرمان بیاید، زیرگذر چهارراه طهماسبآباد مصوب شده بود.
گفتید قرارگاه خاتم وقتی وضعیت آزادی را مطالعه میکرده، به طرحهای بالادستی هم مراجعه کرده است. طرحهای بالادستی دربارهی آزادی چه گفته است؟
گفته اینجا تقاطع غیرهمسطح باشد.
در کدام طرح؟
در طرح جامع و تفصیلی حتی شکل آن را کشیدهاند.
اما برخی میگویند غیرهمسطحسازی آزادی در طرحهای جامع و تفصیلی نیست و بعد از اینکه پروژه شروع شد در کمیسیون ماده پنج تصویب شده است.
ادعا کردن راحت است. اما وقتی کسی اطلاعاتی دارد ارائه کند. چرا پنهان کنیم؟ چرا نیاییم بگوییم؟ جالب اینکه طرح جامع حملونقل و ترافیک اولویت اول را چهارراه ولیعصر گذاشته؛ در صورتی که وقتی استانداری بودم یکی از مخالفان اجرای پروژهی ولیعصر من بودم؛ کار اجرایی تقاطعهای غیرهمسطح میدان آزادی و باغملی در دورهی شهرداری من شروع نشد. من میگفتم عجله نکنید. طهماسبآباد را هم که به پیمانکار تحویل دادند، شب با آقای رزمحسینی جلسه داشتیم گفتم جلوی این کار را بگیرید تا کار انجام نشود؛ بگذارید حالا که ولیعصر را کَندهاند آن را تمام کنند بعد سراغ طهماسبآباد بیایند؛ یک محور را درست نیست همزمان به هم بریزند؛ ضمن اینکه معلوم هم نیست آبهای زیرسطحی چه وضعیتی دارد.
نمیدانستم با پروژههای آزادی و باغملی مخالف بودید.
با آزادی مخالفت نکردم. با باغملی مخالف بودم.
با باغملی و طهماسبآباد.
با پروژهی طهماسبآباد یکی از کسانی که مخالفت کرد خود من بودم و گفتم زمان اجرا الان نیست؛ با وجود اینکه مصوبه داشت. در مورد باغملی هم حرفم این بود گفتم بگذارید پروژهی آزادی جلو برود، بعد سراغ پروژهی باغملی بروید.
چهکسی تاکید داشت باغملی زود شروع شود؟ آقای رزمحسینی؟
نه. اتفاقاتی بین شهرداری و قرارگاه خاتم افتاد. خاتم، دستگاه حفار در آزادی مستقر کرده بود اما در حین کار، به معارض برمیخورد و دستگاه بیکار میشد میخواست پروژهی دیگری شروع کند. یا پروژهی امیرکبیر را که ما شروع نکردیم. دو سال بعد از اینکه من از شهرداری رفتم این پروژه را شروع کردند. حتی شورا هم مخالف بود نه که پروژهی امیرکبیر بد باشد. حرف این بود زمان اجرای آن مناسب نیست.
این پروژه تحت فشارهای استاندار وقت شروع شد؟
نه.
بالاخره کسی باید مسئولیت این پروژه را بپذیرد!
آقای رزمحسینی علاقهمند بودند کاری در کرمان انجام شود و فشار نمیآوردند و وقتی نظر کارشناسی داده میشد اقناع میشدند. پروژهی ]تجاری[ مشتاق چرا شروع نشد؟ خود شما مگر در اینباره ننوشتید و به من پیامک نزدید که این پروژه شروع نشود؟ پروژهای بود که آقای رزمحسینی گفته بودند، آقای بابایی شهردار وقت و شورا هم پذیرفته بودند که آن را شروع کنند و قبل از عید نوروز میخواستند مشتاق را به هم بکنند ولی من و آقای ذکاءاسدی (معاون وقت سیاسی و امنیتی) با آقای رزمحسینی صحبت کردیم و گفتیم بگذارید بعد از عید. بعد از عید هم گفتیم فعلا این کار را انجام ندهید و ایشان هم پذیرفتند.
پس لابد آقای بابایی دلایل کارشناسی دربارهی باغملی و امیرکبیر نزد آقای رزمحسینی بردند و ایشان حمایت کردند که شروع بشود.
البته آقای بابایی هم درست عمل کردند. بالاخره یک شهردار باید بخشی از سختی کار را به گردن بگیرد. یکجایی شهردار میگوید اگر پول بدهید پروژه اجرا میکنم. جای دیگر میگوید اجرا میکنم و خودم پولش را جور میکنم. یک شهردار گاهی تصمیم میگیرد و میگوید من میخواهم چند پروژه را فعال کنم حتی اگر در دورهی من تمام نشود ولی مشکلات شهر حل شود. آقای بابایی ریسک بزرگ و کار خوبی کرد که این پروژهها را شروع کرد و اگر در یک مرحلهی دیگر خودش ادامه داده بود شاید زودتر جمعشان میکرد. الان هم آقای عالمزاده با وجود بیپولی و شرایط بد اقتصادی دارد پروژهها را خوب پیش میبرد. این پروژهها هم زمانی تمام میشود ولی این همه محل مناقشه قراردادن این پروژهها چه دلیلی دارد؟ بخشی از آن فنی است. البته همه هم حق اظهارنظر دارند. چند هزار نفر دانشجوی فارغالتحصیل در رشتههای مختلف داریم، تعداد زیادی استاد دانشگاه داریم و نمیشود گفت اظهارنظر نکنید؛ ولی کسی که مسئولیتی دارد وقتی از شهرداری یا استانداری رفت نمیشود که همهی بار را بر گردن او بگذاریم؛ هیچکس که نمیخواسته خیانت کند. مثالی بزنم؛ چهار طرف پل چهارراه احمدی نیاز به تملک دارد. بعد از اینکه در دورهی ما این پل ساخته شد چهقدر زمین در شهر تملک شد چرا آنجا نشد؟ طبیعی است شهردار بعدی سلیقهاش این بود پروژهی دیگری را اولویت بدهد و تملک کند.
آقای سیفالهی! شما سالها در شهرداری بودید و از سلیقهی شهرداران و اولویتها گفتید. انگیزههای سیاسی چهقدر در اولویتبندی و شروع پروژهها نقش دارد؟
شهرداران که توسط مردم انتخاب نمیشوند و شاید تنها شهرداری که سیاسی نبوده من بودم. در زمان شهرداری من، از اصلاحطلب تا اصولگرا تا جبهه پایداری مسئولیتهای مهم داشتند...در زمان شهرداری من در نشریه کرمانشهر یک مطلب سیاسی نمیتوانید پیدا کنید؛ حتی برای فوت پدر آقای «محمد میرزایی» من از کرمانشهر استفاده نکردم و با هزینهی شخصی در نشریهی دیگری آگهی ترحیم دادم.
خودتان اصلاحطلب هستید یا اصولگرا؟
(خنده).
وقتی معاون عمرانی آقای رزمحسینی شدید، صحبتهایی دربارهی شما مطرح شد. در ستاد انتخاباتی آقای قالیباف مسئولیت داشتید یا رفتوآمد داشتید؟
قبل از انتخابات دولت یازدهم سابقهی من در ایام انتخابات کاملا مشخص است. در سال 92 هم که آقای روحانی کاندیدا بودند؛ من شهردار بودم آقای قالیباف هم شهردار تهران بود. ما از زمان جنگ با ایشان رفاقت داشتیم. یکی از دوستان مشترک ما که انسان بسیار بزرگی است و امروز هم اگر دستور هر کاری را بدهند بهعنوان فرماندهام میپذیرم از من خواست تا ایشان را در کرمان همراهی کنم.
ممکن است نام این دوست مشترکتان را بگویید؟
نه. قرار بود آقای قالیباف به کرمان بیایند و مسئول ستاد انتخاباتی ایشان در کرمان آقای رضا کرمی بودند. روزی که آقای قالیباف به کرمان آمد، من با ایشان به دفتر امام جمعه و گلزار شهدا رفتم و در سالن خانهشهر هم سخنرانی کردند و در فرودگاه هم ایشان را بدرقه کردیم. فعالیتی در ستاد ایشان نداشتم؛ با وجود اینکه آقای قالیباف را قبول داشتم و ایشان را فرد محترم و توانمندی میشناختم. البته حرکات و شیوهی صحبتهای ایشان در این دورهی انتخابات را نپسندیدم. این شیوه در شان ایشان نبود و توقع هم نمیرفت اینطور رفتار کنند.
آنچه که گفتم ادعای برخی از فعالان سیاسی بود. گروهی بر این باورند که شما برای آقای قالیباف کار انتخاباتی کردید.
ما که دعوایی با کسی نداریم ما را اصلاحطلب یا اصولگرا بدانید. من معتقدم بعضی از دایرههای بسته و خط و خطوط بسته ایجاد کردن، مغازه و دکان درست کردن است و اینها بحث سیاسی نیست و منافع فردی است. بنده خودم را از جهت اصولگرایی واقعی مقدم میدانم که بنده اصولگرایم؛ در خانوادهای بزرگ شدهام که زمان شاه خانواده و پدرم علیه رژیم پهلوی فعالیت میکردند تا جایی که اولین رسالههای امام (ره) درخانهی پدر من بود یا در زمان شاه پدرم از طریق آیتالله حقیقی سهم امام را برای ایشان میفرستاده؛ خوب این زندگی خانوادگی ما بوده، بعد از انقلاب جنگ و جبهه و جانبازی داشتیم. اینها، مگر غیر از اصول است؟ البته که توهین کردن و فحش دادن و اهانت به آیتالله هاشمی و محدود کردنها، اصولگرایی نیست. بزرگانی مثل آقایان ناطق نوری و لاریجانی هم اصولگرا هستند آیا توهین میکنند؟ دربارهی اصلاحطلبی هم هیچ اصولگرایی نمیتواند بگوید اصلاحات را قبول ندارم. راهی جز اصلاحات وجود ندارد وگرنه حذف میشویم... البته اصلاحات هم با توهین و تهمت و ابتذال مناسبتی ندارد. من معتقدم هرجا حقی دیدیم باید بایستیم و دفاع کنیم. اگر امروز به یک اصولگرا دارند ظلم میکنند اصلاحطلبان نباید خوشحال شوند و لبخند بزنند و برعکس. اصولگراها هم نباید خوشحال شوند که یک اصلاحطلب ضربه میخورد. من اعتقادم مشی حق است همین که حالا اسمش را اعتدال گذاشتهاند البته شاید الان این اعتدال معنی منطقی نمیدهد. من آقای قالیباف را فرد توانمندی میدانم و میدانستم. همینطور که آقای مرعشی را فرد توانمندی میدانم. این افراد جزو سرمایههای نظام هستند. چرا با نوشتن دروغ علیه آقای رزمحسینی عدهای از سیاسیون خوشحال میشوند و آن را تکثیر میکنند در سایتها؟ مگر روزی آیتالله رفسنجانی کاندیدا بود همین آقای رزمحسینی و برادران ایشان و آقای مهاجری و سیفالهی و گروه محمد فلاح در تکیه گلبازخان عکس نگرفتند و نگفتند از آیتالله هاشمی حمایت میکنیم. آن عکس هم معروف شد و گفتند در دولت آقای احمدینژاد همهی این افراد باید حذف شوند. به هر حال؛ بنده شهردار بودم و شهردار اصلاحطلبی بودم که با استاندار اصولگرا هم باید کار میکردم.
اگر شما کاندیدای یک انتخابات بشوید و دو لیست در کرمان ارائه شود؛ یکی را آقای عربپور حمایت کنند و دیگری را آقای مرعشی. هر دو نفر هم به شما پیشنهاد بدهند. شما به کدامیک پاسخ مثبت میدهید؟
اولا که من کاندیدا نمیشوم، ثانیا این دو نفر، چنین بزرگواریای نمیکنند به من پیشنهاد بدهند. سوما من خیالم راحت است نه آقای مرعشی و نه آقای عربپور، من را در لیست نمیگذارند چون خواستههایی دارند توسط من به عمل نمیآید. من به بزرگان ارادت دارم و احترام برای همهی افراد قائلم؛ ولی خود من خودم هم یک اندیشه دارم. به همین دلیل هم جزو و عضو هیچ حزبی نیستم.
نظر خود را بنویسید