فردای کرمان – مهران رضاپور: روز بیستم خرداد، برابر با دهم ژوئن، روز جهانی صنایعدستی نامگذاری شده است. این نامگذاری از یک سو بیانگر اهمیت صنایعدستی برای جامعهی جهانی است و از دیگر سو، نگرانی جامعهی جهانی را نسبت به سرنوشت صنایع دستی نشان میدهد. آنچه که صنایعدستی را اهمیت میبخشد، نقش ویژهی آن است در حفظ فرهنگ هر منطقه، و پس از آن، نقش اقتصادی بارز آن.
صنایعدستی به این دلیل که از مواد اولیهی موجود در هر منطقه برای تولید بهره میبرد، برای راهاندازی یک کارگاه تولیدی کوچک نیاز به سرمایهی هنگفت ندارد، زود به بازده میرسد، ارزش افزودهی آن بسیار است و همیشه مورد توجه قرار داشته است. علاوه بر آن، صنایعدستی یک کالای فرهنگی است. با بررسی هریک از دستساختههای بشری میتوان فرهنگ هر منطقه را شناخت و گاهی وقتها یک کوزهی سفالی، تنها راهنمای شناخت تمدن یک منطقه بوده است. هر محصول صنایعدستی را یک سفیر فرهنگی دانستهاند، چرا که مبادلهی آن موجب ارتباط فرهنگی بین جوامع گوناگون میشود.
از اهمیت صنایعدستی هرچه بگوییم کم گفتهایم؛ به خصوص در کرمان باوجود پیشینهی درخشان آن، نیاز است که در این مورد زیاد حرف زده شود. صنایعدستی، مانند هنرهایی که مخاطب جمعی زیادی دارند، همچون سینما، تئاتر و تلویزیون، در معرض دید نیست و به خصوص در مواجهه با کالاهای ماشینی که ظاهر لوکستری دارند و از توان تبلیغی بالایی برای ارایه و بازاریابی بهره میبرند، امکان به حاشیهرفتن دارد. به علاوه، ما مردم کرمان سابقهی خوبی در حفظ هنرهای سنتی خودمان نداریم و گاه یک هنر را که به اوج رساندهایم چنان مورد بیتوجهی و بیمهری قرار میدهیم که انگار نهانگار برای رشد ونمو آن، خون دلها خوردهایم. روز جهانی صنایعدستی بهانهی خوبی است برای یادآوری اینکه صنایعدستی هویت، فخر و ثروت تمام نشدنی ما است، تا زمانی که در سطح جامعه به شکل جدی به آن پرداخته میشود.
این روزها کرونا، بر سر همهی فعالیتهای بشری سایه انداخته است. صنایعدستی نیز از آسیبهای آن در امان نمانده است. کارگاههای کوچک بسیاری هستند که در نتیجهی کرونا و کم شدن مسافرتها، درآمد خود را از دست داده و در معرض تعطیلی قرار دارند. هر کارگاهی هم که بسته شد راهاندازی دوبارهی آن، اگر محال نباشد بسیار سخت است بماند که چه تاثیر فاجعه باری میتواند بر اقتصاد یک خانواده بگذارد.
چه باید کرد؟ آیا میتوان دست روی دست گذاشت و شاهد نابودی یا کم رمق شدن این هنر صنعت که میراث فرهنگی ماست باشیم یا به جای منفعل بودن این تهدیدها را با هوشمندی تبدیل به فرصت کنیم و برای دوران پس از کرونا آماده باشیم .
مسلما راه دوم راه منطقی و عاقلانهتر است. شانسی که ما اهالی صنایعدستی کرمان آوردهایم حضور ارزشمند مدیر کل جدید میراث فرهنگی است که به راستی دغدغهمند است و به صنایع دستی اهمیت میدهد و یکی از کارهای خوبش گماردن فرد دلسوز و آگاه دیگری در پست معاونت صنایعدستی است. صنایعدستی قبل از حمایتهای مالی نیازمند درست دیده شدن است و مدیریت جدید نشان داده که نه تنها صنایع دستی را درست میبیند بلکه در تلاش است نگاه اشتباه و حاکم بر آن را اصلاح کند. طنز ماجرا اینجاست که یک مدیر غیرکرمانی اهمیت صنایعدستی کرمان را بیش از بسیاری مدیران کرمان درک میکند.
حال چگونه میشود تهدید کرونا را تبدیل به فرصت کرد؟
تجربه نشان داده در دوران رکود، نه تنها تولید را نباید متوقف کرد بلکه باید با تولید بیشتر، برای دوران رونق پس از رکود آماده بود.
مسئله اینجاست که برای بسیاری از صنعتگران که در چرخهی «تامین مواد اولیه، تولید و فروش» قرار دارند، و از حاصل فروش محصول خود برای تامین مواد اولیه و تولید مجدد بهره میبرند، امکان تولید بیوقفهی بدون فروش وجود ندارد. اینجاست که نقش حمایتگرانهی دولت و بخشهای خصوصی معلوم میشود.
اولین راه حلی که برای این مشکل به نظر میرسد، وام دادن به هنرمندان و صنعتگران است وچقدر این راه خطاست؛ چرا که با دادن وام، فقط هنرمند را بدهکار کردهایم و یک نگرانی جدید به نگرانیهایش افزودهایم. به جای پرداخت وام میتوان محصولات صنعتگر را پیشخرید کرد. به صنعتگر سفارش تولید محصول، بر اساس نیاز سفارشدهنده را داد، و با این کار به جای بدهکار کردن صنعتگر، بنیهی مالی او را تقویت کرده و انگیزهی تولید را بالا برد.
دوران کرونا فرصت خوبی است برای یادگیری، برای بهروز کردن روشهای تولید؛ این دوران بهترین فرصت است برای شناخت نیازهای واقعی بازار، و برای تعریف مجدد بازار، و برای شناخت بازارهای جدید.
مسلما صنعتگری که درگیر تلاش معاش است، به تنهایی از عهدهی این مهم برنمیآید. جای خالی یک تشکل صنفی که زمینههای آموزش هدفمند را فراهم کند احساس میشود. تشکلی که ضرورت به روز کردن روشهای تولید بر اساس نیازهای جدید بازار را به صنعتگر گوشزد کند. به شکل طبیعی هر صنعتگری تمایل به ماندن در چارچوب این روشهای آزموده شده را دارد و از این چارچوب امن خارج نمیشود مگر به ضرورت.
نکتهی دیگر در حمایت از صنایعدستی و صنعتگران، تامین مواد اولیهی مورد نیاز صنعتگران است. مواد اولیه گران شده است و تهیهی آن برای بسیاری از صنعتگران در این دوران، رکود فروش سخت وگاه ناممکن است، بجای دادن وام میتوان مواد اولیهی مورد نیاز را فراهم کرد و با پیشخرید محصول، صنعتگر را تشویق به تولید کرد.
کارهای بسیاری میشود انجام داد، اما چون معلوم نیست که چه کسی باید پیگیر انجام کارها باشد، همهی آنها بر زمین میماند. باز هم تاکید میکنم وجود یک تشکل صنفی به شدت مورد نیاز است؛ تشکلی غیردولتی، ترکیب یافته از خود هنرمندان و صنعتگران.
خوشبختانه اتاق بازرگانی کرمان در پی تاسیس انجمن صنایعدستی است. انجمنی متشکل از اساتید دانشگاه، هنرمندان و صنعتگران و همهی فعالین حوزهی صنایعدستی، که هم دستی بر آتش تولید دارند و هم دغدغههای صنعتگر را درک میکنند؛ وهم توان برنامهریزی و مطالبهی بهحق را دارند. امیدوارم هرچه زودتر خبر تاسیس انجمن را بشنویم.
*منتشر شده در هفتهنامه استقامت / شماره 693
نظر خود را بنویسید