فردای کرمان ـ مینا قاسمی: محمدصادق اسماعیلی، مستندساز کرمانی سالهای زیادی است که با مستندهای خود، مسائل مربوط به بحرانهای اجتماعی کرمان را که مضمون فیلمهایش است را ثبت و تصویر میکند. او دانشآموخته رشته سینما و کارشناس ارشد تهیهکنندگی تلویزیون از دانشگاه صدا و سیمای تهران است که فیلمها و مستندهایش در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی به نمایش درآمده و برخی حائز رتبههایی با درجات مختلف شدهاند.
به گزارش فردایکرمان، در روزهایی که کرونا به کشور هجوم آورده بود، این مستندساز در حال فیلمبرداری جدیدترین پروژهی خود به نام «گیسِلو» بود که به نظر میرسید بخش قابلتوجهی از فیلم در حال پیشروی است. این مستندساز، در مورد تاثیر فضای کرونایی و در خانه ماندن بر روند کارش به فردایکرمان گفت: «من در همان مقطع زمانی داشتم یک فیلم تولید میکردم و تنها چیزی که برایم مهم بود، فیلمم بود و میخواستم آن را هرطور که شده جلو ببرم. سختیِ کار مستندسازی این است که اگر نتوانیم به موقع فیلمبرداری کنیم، بسیاری از رویدادهای مربوط به سوژههایمان را از دست میدهیم. حالا شما تصور کنید، ما در خانه بودیم، رویدادها رخ میدادند، از پیش نظرمان میگذشتند و نمیتوانستیم ثبتشان کنیم! خودتان ببینید چه فشار روانی زیادی را باید تحمل میکردیم».
وی افزود: «آن زمان که کرونا وارد کشور شد، یکسری از بچهها داشتند فیلمشان را شروع میکردند و درگیر فیلمبرداری بودند. با ورود کرونا، نتوانستند برای گرفتن پلانهای آغازین خودشان کار را شروع کنند. بسیاری از این بچهها هزینهی پیشتولید زیادی داده بودند و در این شرایط پروژههایشان کامل متوقف شد».
اسماعیلی ادامه داد: «خودم هم پروژهی «گیسِلو» را آغاز کرده بودم و قبل از کرونا هماهنگیهای لازم را انجام داده بودم که بتوانیم کار را شروع کنیم. بخش زیادی از فیلم را هم جلو برده بودیم که ناگهان به جریان کرونا خوردیم و کامل پروژه متوقف شد. به مدت دو ماه و نیم، سه ماه. پروژهای بود که بسیار کار پژوهشی روی آن انجام داده بودیم، کاراکتر را با خودمان همراه کرده بودیم، بسیاری از فرآیندهای تولید را هموار کردیم ولی یکدفعه متوقف شدیم. چندین ماه همینطور معطل بودیم و به شخصه استرس بسیار زیادی را از این بابت تحمل کردم. هم هزینهی مالی دادم و هم هزینهی روحی و فکری».
کارگردان مستند «آدور» افزود: «رویدادها در حال وقوع بودند و ما نمیتوانستیم ثبتشان کنیم. در سینمای داستانی امکانِ بازسازی صحنهها وجود دارد ولی در سینمای مستند چنین اتفاقی نمیتواند رخ دهد. اما خدا را شکر، بعد از مدتی که وضعیت استان از قرمز بودن خارج شد، دوباره به کار برگشتیم. به مدت یک هفته کار کردیم ولی دوباره وضعیت استان قرمز شد و بعد از آن وقفههای پی در پی شروع شد. عوامل فیلم من هم اهل کرمان نبودند و با مشکلات جدی روبهرو بودم. اما در همان زمان کوتاهی هم که استان از وضعیت قرمز خارج شده بود، خدا را شکر توانستیم فیلمبرداری را تا یک حد قابل قبولی برسانیم. اما این فضا برایمان بسیار دردآور بود!».
او گفت: «فیلم جدید من (گیسِلو) راوی زندگی زنی است که در فضای بحرانهای اجتماعی شهر کرمان قرار گرفته است. در زمان کرونا، بخشی از دادگاههای این فرد را از دست دادم چون در آن اوضاع اجازهی ورود به دادگاه را به ما نمیدادند. مثلا این فرد داشت دنبال فرد دیگری میگشت و در بازهی زمانی ممکن بود هر لحظه آن فرد را پیدا کند و اگر این اتفاق میافتاد فیلم من نابود میشد. این فشارها مدام روی من بود. فضای فیلم آدور هم همینگونه بود. پسری که دنبال مادرش میگردد. شما فکر کنید زمانی که شما نیستید، رفته و مادرش را پیدا کرده! این نقطهای است که مخاطب باید آن را ببیند و حس و حالش را درک کند. ولی شرایط کرونا اجازه نمیداد این اتفاق رخ دهد. مستندهای من مستندهای اجتماعی با مضمون بحران است که همیشه باید همراه با سوژه باشم و رویدادها را همراه با او ثبت کنم. اگر تو نتوانی این کار را انجام دهی، ضربهی بسیار جدی به فیلم تو وارد میشود. نمیتوان برای مخاطب یک چیزی سرِ هم کرد و تحویلش داد».
اسماعیلی در ادامه با بیان اینکه شرایط قرنطینه تبعات روانی برای اهل هنر داشت، تشریح کرد: «واقعا اکثر بچههایی که در فضای هنری کار میکردند دچار افسردگی شدند. ببینید ما مستندسازان داریم در فضای میدانی کار میکنیم، با تدوینگرها و کسانی که به امورات فنی فیلمسازی میپردازند تفاوت داریم چون آنها فضای خودشان را دارند. در یک استودیو کارشان را انجام میدهند. ولی مایی که کفِ میدان هستیم مشکلاتمان جدیتر است. از طرف دیگر مشکل جدی-ای که پیشبینیاش را نمیکردم اما با آن مواجه بودم هزینههای چندبرابریِ تولید در دوران کرونا بود. چون باید برای مواد ضدعفونیکننده هزینه میکردیم و از آنجا که مسئولیت جان عوامل فیلم هم به عهدهی ما بود، اضطرابمان بیشتر میشد».
وی اضافه کرد: «برای تهیهی غذای گروه باید به رستورانهای قابلاعتماد مراجعه میکردیم که هزینههایشان هم چندبرابر بود. و این در حالی است که ما در شرایط عادی به رستورانهای معمولی میرفتیم. حتی به جایی رسیدیم که آشپز گرفتیم. رفتوآمدهایی هم بابت قطع و وصل بهبودی اوضاع میشد باعث افزایش هزینهها شد. اینها همهاش فشار روحی است. تهیهکننده هم اینها را نمیبیند. فقط میگوید تو باید کارت را انجام دهی ولی دیگر نمیداند چگونه. یک بخشیاش هم بخش روحی و روانیِ این قضیه است. وقتی میدیدم که رویدادهایی آن بیرون دارند اتفاق میافتند ولی من نمیتوانم به آنها برسم و ثبتشان کنم، واقعا فشار غیر قابل وصفی بر من میآورد. به لحاظ روانی واقعا آزار میدیدم».
در خانه ماندم و کارهای تدوین فیلمهایم را انجام دادم
کارگردان مستند «آشنگ» سپس توضیح داد که چگونه دوران قرنطینه را برای خود هموار کرد: «من داشتم تاثیر کرونا و تبعات روحیاش را در عوامل فیلمم میدیدم، ولی اینکه روی من تاثیر جدی بگذارد برای خلق اثر، اینطور نبود. البته یک سری کارهای تجربهگرا انجام دادم. به دوستانم در جاهای مختلف ایران گفتم هرکدام یک پلانِ یک دقیقهای از موقعیتی که در آن هستند بگیرند و ارسال کنند. این پلانها را با عنوان روزمرگی در شرایط کرونا کنار هم گذاشتم و یک کار تجربهگرا ساختم. به هرحال ما، کسانی که در فرآیند تولید هستیم نمیتوانیم ساکت بنشینیم و کاری انجام ندهیم. من سعی کردم اینگونه شرایط را برای خودم هموار کنم. این هم که مجبور بودیم در خانه بمانیم برایم سخت بود اما بیشتر به تولید فیلم حرفهای خودم فکر میکردم. در زمانی که مجبور بودیم در خانه بمانیم، خودم را به کار تدوین مشغول کردم و کارهای عقبماندهام را به سرانجامی رساندم و پژوهشها و مطالعاتم را کامل کردم. این حُسن را برای من داشت. ولی به طور کل اتفاق دردناکی برای کسانی بود که در فضاهای میدانی فعالیت میکنند».
نادیده گرفته شدنها آزاردهنده شده است
اسماعیلی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به شرایط سختی که برای هنرمندان به وجود آمده بود، اختصاص یافتن تسهیلاتی که بتواند بخشی از مشکلات را از سر راه بردارد را ضروری دانست و گفت: «به طور کل هنر در کرمان از جانب مسئولین جدی گرفته نمیشود. من و دوستانم آثاری تولید کردهایم که نه جدی گرفته خواهد شد و نه دیده خواهد شد. این نادیده گرفته شدنها اذیتکننده است و شرایط کرونا هم این وضعیت را تشدید کرده است. اینها همه موجب عدم پویایی فرهنگ و هنر این شهر میشود. درواقع، مشکل این است که به طور کل فرآیند تولید یک اثر هنری، مبتنی بر یک اتمسفر است که باید شکل بگیرد. یعنی همه چیز باید دست به دست هم دهد تا تو بتوانی فیلم خوبی بسازی. شاید اگر تسهیلاتی به ما داده میشد، میتوانستیم هزینههای چند برابری و کندی پیشروی فرآیند تولیدمان را جبران کنیم. شاید این تسهیلات باعث میشد که بچهها بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند».
نظر خود را بنویسید