فردایکرمان – مینا قاسمی: سکینه عربنژاد مدیر مکتب هنری هزار و یکشب است که در طول سالهای فعالیت خود، حرفهی اصلی خود را مترجمی در حوزهی تئاتر میداند، اما در کارنامهی هنریاش تجربهی بازیگری، فیلمسازی، فیلمنامهنویسی، نمایشنامهنویسی، نقد و دیگر رشتههای هنری مربوط به تئاتر را نیز داشته است. او همچنین مدتی را به تدریس و تربیت دانشجویان رشتهی تازهتاسیس تئاتر در دانشگاه شهید باهنر کرمان مشغول بوده و اکنون مسئولیت دبیری بخش تئاتر ماهنامهی فرهنگی، هنری سرمشق را بر عهده دارد. عربنژاد، که همیشه هم زندگی شخصی و هم زندگی حرفهایاش همواره با هنر تئاتر گره خورده، در گفتوگو با فردایکرمان، قرنطینه را فرصتی خوب برای «زندگی کردن» دانست و آشپزی کردن و نقاشی کشیدن و فوتبالدستی بازی کردن با فرزندش، هیمن را جزء لذتهای نابی وصف کرد که ممکن بود فرصتهایی غیر از قرنطینه در اختیار او قرار ندهد. او در این گفتوگوی کوتاه گفت، اگرچه در ابتدای شیوع کرونا، فعالیتهای مکتب هزار و یکشب که بنا بود سه ورکشاپ نمایشنامهنویسی، بازیگری و فیلمسازی را برگزار کند به طور کل لغو شد و بر اقتصاد و حرفهی او تاثیر منفی گذاشت، اما به هرحال توانست از فرصت قرنطینه استفاده کند و به کارهای شخصی خود بپردازد. او در این باره گفت:«قرنطینه به من فرصت انجام کارهای شخصیتری را داد که تا قبل از آن، شلوغیهای محیط بیرون اجازهی انجامشان را به من نمیداد. درواقع، کار اصلی من ترجمه است و من هم این مدت تعداد زیادی کتاب ترجمه کردم. یک کتاب ۲۵۰ صفحهای در مورد تئوری کارگردانی تئاتر ترجمه کردم و تعدادی مقالهی تخصصیِ پژوهشی نیز در کنار آن به فارسی برگرداندم. کارهایی که اگر قرار بود همراه با کارهای بیرون آنها را پیش ببرم، اصلا فرصت انجامشان را پیدا نمیکردم. به خصوص اینکه من به طور شخصی، در امر ترجمه، وسواس بسیار زیادی دارم و فرصت آزاد قرنطینه به تمرکز من کمک کرد. در این مدت در کنار ترجمه، یک نمایشنامه و یک فیلمنامهی کوتاه هم با همکاری همکاران تئاتریام نوشتم. البته، من هم مثل بقیه توانستم کتابهای زیاد بخوانم و فیلم بیشتری ببینم. اما واقعیت این است که در دوران قرنطینه مخصوصا دو، سه ماه اول کمی زندگی کردم!».
او افزود:«در این مدت توانستم با پسرم، هیمن، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی وقت بگذرانم. هیچوقت فکر نمیکردم بتوانم با هیمن فوتبالدستی بازی کنم و حتی یکی، دو بار بتوانم از او ببرم! (میخندد). در قرنطینه با پسرم پیتزا پختیم، کیک درست کردیم، نقاشی کشیدیم و این وقتگذرانی با فرزندم برایم واقعا لذتبخش بود و اگر این اوضاع نبود چنین فرصتی با فرزندم واقعا برایم پیش نمیآمد».
عربنژاد ادامه داد:«در قرنطینه، یادگیری زبان بلوچی و زبان فرانسوی را (البته فرانسوی را قبلا میدانستم و ادامه دادن آن برایم یک برنامهی طولانیمدت بود) را شروع کردم. و یک کار دیگری که متاسفانه آن را انجام دادم، وقت گذراندن بیش از حد در اینستاگرام و فضای مجازی بود! (میخندد). البته بخشی از کارم بیشتر مجازی است و ارتباطات حرفهای من هم در همین فضا است، ولی خب بیش از حد در آن وقت گذراندم. اما بالاخره، تقریبا از ماههای خرداد و تیر به بعد، به واسطهی نیازهای اقتصادی زندگیام مجبور شدم بیرون بروم. هرچند که همیشه احساس ترس و احساس گناه، و اینکه نکند خودت هم ناقل بیماری باشی، همیشه با من بود».
چنین بحرانهایی انسان را به درون خود فرا میخواند
عربنژاد در ادامهی صحبتهای خود، با اشاره به آثاری که در دوران قرنطینه به تولید میرسیدند، برخی احساسات به کار رفته در آنان را هیجانی قلمداد کرد و در اینباره توضیح داد:«یکی از مسائلی که خیلی از این دوران برای من جالب بود، فعالیتهایی بود که بسیاری از فعالین حوزه هنر انجام دادند. مثلا در تهران تئاتر خیابانی برگزار شد، هشتگهایی با عنوان کرونا و زندگی و عناوینی از این دست ایجاد شد، دلنوشتهها و داستانهایی با این موضوع نوشته شد و فعالیتهایی از این نوع، که به نظر من اینگونه رفتارها بیشتر هیجانی بود، چون حتی خود کسانی که کار علمی میکنند هنوز رفتار این ویروس را نمیشناسند ولی ما فورا میآییم و در مورد آن اثر تولید میکنیم. در صورتی که میتوان از این اتفاق استفاده کرد تا کمی بتوانی در مورد خودت و تغییراتی که برای خودت افتاده راحتتر با دیگران صحبت کنی. من فکر میکنم این امر شاید از ذهنیت شرقی ما برمیآید، ولی به هرحال چنین اتفاقاتی آدم را بیشتر به درون خود میکشد که هنرمند و غیرهنرمند و کارگر مهندس و رئیس و زیر دست نمیشناسد. وقتی چنین اتفاقی میافتد به هرحال برای آدم یک سفر درونی رخ میدهد. خوب بود که بیشتر تولیدات مربوط به همین تحولات انسانی بود».
بازیگر تئاتر به تمرین مستمر بدن و بیان نیاز دارد
او در بخش دیگری از صحبتهای خود، در پاسخ به این سوال که:«به نظر شما دوریِ طولانیمدت یک بازیگر تئاتر، چه تاثیری بر کار او خواهد گذاشت؟»، توضیح داد: «میتوانم بگویم این وضعیت برای بیشتر هنرها به خصوص برای رشتههای صحنه و نمایش تاثیر مخربتری داشت. درست است که بازیگر در ایران حرفهای نیست چون شغل اصلی او نیست. ولی به هرحال بازیگر نیاز دارد روی صحنه باشد و مدام تمرین کند. نه اینکه لزوما برای یک اجرای خاص تمرین کند، اما تمرین مستمر بدن و بیان برای یک بازیگر ضروری است. بنابراین، این وضعیت برای این رشته بدتر است، به خصوص اینکه کشور ما وضعیت متفاوتتری نسبت به کل جهان دارد. در دنیا، بسیاری از کمپانیهای خیلی بزرگ، به طور کل سال ۲۰۲۰ را تعطیل اعلام کردند و این در حالی است که شهرداری دارد بودجهی سالانهشان را میدهد تا گروهشان را پشتیبانی کنند. ولی در ایران چنین اتفاقی رخ نداد. در ایران تئاتریها هنوز دارند در وزارت کار دست و پا میزنند که ثابت کنند هنر تئاتر، از نویسندهاش گرفته تا طراح صحنه و بازیگر، شغل دارند و نیاز به بیمهی بیکاری و بیمهی درمانی دارند. هنوز در کشور ما دارند سر این مسائل چک و چانه میزنند. از طرف دیگر، تئاتر هم، فقط بازیگری و کارگردانی نیست. یک بخشی از تئاتر، نویسندگی، نقد و مسائل تئوری است که آنان را حتی در دوران عادی هم میشد از طریق اینترنت و فضای مجازی پیش برد. ولی بازیگر، بعد از یک سال باید ذهن و بدن خود را از اول فرا بخواند و این خیلی زمانبر است».
تئاتر همچنان قصهگو است
عربنژاد در ادامه، در پاسخ به این پرسش که:«به نظر شما، هنری به نام تئاتر، در شرایط بحران شیوع یک بیماری واگیردار، میتواند در هیات آیندهی خود، دارای تغییراتی جدید و حتی دارای رویکردی نوین در شیوهی کارش بشود؟»، گفت:«بله، حتما تئاتر تغییر شکل پیدا میکند که شاید این تغییر شکل حتی برای تماشاگر هم محسوس نباشد. قطعا تئاتر دچار تغییراتی میشود که به نظر من، شاید چندان مضر هم نباشد و به بهروز کردن آن کمک هم بکند. ولی چیزی که تغییر نخواهد کرد، قصهگویی تئاتر است. هیچوقت در غیرتئاتریترین تئاترها، و حتی در پرفورمنسها هم، هیچوقت آن «قصه»، فراموش نمیشود چون قصه با ذات انسان در ارتباط است. در این مدت هم، هر اقدامی هم که از طرف هنرمندان تئاتر صورت گرفت برای این بود که تئاتر از طرف مردم فراموش نشود. وقتی جان آدم پای کار باشد، دیگر یک پدیدهای مثل تئاتر تبدیل به کالای فانتزی میشود و اگر هم حذف شود مردم اصلا توجه نمیکنند که مگر وجود داشته که حذف شود؟».
وی افزود:«ولی با این حال، فکر نمیکنم این بیماری، موجب ایجاد رویکرد پایداری بشود. ممکن است تفکر آدم را تغییر بدهد، ولی اینکه در طولانیمدت بماند، من گمان نمیکنم چنین اتفاقی رخ دهد. ولی این را هم نمیتوانم انکار کنم که ممکن است نمایشنامهنویس، در شرایط بحران کرونا، به خاطر اتفاقاتی که تجربه کرده یک رویکرد دیگری به انسان و پدیدهها داشته باشد. شاید هم، کسانی هم که در تئاتر کار عملی میکنند، مثل طراحهای صحنه و کارگردانها، به این فکر بیافتند که بتوانند امکاناتی را فراهم کنند که اگر یک زمانی مجبور شدیم تئاتر را به صورت فیزیکی به اجرا نرسانیم، چطور ارتباط را با تماشاچی حفظ کنیم».
عربنژاد در ادامه، در پاسخ به این سوال که:«به نظر شما، اجرای تئاتر با رعایت پروتکلهای بهداشتی، میتواند خاصیت تئاتر را حفظ کند یا خیر؟»، توضیح داد:«ببینید، متاسفانه زیرساختهای تئاتر در ایران آنقدر ضعیف است که ما برای اجرای تئاتر در سالنهایمان حتی با رعایت پروتکلها هم نمیتوانیم امنیت تماشاچی را تامین کنیم. سالنهای ما که اغلب پلاتو هستند، سقفهای کوتاهشان، زیرزمینهای تنگ و تاریکی که دارند، و بعضا تهویهی مناسبی هم ندارند، اصلا سالنهای استانداردی نیستند. ولی برای شخص خودم، واقعا تماشای تئاتر در سالنی که به جای ۱۰۰ نفر، در آن ۵۰ نفر بودند، از نظر حسی، بار روانی کمتری برایم داشت و با آرامش بیشتری به تماشای تئاتر نشستم. من در همین شرایط کرونا، به تماشای یکی از تئاترهای شهر رفتم و وقتی آنجا بودم دیدم که واقعا به علت جمعیت اندک، دیگر لازم نیست پچپچ دیگران را کنار گوشم تحمل کنم. صدای موبایلی در کار نبود و سر و صداهای معمول تئاترهای شلوغ وجود نداشت. من هم به واسطهی اینکه زیاد بیرون میروم، دیگر به ماسک عادت کردهام و برای شخص من، مشکلات تنفسی با ماسک چندان اذیتم نمیکند»./م
نظر خود را بنویسید