فردایکرمان ـ گروه جامعه: برنامهی مجازی «دوشنبههای افضل» این هفته به موضوع «هنرهای شهری و زیبایی» پرداخت؛ در یک گفتوگوی زندهی اینستاگرامی به مدیریت دکتر محمدمهدی علومی و با حضور رضا ناصری، معمار، فعال مدنی و دانشجوی دکترای معماری دانشگاه شهید بهشتی تهران. ناصری در مقطعی، دبیر کارگروه شورای مشورتی معماری و شهرسازی شهردار کرمان نیز بوده است.
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، او در این برنامه، کوشید تا با زدودن کلیشهها و کجفهمیها و اظهارنظرات شخصی و سلیقهای دربارهی «هنر، زیبایی و هنرهای شهری»، تعریفی حداکثری از ماهیت زیبایی و هنرهای شهری را بشناساند و به شهروندان کرمانی یادآور شد آنچه که بهعنوان زیباسازی به آنها عرضه میشود، وهم است چرا که با کشیدن چیزی بر هر دیوار رها شده و گذاشتن چیزی در هر جای خالی شهری که از اساس نازیباست، بزک نمیشود و زیبایی هم چیزی نیست که به گفتهی او بتوان «آن را خرید و بر در و دیوار شهر نصب کرد». ناصری با بیان اینکه من به این فهم از زیباسازی برای شهری که از بنیان زیبا نیست، معترضم، نظرش را در اینباره هم گفت که یک شهر چه باید بکند تا زیبا شود. او اظهار کرد: «مفهوم هنرهای شهری مورد سوءاستفاده قرار گرفته است» و به شهروندان کرمانی یکی از حقوق آنها را گوشزد کرد: «حق هر شهروند است که غالبا در احاطهی طبیعت یا معماریِ مرغوب باشد».
در ادامه، چکیدهای از اظهارات ناصری را میخوانید.
او در ابتدا گفت: «من فکر کردم بحث را بهجای تعریف از هنرهای شهری و نام بردن از انواع آنها و پرداختن به بیان تعاریف مختلفی که از زیبایی وجود دارد، به جایی ببرم که چالشبرانگیز و مشکلساز است و آن، کجتابی این دو مفهوم و همباز شدن و یکی دانسته شدن و بهجای هم به کار رفتن این دو موضوع در مدیریت شهرهای ایران است. پرداختن به این مقولات هم حاصل این مسئله است که از جایی به بعد همهی ما احساس کردیم شهرها زیبا نیستند. عدهای برای علاج این مشکل، سازمانی تاسیس کردند و اسم عجیب زیباسازی را بر آن گذاشتند و بعد هم، برای نجات شهر، بر هر سطح خالی چیزی کشیدند و هرجا خالی بود چیزی گذاشتند و نمیدانم چهطور اسمش را هنر شهری گذاشتند! متاسفانه فهمی از زیبایی در مدیریت شهری ما نهادینه شده که انگار زیبایی را میتوان خریداری و به در و دیوار شهر نصب کرد. در شهری که از بنیان زیبا نیست».
ناصری با تاکید بر اینکه من به این فهم از زیبا کردن شهرها معترض هستم، ادامه داد: «دستهای از هنرمندان، دایرهی تنگ محیطهای هنری را تاب نمیآورند و میخواهند کارشان تعامل و اثربخشی بیشتری با جامعه داشته باشد. برای همین، آثاری را در تعامل با شهروندان و در فضای عمومی خلق میکنند. حالا پرسش این است: «هنر چیست و با این واژهی شهری در کنار آن، به چه مفهوم تازهای میرسیم؟».
ناصری سپس، به نصب المانها در شهرها اشاره کرد و گفت: «یکسری بحثها در حوزهی شهرسازی و تحت عنوان هویتبخشی به فضاهای شهری وجود داشت که نصب چیزی به نام «المان» هم به عنوان راهکار معرفی شده بود. این مقولات، وارد ادبیات ادارهی شهر شد و مورد سوتفاهم قرار گرفت. عنصر یا المنت «چیزی نیست» و همین، راه را برای انبوهی از اشیا به شهرها باز کرد. اینجا ما با غلبهی یک نوع کارکرد ثانویه بر اصل موضوع نیز روبهرو هستیم. ایجاد خاطرهی جمعی، هویتبخشی، ایجاد بستر تعامل؛ از جمله عملکردهای هنر شهری است. در همین زمینه هم اشتباه کردیم و رسیدیم به آنجا که کارکرد ثانویه بر اصل موضوع چربید. این حجم انبوه از اشیا که من به آنها زبالهی شبههنری هم گفتهام، اساسا هنر نیستند. یک رادیوی بزرگ فلزی در پارک رادیو، یک کتاب جلوی دانشگاه و...».
او برای اثبات مدعای خود، به تعاریف معتبری که از گذشته تاکنون از هنر وجود داشته پرداخت و تصریح کرد: «با نگاه به همهی تفکرات و تعاریف هنر، نهایتا از هنر انتظاری میرود».
معیارهای اصیل زیبایی فراموش شده است
ناصری سپس، شرکتکنندگان در این برنامهی زنده را به تفکر دربارهی مفهوم زیبایی دعوت کرد با طرح این موضوع که: بخشی از مشکل ما، به کجفهمی از مفهوم زیبایی و تقلیل آن به جنبههای صرفا بصری برمیگردد.او گفت: «باب شده که آنچه که به چشم خوش بیاید و چشم را بنوازد، زیبا بدانیم در حالیکه اینطور نیست. این، سطحیترین درک از زیبایی است که آن را به جلوههای بصری محدود میکنیم».
او با یادآوری این بیت شعر از مولانا، صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، حرفی از معنی اگر داری بیار؛ به شهروندان یادآور شد که معیارهای خود برای زیبایی را از یاد بردهاند و گفت: «انسان در سه سطح با زیبایی مواجه میشود: احساس زیبایی، درک زیبایی و تفسیر زیبایی».
او با بیان اینکه شهروندان با دیدن هر چیزی در شهر، باید به آن فکر کنند و بهجای قضاوتِ زیباییِ آن از طریق دیدنِ محض و سلیقهی فردی، آن را تفسیر کنند و در معنا و علت و نتایج آن پرسش کنند، گفت باید از گفتمان قشنگ است، قشنگ نیست عبور کنیم و برپایهی مفاهیم، یکسری ارزشهای جمعی قابل مباحثهی منطقی بیابیم و شهر را بر مبنای آن قضاوت کنیم.
ناصری برای بیان مقصود خود گفت: «مثلا اینکه در شهر کرمان موسسهی خیریه صنعتی را داریم بسیار زیباتر از آن است که کنار آن، ساختمانی از آبطلا داشته باشیم».
نازیبایی حاصل بیعدالتی و فساد است
او ادامه داد: «آنچه کراهت بصری است بیشتر از آن که حاصل همنشینی تناسبات عددی غلط یا اشتباه رنگ و مواد باشد تجسد یکسری روابط اجتماعی نامناسب است. همهی ما میدان آزادی کرمان را نازیبا میدانیم. این زیبایی حاصل بیعدالتی در روابطی است که میدان را شکل داده. کاربری اطراف میدان سراسر تجاری و بانک است. پس فرهنگ و مذهب و حوزهی سیاسی شهر کجا رفته است؟ اینها هیچیک در کالبد میدان و حتی بهشکل گستردهتری در خود شهر حضور ندارند. ولی در میدان گنجعلیخان یا نقش جهان همهی نیروهایی که شهر را شکل میدهند حضور دارند».
ناصری گفت: «نازیباییها در شهر، حاصل بیسوادی، بیعدالتی، رانت و فساد است ولی عدهای فکر میکنند مثلا اگر شهر آجری شود قشنگ میشود. در میدان مشتاق همین تفکر بود که چنین فاجعهای را ایجاد کرد. ما در کرمان، به جای اصلاح بیماریها، کارهای ظاهری و سطحی میکنیم. برای مثال، زشتی در یک شهر، قبرفروشی است. چیزی که خوشبختانه تا به حال در کرمان نبود و شوربختانه حالا هست! زشتی، پول در آوردن از طریق طبقاتی کردن مسئلهی تدفین است. این، کراهت است که خودش را در کالبد هم نشان میدهد و تا وقتی این نازیبایی درونی وجود دارد، اگر آرامستان را از آبطلا هم بسازیم، باز هم کراهت دارد».
ناصری تاکید کرد که باید درکمان از زیبایی را عمق دهیم و هشدار داد: «با ابتذال مفهوم زیبایی در سرزمینمان روبهرو هستیم و زیبایی را در سطح نازلِ سلیقه و واکنشهای غریزی نگه داشته و گفتوگو دربارهی چیستیها، نیتها و سود و زیانها را کنار گذاشتهایم».
شهر فقط با قانون زیبا نمیشود
او در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه شهر اگر زشت است حاصل یک اخلاقیات و فرهنگ رو به افول است، اظهار کرد: «به همین ترتیب برای نجات شهر از زشتی هم رویهی اشتباهی داریم. بهطور عرفی حتی در نقدِ چیزی زشت، میگوییم: چه کسی به اینها مجوز میدهد؟ انگار تمام مسئول زشتی شهر برعهدهی نهادی است که مجوز میدهد یا نمیدهد. تفکری که این سوال را میپرسد تصورش این است که شهر را میشود با نهادسازی و قانون زیبا کنیم در حالیکه اساسا اینطور نخواهد شد. با نهادسازی و قانون تنها میتوان جلوی فجایع را گرفت».
وی بعد از ذکر این توضیحات، راه زیبا کردن شهر را هم نشان داد: «شهر زیبا حاصل یک فرهنگ پویاست».
برای هنر ارزش قائل باشیم
ناصری افزود: «تمام کرمان را هم با آجر بسازید از این هم زشتتر میشود. اما اگر روابط درونی آن هوشمندانه و به سمت عدالت و اعتدال و اخلاق تغییر یابد به سمت زیبایی میرود. باید برای هنر ارزش قائل شویم. باید روابط اقتصادی و اجتماعی را تغییر دهیم. باید، راه دشوارِ زیبایی را انتخاب کنیم و این را از یاد نبریم که زیبایی، غایت هر چیزی است».
او ادامه داد: «در شهر باید مجال ایجاد کنیم. سوداگری و بهرهبرداری حداکثری اقتصادی از شهر را کنار بگذاریم، باید این انبوه زواید را از شهر بزداییم تا بعد، همه و از جمله آرتیستهای واقعی عرصهای برای ظاهر کردن هنر بیابند. اکنون اما شهر ما مجالی برای دیدن ندارد و هرچه در شهر بگذارید اغتشاش بیشتر میشود».
ناصری در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به مفهوم حق بر شهر و حق بر معماری گفت: «همهی انسانهای شهرنشین حق دارند غالبا اطرافشان توسط طبیعت یا معماری فراگرفته شود. این حق، باید به رسمیت شناخته شود. و باید مثل دیگر حقوقمان برای بهدست آوردن آن تلاش کنیم. مثلا نمیتوان تمام در و دیوار شهر را در اختیار یک فرد قرار دهیم که با نصب تصاویرش کالایش را بیشتر بفروشد و انتظار داشته باشیم شهرمان زیبا باشد». / الف
عکس: محمد لطیفکار
نظر خود را بنویسید