فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: ماهان مجموعهای از منحصر بهفردهاست، ماهان جایگاه فرامنطقهای دارد، نگین گردشگری استان کرمان است و بدیلی در استان و حتی بهنوعی در ایران ندارد.
و اما بعد؛ ماهان، توسعهی درخور شانی ندارد، روند تخریبی در شهر ماهان وجود دارد، حتی کوچهباغهای آن هم در حال تخریب است، ساختوسازهای جدید بههیچوجه شایستهی شهر ماهان نیستند و این شهر کوچک هم مبتلا به حاشیهنشینی است. ماهان نیازمند توجه جدی از سوی مدیریت کلان استان است.
اینها گزیدهای از اظهارات دکتر نیما جهانبین، معمار، شهرساز و عضو هیات علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد کرمان است در گفتوگویی که با او داشتم و خواستم تا از ماهان بگوید. از شهری نامدار در تاریخ استان کرمان و شهری که بهتنهایی، بخش زیادی از رونق گردشگری استان کرمان را موجب شده است.
جهانبین، ماهانی نیست و وقتی از ویژگیهای خاص ماهان میگوید، یادآور میشود که: «اینها را به عنوان یک غیرماهانی میگویم که تعصب خاصی هم ندارم». او مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور معماری و شهرسازی «پنجره» هم هست که در جریان پروژهای برای ساماندهی ورودی شهر ماهان و حل مشکل «حذف این شهر از چرخهی گردشگری باغ شازده» طراحی کرده، مطالعات مفصلی روی این شهر داشته است. نقل ماهان را از زبان او بشنوید.
آقای دکتر، لطفا ابتدا برایمان از ارزشهای معماری شهر ماهان بگویید.
قبل از اینکه به ارزشهای معماری شهر ماهان اشاره کنم این را بگویم که شاید بسیاری از مردم کرمان اطلاع نداشته باشند که ارزشهای شهری ماهان فقط به ارزشهای معماری محدود نیست. از نظر ارزش تاریخی سابقهی شهریّت ماهان به دوران ساسانی برمیگردد و این را براساس مستنداتی از جمله قلعهی ساسانی که در محل فلکهی آزادی امروزی شهر ماهان وجود داشته و از بین رفته، میگویم. بهجز این، در منطقهی جغرافیایی شهر ماهان، آثاری یافت شده که از وجود حیات انسانی در آن، از دوران ماقبل تاریخ حکایت دارد؛ منظور، سنگهایی است که بر آن نشانههایی از نقش دست بشر ابتدایی دیده میشود. در اینباره رجوع میدهم به کتابی ارزشمند به نام «ماهان، تاریخ، تمدن، فرهنگ» نوشتهی مصطفی قدیمیماهانی. و اما دربارهی ارزشهای معماری شهر که پرسیدید؛ صحنهای گونهگون بنای مقبرهی «شاه نعمتا... ولی» بهخوبی نشان میدهد که در این شهر، از دورههای مختلف تاریخی آثار معماری وجود دارد. اگر بتوان گفت که صفویه اولین توسعهها را برای موجودیت اولیهی این آرامگاه ایجاد کردند، بعد از آن، در دورههای مختلف تاریخی بخشهای مختلفی به آن اضافه شده که خود موزهای از ارزشهای معماری دورههای مختلف تاریخ معماری ایران است. نکتهی بعدی اینکه از دورهی قاجاریه بنای ارزشمندی چون عمارت «شترگلو» را در ماهان داریم که در گذشته کاملا رهاشده بوده و الان هم که به آن توجه شده، متاسفانه سرعت مرمت در حدی که انتظار میرود، نیست.
نکتهی مهم ارزشمند دیگر در تشریح ارزشهای معماری شهری ماهان، باغشهر بودن آن است. در سراسر این شهر؛ بهویژه در راستاهای مهم از جمله راستای بنای شاه نعمتا... ولی، خانهباغهای بزرگ، بهصورت تو در تو و دربهدر وجود دارد. در کنار این ارزشها، باغ شازده را چون گوهری از دوران قاجار داریم و میتوان گفت که بهتمام معنا نهتنها یک باغ ایرانی که نمونهای نادر از این باغسازی است. در کنار این ارزشهای معماری شهری، باید از کوچهباغهای ماهان هم یاد شود که هنوز در بافت تاریخی این شهر، این کوچهها با جویهای آب روان در زیر سایهسار لذتبخش درختان قابل رویت است که متاسفانه کمتر گردشگری از آنها خبر دارد. علاوه بر آثار ارزشمند معماری که اشاره کردم، ماهان از نظر حمامهای تاریخی همچون حمام خان و حمام باغ شازده نیز، ویژگیهای خاص خود را دارد. از ارزشهای طبیعی و محیطی ماهان نیز با ذکری از منظرهای تاریخیطبیعی آن که برای کمتر کسی شناخته است، باید یاد کرد.
آیا ماهان، ویژگیای دارد که منحصر به خود این شهر باشد؟
اینکه به یک بنای معماری در دورههای مختلف تاریخی، صحن به صحن بخشهایی افزوده شده البته نمونههای اندک دیگری هم هست، اما این پیوستگی سبکهای تاریخ معماری در مزار شاه نعمتا... همچون یک موزهی معماری نادر است. باغ شازدهی ماهان نیز نمونهای منحصر به فرد در باغسازی ایرانی است؛ بهخاطر محور قدرتمند آبی. چرا که کمی منابع آب در هیچ جای دیگری از ایران اجازهی چنین ارتباطی با مقولهی آب را نداده است، اما با همهی قدرتی که در این تفاوت هست، بنمایهی معماری این باغ کماکان ایرانی است و از این روست که آن را نمونهای منحصر بهفرد از باغ ایرانی میشناسیم. آبهای همچنان عیان و روان در یک باغشهر امتیاز ویژهی ماهان است.
به منظرهای تاریخیطبیعی خاص ماهان اشاره کردید. ممکن است بیشتر دربارهی آن توضیح دهید؟
یکی از جاذبههای تاریخی ـ طبیعی ماهان کوههای پلوار و جوپار هستند که دربارهی یکی از قلل کوه جوپار اصطلاح سهشاخ بهکار میرود. این قله یک منظر بسیار زیبای طبیعی و تاریخی دارد که در مسیر رسیدن به ماهان از کرمان قابل رویت است. از طرفی، آرامگاه شاهنعمتا... ولی نیز وقتی از سمت هفتباغ به ماهان در حال حرکت هستیم، مثل یک نگین در بافت شهری ماهان در حال درخشش است که در حال حاضر، متاسفانه توجه بینندهی عام را جلب نمیکند و بینندهی آگاه شاید متوجه آن شود در حالیکه میشد کریدور بصری مناسبی برایش تعریف کرد تا این نگین درخشان آنطور که باید، به چشم آید. این منظرهای تاریخی و طبیعی در حرکت به سوی ماهان و نیز از سوی ماهان به سمت محور هفتباغ چشمنواز بینندهاند، اما آنگونه که باید، مورد توجه قرار نمیگیرند. مغفول ماندن زیباییهای طبیعی جادهی قدیم ماهان در برابر جاذبههای محور هفتباغ هم خود داستان دیگری است.
ارزیابی شما از وضعیت فعلی این معماری و این ارزشها در ماهان چیست؟ تایید میکنید که یک روند تخریبی در این شهر آغاز شده و در حال پیشروی است؟
شهر ماهان بهویژه بعد از اتصال مستقیم محور هفتباغ به باغشازده، سهم خود را از آمدوشدهای گردشگرانه باخته است. در گذشته برای رسیدن به این باغ شاخص، باید طول این شهر خطی را طی میکردیم. ماهان از آن جمله شهرهایی است که بهدلیل محور آبی، شکل خطی دارد. ولی الان از کرمان مستقیم به باغشازده میرویم و همین باعث شده که ماهان سهم خود از سود گردشگری را نداشته باشد و افول اقتصادی برای خردهتجاریها و واحدهای خدماتی ماهان ایجاد شود. به نظر من، ماهان برای گردشگری کشور و استان کرمان یک نگین است. آشناییای که با شورا و شهرداری ماهان دارم گواه تلاشهای دلسوزانهای است که از سوی مدیرانی جدی و صدیق برای این شهر میشود، ولی ماهان به تناسب اعتبار خود، در اعتبارات ملی و استانی سهمی ندارد و همین باعث شده که آنچه در خور این شهر است رخ ندهد. بهعنوان مثال، عزم مدیریت شهری باعث تهیه شدن طرحهایی برای ورودیهای شهر ماهان شد، ولی در نبود اعتبارات، این طرحها محقق نشدند. در مجموع، در پاسخ به این پرسش، متاسفانه باید بگویم بله؛ با وجود تلاشهای جدی مجموعهی مدیریتی ماهان، روند تخریبی دربارهی شهر ماهان وجود دارد. با وضعیتی که مشاهده میشود، متاسفانه نمیتوان گفت ماهان توسعهی درخور شانی در سالهای گذشته داشته است. حتی کوچهباغهایی که از آن یاد کردم، در حال تخریب است. چون زندگی امروزی در این کوچهها، نیازهای جدیدی از جمله تعریض و آسفالت را طلب کرده، رخداد این دو پدیده سبب شده برخی از این گذرها در سالیان قبل از بین بروند. جدارههای کوچههای تاریخی ماهان هم تخریب جدی دارد. بناهای ارزشمند تاریخی ماهان هم تخریبهای جدی دارد، از طرفی، ساختوسازهای جدید شهری نیز، در نبود الگوها و ضوابط مناسب، متاسفانه بههیچوجه شایستهی شهر ماهان نیستند. ماهان با وجود ابعاد کوچک، شهری قابل کنترل ساده از نظر مدیریت شهری است، اما میبینیم همین شهر کوچک نیز دچار پدیدهی شوم حاشیهنشینی و شکلگیری بافتهایِ در همان بدو تولد فرسوده است!
به ساختوسازهایی اشاره کردید که از ضوابطی همگون با معماری تاریخی این شهر پیروی نمیکند. ما بهویژه در سالهای اخیر شاهد ساخت بناهایی با سقفهای شیروانی در این شهر هستیم. دلیل این، چه میتواند باشد و آیا این سقفها چه خساراتی به معماری این شهر دارد وارد میکند؟
متاسفانه پدیدهی سقف شیروانی که نوعی سبکسازی است؛ چون بار سقف به آسانی روی یک بنای مصالح بنایی قرار میگیرد، به ساختوسازهای جدید و ارزانقیمت میانجامد که برای خیلیها مقرون به صرفه است. در شهرهایی مثل کرمان و ماهان از این نوع ساختوسازهایی که فاقد مجوزهای لازم شهری هم هستند بهوفور دیده میشود و قطعا یک آسیب جدی برای شهرهاست. سقف شیروانی اصولا با هدف پاسخگویی به بارندگیها ساخته شده، بنابراین متناسب با اقلیم گرم و خشک ما نیست و هیچ نسبتی با الگوهای معماری و هویتی این شهرها هم ندارد. بنابراین وجود آن در شهرها، یک بدمنظری را به وجود میآورد و باعث شکلگیری سازههای بیکیفیتی میشود که از جنبههای مختلف، فقط یک آسیب است. ضمن اینکه چون دربارهی باری که بر طبقهی پایینتر گذاشته میشود، محاسبات دقیق مهندسی صورت نمیگیرد، میتواند در بحرانها برای ساکنانش خطرآفرین باشد. این پدیده یک تهدید جدی و محصولی نامناسب ناشی از فقر اقتصادی و فرهنگی در شهرها و روستاهای ما است که باید برای آن چارهاندیشی شود.
از ارزشهای متعدد معماری و تاریخی شهر ماهان گفتید. ما بهعنوان بازدیدکننده وقتی به این شهر وارد میشویم، فضای سبز و بهویژه چنارهای باشکوه و کهنسال حاشیهی خیابانها برایمان دیدنی و ستایشبرانگیز است. لطفا از نقش این درختان در معماری و هویت این شهر بگویید.
پرداخت دقیق به این درختان موضوع تخصصهای دیگر است، من اما از منظر تخصصی خودم اگر بخواهم بگویم؛ باید یادآور شوم که اقلیم ما بهدلیل ویژگیهایی که دارد و گرم و خشک بودن شاخصهی آن است، در معماری و شهرسازیاش، سایه، همواره نقش مهمی داشته است. من همیشه گفتهام یک نقطهی سایهسار در اقلیم ما یک گره است؛ یعنی محلی برای اجتماع و تامل و حضور انسانی. درست است خیلی شرایط باید جمع شود تا محل درنگ و تجمع ایجاد شود، ولی اقلیم ما شرایطی دارد که یک سایهی کوچک هم، بهدلیل اختلافدما بین سایه و آفتاب، حائز اهمیت است. بنابراین درختانی که این سایهسار را عرضه میکنند، مورد توجه بودهاند. طبیعی است که این درختان با اقلیم هم سازگاری داشتهاند که ماندهاند. ماهان بهویژه در دو محور، درختان سایهانداز بسیار بسیار زیبایی دارد؛ یکی خیابان ورودی شهر از فلکهی آزادی تا امام، سایهسار و منظر بسیار زیبایی را دارد و دیگری، در کنارهی خیابان امام و بهویژه محلهایی که جلوی ادارات و دستگاههای دولتی از جمله خود شهرداری ماهان است، درختان، منظر بسیار زیبایی ایجاد کردهاند. بنابراین، از دید سایه و منظر که به تخصص من مربوط است باید بگویم این درختان نقشآفرینی جدیای در معماری هویتی شهر ماهان دارند.
آیا خطری این درختان را تهدید میکند؟ بهویژه از نظر شهرسازی، با تعریضها و طرحهایی که در شهر اجرا میشود.
بهطور مشخص اطلاعی از اینکه جای خاصی بر اثر اقدامات شهرساختی این منظر گیاهی از بین رفته باشد، ندارم که نمونهای را ذکر کنم و اگر هم هست من اطلاع ندارم، اما به طور کلی میتوانم بگویم به این مسئله که حضور طولانیمدت گونهی خاصی از گیاهان در شهرها، نوعی هویت ایجاد میکند، بیتوجهی شده است و به همین دلیل، جایگزینهایی برای درختان قبلی انتخاب کردهایم که هیچ نسبتی با آنها نداشته است. هر درختی که قرار باشد در شهر پا بگیرد؛ اول باید معلوم باشد که در وضعیت کمال، ارتفاع آن چقدر میشود و آیا این بلندا، متناسب و مورد نیاز است؟ دوم اینکه پهنای تاج درخت در نهایت بالندگیاش چهقدر خواهد بود؟ مثلا عرض تاج نارونها در بلوار جمهوری شهر کرمان، با عرض رفوژ، نسبت دارد و هیچ مزاحمتی برای ترددها ایجاد نکرده ضمن اینکه سایهی مورد نیاز را هم برای رفوژ فراهم میکند. سوم اینکه آیا گیاه خزانپذیر یا همیشه سبز است؟ اینکه منظر در فصول مختلف ثابت باشد یا متفاوت دیده شود باید مورد توجه باشد. سوم تناسب نیازهای مانایی گیاه با اقتضائات اقلیم است؛ مثلا گیاهان کم آبخواه برای اقلیم کرمان و مقاوم در برابر خشکی، گرما و آفات محیط باید مورد انتخاب باشد. مثمر یا بیثمر بودن گونهی گیاهی مسئلهی چهارم است. با این دیدگاه، از بین رفتن گیاهانی که در محیط شهری سالیان سال دوام داشتهاند، برای آن شهر خسارت است و نمیتوان آن را یک موضوع ساده تلقی کرد. گیاهان سرمایههای کویر هستند؛ اگر در جایی به دلیلی که باید بسیار بسیار موجه باشد قرار به از بین بردن گیاه باشد، قبل از آن، باید به فکر جایگزین آن باشیم تا با هدررفت سرمایه مواجه نشویم. به هر حال، در شهرها تغییر و تحول، ناگزیر است اما اینکه این تحولات، با آنچه باید، تناسب دارد یا خیر؟ نکتهی بسیار مهمی است. در مجموع، مطمئنم تخریبهای شهری که در ماهان وجود دارد، به ضرر گیاهان هم هست.
در بین موارد متعدد، چه خطرهایی بیش از همه شهر ماهان را تهدید میکند؟
به نظر من یک مورد، بیتوجهی ساختوسازهای جدید، به ارزشهای مختلف شهری اعم از تاریخی، معماری و طبیعی است. وقتی این ارزشها زایل بشود، هویت شهر از بین میرود، مردمان شهر نسبتی با آبوخاکی که از آن پا گرفتهاند پیدا نمیکنند، در نتیجه تعلقخاطر از دست میرود و در پی آن، برای آن محیط، هیچ تلاشی نمیکنند. مقولهی تعلقخاطر به شهر طیف گستردهای دارد و از احساس علاقه تا تمایل به جانفشانی و فداکاری در راه آن مکان دستهبندی میشود. در شهرها، باید به سمتی حرکت کنیم که تعلقخاطر، به سویهی پررنگ و حداکثری آن میل کند. متاسفانه زایل شدن ارزشها در حال حاضر، یک تهدید جدی برای ماهان است. تهدید دیگر، مهاجرت ماهانیهای اصیل از این شهر است. در دل سفرنامههای تاریخی میبینید که این شهر، ساکنان بسیار ارزشمندی داشته، ولی اینکه امروز چه جمعیتی از ماهانیهای اصیل در این شهر زندگی میکنند و برای آن دل میسوزانند مهم است. مهاجرت شهری از ماهان و توجه به زمینههای مهاجرت مسئلهی بسیار جدی و یک تهدید است. تهدید بعدی از نظر من جدایی توسعهی کالبدی از زمینهی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است، یعنی عدم امکان توسعه در تمامی ابعاد آن.
به مهاجرت از شهر ماهان اشاره کردید. موضوع دیگری که وجود دارد، مهاجرت به این شهر است که از دیگر مناطق و حتی استانهای همسایه ممکن است رخ بدهد. مهاجران بههمراه فرهنگ خود، معماری خود را هم ممکن است به این شهر وارد کنند. این هم آیا یک تهدید برای شهر ماهان است؟
من فکر میکنم دربارهی مسائلی که برای شهرها اتفاق میافتد، چگونگی رخداد آن است که به تهدید یا فرصت تبدیلشان میکند. مهاجرت حتی غیردائم به شهرها میتواند فرصت باشد البته، تا زمانی که تعامل میان فرهنگ وارداتی و میزبان برقرار باشد. هر فرهنگ جدیدی که وارد شود، اگر در تعامل با فرهنگ محیط باشد، هر دوسویه را رشد میدهد ولی زمانی ورود فرهنگ جدید نگرانکننده است که فرهنگ محیط مقصد، از تولید بازمانده و نیاز مردم را پاسخ ندهد. در نتیجه، ساکنان، پاسخ نیازهای خود را از درون فرهنگهای دیگر جستوجو میکنند که ممکن است نسبتی هم با ویژگیهای فرهنگی خودشان نداشته باشد. به نظر من، «مهاجرت به» تهدید نیست بلکه شکل و شیوهی مهاجرت است که ممکن است آن را به تهدید تبدیل کند. دربارهی ماهان چون این شهر، ویژگی ییلاقی دارد، در فصول مختلف سال، جمعیت متفاوتی دارد. ولی جمعیت ثابت شهری ماهان باید پویا و فعال باشد که به نظرم در این قسمت جای تردید هست و متخصصان باید بررسی کنند که آیا جمعیت دائمی این شهر، چه تقسیمات اجتماعی و توان اقتصادی و فرهنگی دارد؟ من با «مهاجرت از» ماهان مشکل دارم که کمبودها و عدم رشد و نبود تمایل به رشد، باعث آن میشود. قاعدتا، ماهان نباید مهاجرفرست باشد اما هست. این است که باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
آقای دکتر، به نظر شما، چه اقداماتی بهفوریت نیاز است در ماهان انجام شود تا تخریبها بیش از این دامنه پیدا نکند؟
ببینید، شهر یک روساخت و معلول شرایط زیرساختی است. هرگاه مسئلهای را بهعنوان جزیی از یک کل جدا میکنیم به خطا رفتهایم. شرایط اقتصادی ـ سیاسی و اجتماعی ـ فرهنگی، زیرساختهای پدیدهای به نام شهر هستند. به نظر من، وضعیت مغشوش شهر بهعنوان یک روساخت، حکایت از زیرساختهای مغشوش و نابهسامان آن دارد. امروز اگر بخواهیم به مسائل شهری ماهان درست نگاه کنیم نباید هیچ مسئلهای را بهعنوان جزیی از یک زمینهی کلی جدا کنیم. منظور من ساده است، اگر کسی درآمد اقتصادی مناسب و آموزشهای مناسب فرهنگی و اجتماعی داشته باشد، نیازهای خود را بهخوبی شناسایی و به آن پاسخدهی میکند و ضرورتی ندارد که مدیریت شهری بخواهد از بالا برایش تصمیمگیری و تعیینتکلیف کند. از این رو، دربارهی ماهان هم نمیتوانم یک مسئله را از زمینههای آن جدا کنم و بگویم باید اقدام عاجل برای این یا آن مسئله کنیم. در شهر ماهان مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جدیای داریم که باید به همهی آنها توجه شود، ولی چون وظیفه دارم که راهکاری هم ارایه دهم، میگویم ماهان امروز نیازمند توجه جدی از سوی مدیریت کلان استان است. ماهان با توجه به جایگاه ویژهای که دارد، اعتبارات بودجهای خاص نیاز دارد. اگر اعتبارات باشد مدیریت فعلی شهر ماهان را ناتوان نمیبینم. با وجود همهی مسائلی که مدیریت استان با آن مواجه است ولی ماهان آنقدر رشد کرده که طرحهایی را تهیه کند ولی از محل اعتبارات اندک شهری خود، توان اجرای آن را ندارد و انتظار میرود مدیریت استان به آن توجه کند. ماهان یک نگین است که بدیلی در استان و حتی به نوعی در کشور ندارد؛ باید به همین نسبت به آن توجه شود.
براساس چه دلایلی میگویید که بدیلی در کشور ندارد؟ اگر از مدیریت استان تقاضای توجه ویژه به ماهان شود، با شناختی که من دارم ممکن است بگویند ما شهرهای دیگری از جمله راین و شهداد و بم را هم داریم که باید حفظ شوند ولی پول برای آن نداریم. شما چه دلایلی دارید که به ماهان توجهای ویژه و خاص بشود؟
برای درک جایگاه فرامنطقهای ماهان، ابتدا فقط به مثال باغشازده توجه کنید. در این شهر باغی را داریم که با شاهکارهای معماری جهان مقایسه میشود. بارها دربارهی باغ شازده تعبیر «تیوولی ایران» که تیوولی باغی بسیار شاخص در ایتالیاست را شنیدهایم. با توجه به اینکه نمونههای اندکی از باغ ایرانی باقی مانده، وقتی باغ شازده در میان باغهای ایرانی هم، خاص و یگانه است، درستی آن تعبیر روشن میشود.
به این ارزش خاص، ویژگیهای فرهنگی شهر و مشاهیر و شخصیتهایی که ماهان داشته، اماکن و مزارات تاریخی، سنگنوشتهها و کتیبهها و حضوری که ماهان در سفرنامههای تاریخی دارد، همچنین جغرافیای خاص آن را اضافه کنیم، آنگاه تکلیف این معجون یگانگی معلوم میشود. برای هر نقطه میتوان ویژگیهای منحصر بهفردی را ذکر کرد، ولی در ماهان، انحصار بهفردی صفت موارد گونهگونی است. ماهان شهری است که در اکثر ایام سال آبوهوایی گوارا دارد. بله، ارگ باعظمت بم را هم داریم ولی در منطقهای است که آبوهوای آن، در برخی ماهها خشن و ناسازگار است یا در نقاط کوهپایهای کرمان سرمای نهچندان قابل تحملی در برخی ایام سال داریم، ولی ماهان از نظر ویژگیهای آبوهوایی بسیار خاص است و هر چهار فصل سال آن گوارا و لذتبخش است. بسیاری از ویژگیهای تاریخی ماهان هم هنوز ناشناخته است. تعداد مشاهیر آن بسیار قابل توجه است یا جزییات معماری و تزییناتی برخی آثار معماری ماهان خاص و حتی یگانه است. ماهان مجموعهای از منحصر بهفردهاست. این را به عنوان یک غیرماهانی می گویم که تعصب خاصی هم ندارم.
ابتدای صحبتتان به مشکلی اشاره کردید که همیشه هم از طرف مردم ماهان مطرح بوده؛ اینکه مسیر ورودی به باغشازده، طوری است که مانع از ورود گردشگران به شهر میشود. در جریان هستم که خود شما طرحی را در این خصوص ارائه کردهاید. اگر ممکن است دربارهی جزییات این طرح و سرنوشت آن هم بگویید.
همانطور که عرض شد، با اتصال مستقیم محور هفتباغ به باغشازده، شهر ماهان سهم خود را از آمدوشدهای گردشگرانه از دست داد. مدیریت شهری ماهان به دنبال پروژهای بود که در مقیاس میدان انتهای هفتباغ دیده شود و چنان جلبتوجه کند که گردشگر به سمت شهر ماهان هدایت شود. همین هدف را در مسیر خروجی از باغشازده به کرمان هم در راستای محور تیگران، قصد داشتند دنبال کنند. بنابراین دو نقطهی خاص تعریف شد تا پروژهای در آنها شکل بگیرد. این دو مسیر با تحلیلهای ما نیاز به سازههایی درشتمقیاس داشت تا جلبتوجه کنند. ضمن اینکه محصوریت نداشتن بلواری که از میدان هفتباغ به شهر ماهان میرسد هم مشکلی بود که باید رفع میشد. بنابراین، تصمیم گرفتیم با یکسری عناصر معماری حد و مرزی برای این بلوار ایجاد شود تا حس ناخوب بیکرانگی هم رفع شود از این رو در نقاط خاصی از این محور، جدارهسازیهایی پیشبینی شد که در حین رفتن به سمت ماهان، مفهوم استقبال و در حین برگشت، مفهوم بدرقه تداعی شود. در همان نقطه که جدارهسازی رخ میدهد، در رفوژ میانی هم، المانهای معماری و یادمانی داریم که نسبتی با عناصر هویتی شهر دارند.
قرار بود روایتی از بینظمی به نظم؛ از بادیه به دیر یا از بیابان به شهر در جدارهها رخ دهد. مثلا عناصر سایهبانی، سایهروشنهایی روی زمین میانداختند که در ابتدا ترکهای زمین کویر و در انتها نقش مقرنس را تداعی میکرد و درون این سایهبانها، برخی عناصر مثل سنگهای بدوا نتراشیده، بهتدریج در درازای مسیر تراشخورده و به چهرهی یکی از شخصیتهای ماهان تبدیل میشد.
در محور تیگران هم ساماندهی پارکی که بدون طراحی معماری و با ساختوسازهای پیمانکارانه ایجاد شده بود در دستور کار قرار گرفت که طراحی عناصر یادمانی درشت مقیاس برای ترغیب مسافران به کشف آنها در این نقطه نیز صورت گرفت. شهرداری ماهان همچنان قصد دارد تا این پروژهها را اجرا کند ولی منابع مالی آن را در اختیار ندارد. تخصصهای موردنیاز و توان لازم برای اجرای این طرحها در استان وجود دارد ولی مقیاس این پروژهها، ملی است و نیازهای مالی جدی دارد که به همین دلیل نامحقق مانده است. / الف
نظر خود را بنویسید