فردای کرمان - محمد لطیفکار: خیلی راحت نیست بگویم کدام گروه اجتماعی بیشترین صدمه را از کرونا تجربه کرده است. با اینحال، شک ندارم که اهالی فرهنگ و هنر در شمار بیشترینهای رنجدیدهی این بلا هستند.
آذرماه گذشته که هنوز خبری از کرونا نبود، روزی برحسب اتفاق، در کاروانسرای تاریخی گنجعلیخان با یک گروه نوازندهی جوان مواجه شدم که در صحن این کاروانسرای زیبا، کسب و کار کوچکی راه انداخته بودند.
از اینکه میدیدم مردم حضور آنها را احساس نمیکنند، و کارشان رونقی ندارد، بسیار متاثر شدم. اما میدانستم چارهی دیگری هم ندارند.
حالا اما شرایط با آن روزها هم قابل مقایسه نیست. کرونا همهی گروههای فرهنگی و هنری را هدف قرار داده است. گیرم که برخی هنرها کمتر و تعدادی نیز آسیب بیشتری دیدهاند. فعالان حوزهی تئاتر، سینما، موسیقی، عکاسی و بسیاری هنرهای دیگر، کمکم حتی از توان افتادهاند. دولت هم در این ایام جز به انفعال و خاموشی نگراییده، و ظرفیتهای حمایتی خود را از دست داده است. شوربختانه از بخش خصوصی هم کاری ساخته نیست، و تلاشهای نیمبندش در این حوزه رو به افول و بلکه فروپاشی است.
راستاش، نمونه و بدیلی در گذشته از بروز کرونای نابودگر در جوامع مختلف سراغ ندارم، مگر اینکه جنگهای خانمانسوز جهانی و یا منطقهای را مثال بزنم، که آن هم تا به این حد دهشتناک نبودهاند.
با این وجود، من هم مثل بسیاری از کنشگران اجتماعی و فرهنگی بر این باورم که این دورهی سیاه کرونایی دیر یا زود به آخر خواهد رسید. اما چیزی که ذهنم را آزار میدهد و بیم آن را دارم، این است که عادت نداریم از این اتفاقات پر هزینه، درسهای تازه و بزرگی برای مقابله با این هجومها و سختیها فرا بگیریم.
به گمان من، اگر مجموعههای فرهنگی و هنری ما تا این حد وابسته به دولت نبودند و دارای یک بخش خصوصی نیرومند بودیم، و تشکلهای مدنی و پشتیبان برای چنین روزهای دشواری فراهم کرده بودیم، امروز از آیندهی نامعلوم خود، کمتر هراسان بودیم. باشد که از کرونا هم بتوانیم درس یاد بگیریم!
* عکس را با موبایل گرفتهام. تاریخ دقیق یادم نیست، اما آذرماه بود.
نظر خود را بنویسید