فردایکرمان – گروه فرهنگوهنر: برنامهی زندهی رادیو فرهنگ با دعوت از فرزانه آقاپور، عضو هیات علمی دانشگاه گیلان، به تحلیل و نقد کتاب «لولی خندهفروش» نوشتهی علیاکبر کرمانینژاد نویسندهی کرمانی پرداخت. در این برنامه، آقاپور در گفتوگوی زندهی رادیویی با فرناز شهیدثالث، در ابتدای سخنان خود رمان لولی خندهفروش را اثری ممتاز و متمایز از دیگر آثاری دانست که به ارائهی تصویری از قوم کولیها پرداختهاند که یکی از علّتهای آن، اهتمام ویژهی نویسنده به ارائهی تصویری روانکاوانه و مستقل از این قوم است.
وی در اینباره گفت: «لولیها، که با نامهای «کولی» و «غربت» نیز شناخته میشوند و همواره در ادبیات و فرهنگ ما با بارِ معنایی منفیِ خشونت همراه هستند، با وجود اینکه در همهجای جهان وجود دارند و پراکنده هستند، اما متاسفانه سهم اندکی در ادبیات داستانی به ویژه در ایران دارند. همچنین، در زمینهی پژوهشهایی که از منظر تاریخی و جامعهشناختی به موضوعات میپردازند، در معرفی این قوم تحقیقات اندکی در دست است، که ادبیات میتواند تصویر مستقلی از چنین موضوعاتی ارائه کند که بتواند در ذهن مخاطب به عنوان واقعیت آن قوم مطرح شود. پیش از این، در داستانهای محدود و معدودی به کولیها پرداخته شده است که بهترین نمونهی آن شاید کار خانم روانیپور (کولی کنار آتش) باشد. اما لولیخندهفروش اثر متمایزی است، چراکه تمرکز و کانون روایت آن به زندگی کولیها و ارائهی تصویری روانکاوانه از زندگی آنان اختصاص دارد که این مشخّصه حتی در رمان کولی کنار آتش هم وجود ندارد، چراکه در آن رمان اگرچه برخی ویژگیهای این قوم به تصویر کشیده شده است، اما در جاهایی از رمان، روایت به کلی از آن شخصیّتها دور میشود و فضای داستانی وارد شهر میشود».
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، وی افزود: «اما در رمان لولی خندهفروش، زندگی کولیها و تقابل آنان با جامعهی روستایی در قالب کوچ کردن، بهخوبی نمایان است که این مشخّصه متعلّق به قسمت اول رمان است؛ و در قسمت دوم رمان کولیهایی که یکجانشین شدهاند و با تاجیکها آمیخته شدهاند، به طور متمرکز به روایت قومی پرداخته است که ما آن را زیاد نمیشناسیم. یکی از خوبیهای این رمان این است که با نگاهی واقعگرایانه از مفهوم کلاسیک «لولی» که در دو وجه منفی و مثبت وجود داشته است، دست به کلیشهزدایی زده است و سعی میکند متن زندگی کولیها را همراه با خوبیها و بدیهایشان بهصورت توأمان نشان دهد».
وی در اینباره توضیح داد: «از طرفی، تصویری از کولیها را میبینیم که با خشونت آمیخته است که این خشونت در ارتباطهای بینافردی و عاطفی و فضای جمعی رمان موج میزند. خشونتی که هم درونی است و هم بیرونی؛ هم جامعهی کولیها نسبت به خودشان نامهربان هستند و هم جامعهی بیرونی که آنها را نمیپذیرند. اما نکتهی جالب این رمان در این است که کولیها هیچگاه در مقام قدرت خشونتورزی نمیکنند، بلکه خشونت آنها بیشتر مبتنی بر «سود» است و این مسئله، تنها سلاح آنها برای دفاع از خودشان و بقایشان است. نکتهی جالبتر دیگر آنکه در این رمان، هیچ ترویج خشونتی در کار نیست و ملامتی هم برای خشونتورزان وجود ندارد و برعکس، نشان میدهد که چه عوامل و چه رفتارهایی باعث شده است که این قوم تا این حد در خشونت پرورده شوند تا جایی که این عمل برای آنان عادی شود. و درست به موازات ارائهی این تصویر منفی، وجه محبتورزی بین این قوم نیز ارائه شده است که باعث شده یک نوع همدلی بین خواننده و شخصیت جنایتکار شکل بگیرد».
رمانی برای مخاطب خاص و عام
آقاپور در بخش دیگری از صحبتهای خود، دربارهی ژانر رمان لولی خندهفروش توضیح داد: «این رمان از یک سو در دستهی ادبیات چندفرهنگی قرار میگیرد، و از سوی دیگر در دستهی ادبیات اقلیّت. از طرفی دیگر نیز به علت دارا بودن ویژگیهای پررنگ بومی و اقلیمی، جزو ادبیات بومی نیز به حساب میآید.
همچنین با نوعی از رئالیسم جادویی نیز در این رمان روبهرو هستیم. در حقیقت، این رمان برای مخاطبان عام و خاص خواندنی است؛ هم برای مخاطبهایی که عاشق آثار عاشقانه هستند، و هم برای مخاطبهایی که علاقهمند به آثار بومیاند. همچنین برای کسانیکه به دنبال کاوشهای جامعهشناسانه و روانشناسانه در متنهایی هستند که صداهای مستقلی را ارائه میکنند، کار جذابی است؛ چراکه در این رمان خط روایی به صورت کلاسیک پیش میرود و به خصوص در بخش اول کتاب، با روایت خطی مواجه هستیم. اما در کتاب دوم، با تعدد راوی فضا کاملا متفاوت میشود و به همان نسبت با یک رمان چندصدایی مواجه میشویم. اما این تعدد راویها در یک رمان لزوما منجر به چندصدایی نمیشود ولی در این رمان این اتفاق افتاده است چون صدایی غالب نیست و دموکراسی در متن حاکم است. در مجموع کشش روایت، ملموس بودن شخصیّتها و نو بودن فضای این رمان بسیار جالب توجه است». /پ
نظر خود را بنویسید