فردای کرمان – پروین میرزاحسینی: یک سال بعد از همهگیری کرونا، واکسیناسیون علیه این بیماری در ایران با تزریق واکسن «اسپوتنیک وی» روسی شروع شد.
واکسیناسیون در کرمان نیز 21 بهمنماه همزمان با سراسر ایران شروع شد و تعدادی از پرستاران و کادر درمان بخشهای آیسییو و عفونی کرونا در بیمارستان افضلیپور، به عنوان داوطلب، دوز اول این واکسن را دریافت کردند.
میلاد حبیبیمقدم، یکی از این داوطلبین بود، او ۲۹ سال سن دارد و شش سال است که بهعنوان پرستار مشغول به کار شده است.
آقای حبیبیمقدم تاکنون دو بار به کرونا مبتلا شده و دورهی سختی را پشت سر گذاشته، میگوید بعد از تحقیق دربارهی واکسن و اطمینان از اثربخشی بالای آن حاضر شده به عنوان اولین گروه، تزریق واکسن را انجام دهد. او بعد از تزریق واکسن عوارض جدی نداشته و اکنون منتظر است تا دوز دوم واکسن را اسفندماه تزریق کند.
در ادامه، گفتوگوی ما با این پرستار بخش عفونی بیمارستان افضلیپور را بخوانید.
آقای حبیبیمقدم، چه شد که قبول کردید واکسن بزنید؟
تقریباً همهی مردم نسبت به واکسن روسی مردد بودند، من یکسری تحقیقات انجام دادم و دربارهی این واکسن در مجلات معتبر مثل مجلهی لنست مطالعه کردم و اطمینان پیدا کردم که واکسن را استفاده کنم. واکسن اسپوتنیک وی، بعد از دوز دوم حدود ۹۲ درصد ایمنی ایجاد میکند.
برای تزریق واکسن داوطلب بودید، انتخاب دانشگاه بود یا بهعنوان کادر درمان مجبور بودید این واکسن را تزریق کنید؟
انتخاب دانشگاه یا اجباری نبود. خودم بهعنوان داوطلب حاضر شدم واکسن را تزریق کنم.
این چند روز و پس از تزریق دوز اول، عوارضی هم داشتید؟
عارضهی خاصی نداشتم، فقط یک مقدار تب داشتم که آن هم حدود 10 ساعت بعد برطرف شد.
خانوادهی شما با تزریق واکسن مخالفت نکردند؟
آنها مقداری نسبت به تزریق واکسن تردید داشتند اما باز هم ترجیح دادند که واکسن را تزریق کنم. با توجه به اینکه من تاکنون دوبار به کرونا مبتلا شدهام، اگر واکسن را استفاده نکنم و یک بار دیگر مبتلا شوم برایم سخت میشود زیرا سیستم ایمنی بدنم ضعیف شده بود و دفعهی دوم خیلی اذیت شدم. به همین دلیل ترجیح دادند که واکسن بزنم. خانواده تصمیمگیری را به خودم سپرده بودند و من هم طبق مطالعهای که داشتم مطمئن بودم که واکسن خوبی است.
روزی که قرار بود واکسن را دریافت کنید چه احساسی داشتید؟
من دلهره و استرسی نداشتم. شاید همکارانم بعضی دلهره داشتند اما من آدم ریسکپذیری هستم.
دوز دوم را چه زمانی باید تزریق کنید؟
۲۱ روز بعد، تاریخی که به ما اعلام کردند سیزدهم اسفند ماه است.
شما از ابتدای شیوع بیماری کرونا در بیمارستان افضلیپور بودید؟
خیر، از ابتدای شروع کرونا در این بخش نبودم، حدود ۴ ماه است که به این بخش آمدم. قبل از آن در بیمارستان شفا بودم اما درگیری مستقیم با بیماری داشتیم، زیرا بیمارانی که به بیمارستان شفا مراجعه میکردند و تست آنها مثبت میشد، یک یا دو شب در آنجا بستری بودند و بعد به افضلیپور منتقل میشدند.
بعد از ابتلای شما به کرونا، همسر و فرزندتان هم درگیر بیماری شدند؟
به دلیل اینکه جزو کادر درمان هستم در خانه خیلی رعایت میکنیم و پس از ابتلا، شرایطی را فراهم کردم که آنها درگیر بیماری نشوند. هر دو مرتبه که در خانه قرنطینه بودم کسی پیش من نبود و به همین دلیل آنها درگیر نشدند.
چه زمانی مبتلا شدید و بین دو بیماری شما چه مدت فاصله بود؟
من آخرین بار آذر ماه مبتلا شدم و تقریبا چهار ماه بین آنها فاصله بود.
حال و هوای بیمارستان در روزهای نخست شیوع بیماری با توجه به اینکه کرونا یک بیماری ناشناخته بود چگونه بود؟
ابتدای شیوع بیماری، استرس و ترس در وجود همهی همکاران بود. شیفتهای فشرده، دوری از خانواده، درگیری با بیماری، ابتلا و قرنطینه، سختیهای زیادی داشت اما همهی کادر درمان سعی میکردند وظیفهی خود را درست انجام دهند تا حداقل سدی باشند در مقابل انتقال بیشتر این ویروس. سعی کردیم با همهی توان، کارمان را درست انجام دهیم. شاید بعضی جاها نقص داشتیم اما توانمان در همین حد بود و بیش از این نمیتوانستیم کار کنیم.
در یک سال گذشته، چه خاطرهای دارید که در ذهنتان مانده باشد؟
اوایل شیوع بیماری تعدادی از همکاران استرس زیادی داشتند و به دلیل ترس و دلهره، خیلی رعایت میکردند که برایم جالب بود. تعدادی از همکاران تمام تجهیزات و وسایل خود را مرتب ضدعفونی می کردند. زمانی که در بیمارستان شفا بودم، تعدادی از بیماران وقتی به بخش میآمدند و بعد از سیتیاسکن و آزمایش مشخص میشد که به کرونا مبتلا شدهاند و یا مشکوک بودند و میخواستیم آنها را به افضلیپور انتقال دهیم همراهان بیمار مقاومت میکردند و میگفتند بیمار ما کرونا ندارد و بیماری او فقط یک سرماخوردگی ساده است. هر چه به آنها توضیح میدادیم که این کار باعث میشود هم به بیمار شما آسیب برسد و هم بیماران دیگر درگیر شوند، قبول نمیکردند و جبهه میگرفتند و خاطرم هست که حتی برخی الفاظ را به کار میبردند. تعدادی نمیخواستند قبول کنند و تعدادی هم از اسم افضلیپور ترس داشتند، در صورتی که بهترین امکانات درمان کرونا در استان کرمان در بیمارستان افضلیپور فراهم است و بسیاری از بیماران هم درمان شدهاند.
الان شرایط بیمارستان چگونه است؟
الان که وضعیت بهتر شده و تعداد مبتلایان کمتر است کار کادر درمان سبکتر شده و میتوانند بیشتر استراحت کنند، هرچند متاسفانه ورودی بیمارستانها مجددا افزایش یافته است. بهعنوان مثال بخش عفونی بیمارستان افضلیپور که قبلاً تعداد بیماران آن به نصف و یکسوم رسیده بودند دوباره در حال افزایش است و کادر درمان نگران هستند که موج چهارم شروع شود. اگر این اتفاق بیفتد کنترل آن خیلی سخت است زیرا کادر درمان همه خسته شدند و اگر موج چهارم ایجاد شود بسیاری از کادر درمان مجدداً درگیر خواهند شد و کسی نیست که کمک کند.
گمان میکردید که پس از یک سال از شروع این همهگیری، واکسن آن ساخته شود؟
ساخت واکسن کرونا طبق زمانبندی که واکسنهای دیگر ساخته شده بود پیش رفت. فقط واکسن روسی مقداری زودتر ساخته شد اما به دلیل اینکه اطلاعاتی از آن به سازمان بهداشت جهانی ارائه نشده بود، تردید دربارهی آن زیاد بود. پس از آن که مجلهی لنست، روی افرادی که واکسینه شده بودند تحقیق کرد، متوجه شد اثربخشی واکسن روسی بیش از ۹۱ درصد است و ظاهرا یک سال ایمنی ایجاد میکند.
و به عنوان سوال آخر، چه توصیهای به مردم دارید؟
از مردم میخواهم که خیلی رعایت کنند، یک ضربالمثل داریم که میگوید پوست گاو را کَندهاند و حالا به دُمش رسیده، اگر مردم چند ماه دیگر رعایت کنند تا واکسیناسیون بیشتر انجام شود و در سال جدید واکسن ایرانی هم به بازار بیاید و ۶۰ تا ۷۰ درصد جامعه واکسینه شود این بار سنگین نه تنها از دوش کادر درمان، از دوش همه برداشته میشود، به همه سخت میگذرد، همه دوست دارند مسافرت بروند و اقوامشان را ببینند اما حداقل باید یک سال دیگر ماسکها را نگه داریم و رعایت کنیم تا بعدا پشیمان نشویم. /پ
نظر خود را بنویسید