فردایکرمان ـ گروه جامعه: بیش از یک سال از اتمام فاز مطالعاتی پروژهی بازآفرینی فرهنگمبنای محور قبه سبز ـ بازار عزیز و تحویل آن به معاونت عمرانی شهرداری کرمان میگذرد؛ اما در کشوی میز کارفرما خاک میخورد.
پروژهی قبهسبز چند سالی است که مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته است اما با وجود اتمام مطالعات آن و کاوشهای باستانشناسی، هیچکدام به اقدامی عملی در محدودهی این پروژه نینجامید.
دکتر مریم فداییقطبی، معمار، شهرساز و استاد دانشگاه آزاد کرمان، در یک برنامهی زنده، دربارهی رویکرد بازآفرینی و آنچه برای این پروژه انجام شده است توضیحات مفصلی داد.
او در بخش دیگری از سخنان خود اعلام کرد: «بافت تاریخی شهر کرمان به شدت و با سرعت بالایی به سمت نابودی میرود».
فداییقطبی با بیان اینکه میراثفرهنگی و سازمانهای مسئول نسبت به بافت تاریخی حساسیتی ندارند، یادآور شد: «بافت تاریخی کرمان بسیار مظلوم است و هیچ طرح مشخصی نیز برای آن وجود ندارد و طرحهای تفصیلی و جهاد دانشگاهی هم که مبنای کار است، سنخیتی با این بافت ندارد».
به گفتهی وی، مطالعات ضعیف و بعضا نادرستی تاکنون دربارهی بافت تاریخی کرمان انجام شده است.
این معمار تصریح کرد: «نیاز است ابتدا طرح جامع حفاظت مبنا و راهبرد محور برای این محدوده بافت تاریخی آماده شود». وی اضافه کرد: «چهار سال پیش، فرصتی برای تهیهی طرح جامع حفاظت مبنای بافت قدیم کرمان ایجاد شد ولی مدیریت وقت این موهبتی که شورالی عالی معماری و شهرسازی برای کرمان پیشنهاد کرد را از دست داد در حالیکه شهری مثل شیراز آن را عملیاتی کرد».
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، مریم فداییقطبی در برنامهی بازآفرینی فرهنگمبنا، تجربهی مدرسه عصمتیه ـ قبهسبز کرمان که توسط هسته پژوهشی بافتهای تاریخی و مسئلهدار دانشگاه آزاد کرمان و پایگاه خبری بازآفرینی اجرا شد، دربارهی مفهوم بازآفرینی توضیحاتی داد و گفت: «بازآفرینی شهیر به مثابه روایتی فراگیر و یکپارچه از سیر تحولی که بر مرمت شهری گذشته است، جریانی است که از یک سو به تمامی وجوه و محدودیتهای امر توسعه در بطن شهر توجه میکند و از سوی دیگر، در پی استفاده از هر فرصتی برای تبدیل ساختن آن به ابزاری یا راهی برای رسیدن به توسعه است».
وی افزود: «استفاده از بازآفرینی فرهنگ مبنا و اشاعهی آن، توانسته هم به نیازهای توسعهای شهرها در معنای بسیط خود پاسخ دهد و هم موجب صیانت از میراث شهری و حفاظت از ساختارها و کارکردهای تاریخی و هویتآفرین شهری باشد».
این معمار ادامه داد: «بازآفرینی شهری هدف اصلی خود را همگرایی دو جریان فرهنگ و اقتصاد قرار داده است. در واقع، بازآفرینی در سرزندگی اقتصادی و پویایی فرهنگی اجتماعی نهفته است».
او با طرح این پرسش که چهطور میتوان این سرزندگی را ایجاد کرد؟ آیا رونق اقتصادی را میتوان تزریق کرد؟ چه باید کرد؟ ادامه داد: «نمیتوان سرزندگی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را به بافت تزریق کرد بلکه باید در درون خود بافت ایجاد شود».
وی سپس گفت: «بازآفرینی فرهنگمبنا مبتنی بر سه عامل کلیدی شامل آفرینش و خلق مکان فرهنگی، رویداد محوری و اصالتبخشی است».
آنچه در ادامه میخوانید، توضیحات فداییقطبی دربارهی این سه رویکرد است: «در آفرینش و خلق مکان فرهنگی، بافتهایی که برای بازآفرینی فرهنگمبنا انتخاب میشوند واجد ارزش هستند ولی از هم دور افتاده و جزیزهای فعالیت میکنند. گذار از هستهی فرهنگی که مجموعهای از دانههای ریز فرهنگی هستند به استخوانبندی و بعد عرصههای فرهنگی همگانی در این رویکرد مدنظر است و دانشمندان معتقدند عرصهی فرهنگی همگانی ظرف مناسبی برای پذیرش اقتصادهای نوآورانه فراهم میکند. پس، باید بهدنبال ایجاد عرصهی فرهنگی همگانی باشیم. رویکرد بعدی که بازآفرینی فرهنگمبنا خیلی به آن معتقد است رویداد محوری است. رویداد مداری مهمترین عامل تحرک در بازآفرینی شهری شناخته میشود؛ تمایل بسیاری در آماده کردن شهرها برای پذیرش انواع رویدادها وجود دارد، دستمایهی این تحرکپذیری، نشان دادن قابلیتها و ویژگیهای فرهنگ محلی در چارچوب شهر امروزی است. فرایندی که موجب پذیرش دوباره شهر فراموش شده و فرسوده دیروز میشود. این رویدادها اما باید متناوب باشند تا تصور همگانی از آن بافت تغییر کند و در واقع، اتفاقاتی در دل بافت بیفتد، بافت به آن مشهور و شهروندان و گردشگران داخلی و خارجی توجهشان به آن جلب شود و بهتر است رویدادها از نوع فرهنگی باشد. در حال حاضر، اغلب بافتها واجد رویدادهای فراموششدهی فرهنگی هستند که باید شناسایی و احیا شده و رونق بگیرند. عامل مهم دیگر در کنار استمرار رویدادها این است که متعلق به ساکنان آنجا باشد، آن را به یاد بیاورند و متعلق به خود بدانند اگرچه رویدادهایی را هم میتوان به بافت القا کرد. تمام هدف از برگزاری رویداد اما دو موضوع است: تغییر تصور نسبت به آن محدوده و بافت و رونق صنعت فعال. اصالتبخشی نیز رویکرد بعدی بازآفرینی فرهنگمبنا است یعنی کسانی که از لحاظ هنری، فرهنگی و اجتماعی جایگاه ویژهای در شهر دارند به محدوده برگردند و ساکن شوند. تعریف جهانی میگوید بازگشت ساکنین به بافتی که به آن تعلق دارند بهصورت کاملا خودجوش و خودمختار باید باشد. برگشت به محدوده اما به این راحتی اتفاق نمیافتد. افراد باید تشویق شوند و تسهیلاتی در اختیارشان قرار گیرد».
وی بیان کرد: «حرکت بازگشت به بافت در شهرهایی مثل شیراز و یزد و اصفهان اتفاق افتاده و میبینیم کاربریهایی مانند گالری و سالن تئاتر و قهوهخانه و رستوران در قالب یک مد اجتماعی رواج یافته است، ولی تسری آن در شهر کرمان کم بوده است».
فداییقطبی ادامه داد: «همکاری سازمانهای دولتی نیز در اصالتبخشی بسیار مهم است مثلا برخی از ادارات به بافت تاریخی منتقل شوند ولی در کرمان حتی میراثفرهنگی از این بافت فرار کرده است!».
وی گفت: «در کرمان میگویند برای رونق بافت تاریخی، پاساژ بسازیم؛ این اما با شکست مفتضحانهای مواجه میشود، چرا که رونق اقتصادی با پاساژ سازی ایجاد نمیشود. تمام فعالیت در بافت شهری به ویژه بافت تاریخی باید توسط حرکتهای خرد اجتماعی در بازهی زمانی نسبتا طولانی اتفاق بیفتد. هر اقدام قهری- کالبدی در بافت تاریخی بدون توجه به اجتماع، ساکنین و استفادهکنندگان از فضا و در مدت کم حتی اگر به شکل کالبدی احداث شود؛ حیات مدنی را در بطن خود به جریان نمیاندازد».
این استاد دانشگاه افزود: «مشکل ما همین جاست که طرح بازآفرینی نوشته و طبقهبندی میشود، اقدامات به کارفرما از طرف مشاور ارائه میشود اما متاسفانه چون مفهوم بازآفرینی برای کارفرمایان تبیین نشده، نمیتوانیم امید به اجرای آن داشته باشیم. باید این موضوع مدنظر باشد کسی که دارد پروژهی بازآفرینی را انجام میدهد نوعی تسهیلگر و هدایتکننده است و نه طراح. و پروژهی بازآفرینی، کالبد محور نیست، بخش کوچکی از آن به دگرگونیهای کالبدی میپردازد و تغییرات عمدتا رویکرد محرک توسعه دارند».
وی با تاکید بر اینکه مشکل اصلی ما، تفهیم معنای بازآفرینی به کارفرماست، اظهار کرد: «اگر بازآفرینی درک میشد، واحد بازآفرینی شهرداری کرمان حتما دفتری حداقل برای یک سال در محدودههای مدنظر دایر میکرد».
فداییقطبی یادآور شد: «پروژهی بازآفرینی در مدت کوتاهی اجرایی نیست بلکه 20 سال طول میکشد».
جزییاتی از پروژۀ بازآفرینی قبهسبز
وی در بخش دوم از این برنامه، دربارهی آنچه که در جریان پروژهی قبهسبز انجام دادهاند توضیح داد. طرحی که برگزیدهی جشنواره ملی فرهیختگان در حوزه طرحهای برون دانشگاهی نیز شده است.
فداییقطبی با بیان اینکه مدرسه عصمتیه (قبهسبز)، مجموعهای آرامگاهی تقریبا هم عصر با دوران تیموریان / ایلخانیان با 800 سال قدمت است و توسط شاهان قراختایی احداث شده که شامل مدرسه یا دانشگاه و مسجد وبیمارستان و آرامگاه سلاطین قراختائی بوده است، گفت: «این مجموعه، بنا به اسنادی که موجود است، تا دورهی ایلخانی رونق داشت و در روزگاری که ایران در آشوب ولی کرمان آرام بود، دانشمندانی از سرزمینهای دیگر، برای تدریس و تحصیل علم به این مرکز میآمدند اما بعد از سقوط ایلخانیان، این مجموعه نیز کاملا افول میکند و دیگر در تاریخ کرمان چندان نامی از آن برده نمیشود در حالی که مدرسهی بسیار ارزشمندی بوده است».
وی افزود: «سردر فعلی از این مجموعه که باقی مانده، در دورهی وکیلالملک قاجار مرمت میشود ولی مرمت آن اشتباه بوده و ارتفاع واقعی آن عملیاتی نمیشود. بخشی از سردر مربوط به قراختاییان و بخشی مربوط به قاجار است».
وی با شرح روند تخریبی این محدوده در دورههای متوالی، یادآور شد: «در زمان قاجار بخشی از بازار سرپوشیدهی این محدوده وجود داشته است اما در عکسهای هوایی میبینیم که در سالهای بعد، بازار فروریخته و اطراف قبهسبز پارک ساخته شده و تنها تعدادی از رواقهای اطراف مانده است».
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بافت این محدوده پر از دانههای فرهنگی است، اظهار کرد: «آنچه که ما در پروژهی بازآفرینی مدنظر داشتیم، از خیابان ابوحامد محل دروازه گبری شروع میشود و تا ابتدای بازار حاجآقا علی ادامه پیدا میکند. در این محدوده، تکایایی از جمله تکیه شاهزاده شاهرخ، خانههای متعدد تاریخی، مسجد و حمام گلمشکی، مجموعه قبهسبز، بازار عزیز، کارخانه برق هرندی و ... وجود دارد».
وی سپس گفت: «وضعیت بنای قبهسبز بسیار نامناسب است و با یک حصار نامطمئن اطراف آن مسدود شده است. معرقهای آن که منحصر بهفرد هستند، در کف زمین رها شدهاند و بقایای مدرسه نیز در خانههای همسایههاست».
فداییقطبی اظهار کرد: «میتوانستیم پایگاه مطالعاتی مربوط به قراختاییان و مجموعه قبهسبز در کرمان داشته باشیم. اولین اقدام این بود یکی از خانههای نزدیک مدرسه که در تملک میراثفرهنگی بود را شهرداری مرمت کند تا دادهها و اطلاعات به آنجا منتقل و تبدیل به موزه شود و پایگاه بازآفرینی نیز در آن مستقر بشود. همچنان اما این اقدام بین شهرداری و میراثفرهنگی متوقف مانده است».
وی افزود: «موضوع بعدی مدنظر ما تغییرات کالبدی بافت و فرایند بازآفرینی محدودهی آن بود. بافت بسیار زیبای این محدوده، با خیابانهای احداث شده در سالهای گذشته آسیب زیادی دیده است. قبهسبز جزو قدیمیترین بناهای ثبت ملی است و حریم دارد. وقتی حریم این مناطق را کنار هم میگذاریم، میبینیم کل منطقه در حریم درجهی یک بنای تاریخی و ثبت ملی قرار میگیرد اما متاسفانه در همین محدوده، که بلندمرتبه نباید بسازند بهوفور ساختمانهای چند طبقه ساخته شده و وضعیت بافت از لحاظ حریم بسیار آشفته است و این وضعیت، در حال حاضر هم ادامه دارد».
وی تصریح کرد: «وضعیت حریم بهشدت در این محدوده و کل بافت تاریخی نامناسب و آسیبدیده است».
وی در ادامه توضیح داد: «در جریان پروژهی بازآفرینی قبهسبز، میخواستیم هم احیای مکان را داشته باشیم، هم رویداد را اضافه کنیم و هم تصور شهری را تغییر و برجستگی اقتصادی را در بافت دامن بزنیم. همه لحاظ شده و راهکارها و اقدامات نیز ذکر شده است؛ متاسفانه در کشور همچنان شرح خدمات پروژههای بازآفرینی به پروژههای کالبدی ختم شود البته ما آفرینش مکان در محدوده را نیز داریم تا به عرصهی فرهنگی برسد اما همه باید در توافق اجتماع پیش برود و کالبد، محور اصلی کار نیست بلکه در چهار قالب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی پروژه را پیش تعریف کردهایم».
فداییقطبی با بیان اینکه در جریان این پروژه قصد داریم در گام اول، فضاهای شهری تکیههایی از جمله شاهزاده شاهرخ را تقویت و در قالب محرک توسعه آن را احیا کنیم، افزود: «یکی از رویدادهای مدنظر ما، مراسم عزاداری خانوادهی خوشرو است که مردم کرمان نسبت به آن تعلقخاطر دارند و همه میدانیم روند محدودهای که کاروانهای عزاداری در آن حرکت میکنند مناسب نیست؛ پروژه به این موضوع هم میپردازد و آمادهسازی مکان برای این رویداد را تعریف کرده است».
او ادامه داد: «خیلی اصرار داریم مردم از روایت عامیانه از قبهسبز به سمت علمی دیدن آن پیش بروند. در اینباره دوستان میراثفرهنگی وارد عمل شدند و گمانهزنی باستانشناسی را انجام دادند اما نتیجهی آن تاکنون منتشر نشده است».
این معمار و استاد دانشگاه سپس توضیح داد که برای یافتن محل دقیق گنبد و ایوانها و اینکه سردر فعلی در چه موقعیتی از بنای واقعی قرار داشته نیز تلاشهای فراوانی کرده و به این نتیجه رسیدهاند که گنبد اصلی، پشت ایوان فعلی نبوده، نزدیک آن نبوده و با این سردر، در یک راستا نبوده است. سرانجام، مکانی برای گنبد و مدرسه پیشبینی کردهاند.
طرح به مجری ابلاغ نمیشود
فداییقطبی در ادامه، با بیان اینکه براساس سه رویکرد بازآفرینی فرهنگمبنا پروژه را تعریف کرده و کار تهیهی این طرح، 1.5 سال طول کشیده است، گفت: «بیش از پنج پرسشنامه تعریف کردیم و ساعتها با مردم این محدوده و افراد تاثیرگذار صحبت کردیم. اما متاسفانه کارفرما ذهنیت مناسبی از مفهوم بازآفرینی ندارد و انتظارشان بیشتر طرحهای توسعهی قبلی است در حالیکه هیچ اقدام قهری در بافت قدیم نمیتواند فایده داشته باشد و اگر بخواهیم موضوع را به احیای کالبدی تقلیل بدهیم شکست میخوریم ولی مدیران اجرایی این را نمیپذیرند».
وی ادامه داد: «طرح که تصویب میشود باید به نهادی که آن را اجرا کند ابلاغ شود. طرح قبهسبز که ما تهیه کردهایم، باید به شهرداری بافت تاریخی ابلاغ میشد و مبنا برای صدور پروانه و دیگر فعالیتهای عمرانی قرار میگرفت اما این اتفاق نیفتاده و متاسفانه همچنان شاهدیم همان طرح قبلی که ایرادات فراوانی دارد اجرا میشود».
فداییقطبی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا مسئولان کرمان دلسوزانه با بافت تاریخی رفتار نمیکنند نیز گفت: «تعریف غلط و بدفهمی توسعه را در کرمان داریم. با رویکردی در کرمان مواجه هستیم به اسم دوبیایسم. آرمانشهر مدیران شهری کرمان دبی است و میخواهند اینجا شبیه دبی شود. اینکه مجموعهی ورزشهای ساحلی کنار قلعههای سه، چهار هزار ساله ایجاد میکنیم، از همین نوع تفکر و بینش نشات میگیرد». / الف
نظر خود را بنویسید