گروه اقتصاد ـ محسن جلالپور؛ تحلیلگر اقتصادی و رئیس سابق اتاقهای ایران و کرمان در یادداشتی هشدار داده که اقتصاد ایران در شرایط نااطمینانی گرفتار شده و از سیاستمداران خواسته تا بیش از این، آینده را برای مردم ایران تیره و تار نکنند.
به گزارش فردایکرمان، متن کامل این یادداشت که در ایرانآنلاین منتشر شده را در ادامه میخوانید:
«اواسط مرداد بود که در سرمقالهی روزنامه ایران متذکر شدم فضای کشور مملو از «نااطمینانی» است و هیچکس قادر به پیشبینی حتی آینده کوتاه مدت هم نیست. امروز در میانههای ماه مهر باز هم متذکر میشوم که نااطمینانی نه تنها از اقتصاد ما رخت بر نبسته که ابعاد تازهای پیدا کرده است.
مطالعات اقتصادی نشان میدهد در شرایط نااطمینانی از میزان فعالیت سرمایهگذاران کاسته شده و نتایج نگرانکنندهای مثل رکود، کاهش سرمایهگذاری، تشدید بیکاری و افزایش فقر پدیدار خواهد شد. اگر اقتصاد یک کشور در شرایط نااطمینانی قرار گیرد، قطعا با مشکلات پیچیده و متعدد مواجه خواهد شد. در چنین شرایطی سیاستگذار ممکن است برای خروج از وضع پیچیدهای که در آن گرفتار شده متحمل هزینههای سیاسی و اجتماعی زیادی شود. تجربه میگوید هرگاه سیاستها به طور ناگهانی تغییر کند یا فضایی غیرقابل پیشبینی بر کشور حاکم شود یا ترس از تغییر سیاسی یا جنگ بر کشور چیره شود، فعالیتهای اقتصادی تحت تاثیر قرار میگیرد و سرمایهگذاری متوقف میشود. در حال حاضر مشاهدات فعالان اقتصادی مؤید این است که اقتصاد ایران در شرایط نااطمینانی گرفتار شده و احتمال دارد فعال اقتصادی در این جاده مهآلود با خطرات پیشبینینشده زیادی مواجه شود.
فهرست عواملی که میتوانند انتظارات مردم از آینده اقتصاد کشور را تیره و تار کنند بسیارند اما تمهیدات و سیاستهای صحیح اقتصادی بسیار اندک. یک فعال اقتصادی امروز با دهها سؤال بیپاسخ مواجه است:
تحریمهای اقتصادی با اقتصاد ما چه میکند؟ تغییرات کابینه چه تغییراتی در سیاستگذاری ایجاد خواهد کرد؟ چه زمانی سیاستهای تجاری کشور به ثبات میرسد؟ نرخ ارز تا کجا نوسان خواهد داشت؟ سیاستهای تعزیراتی چه زمانی متوقف خواهد شد؟ اقتصاد چه زمانی به ثبات خواهد رسید؟ و....
در شرایطی قرار داریم که طیف وسیعی از اطلاعات درست و نادرست بر ذهنیت ما نسبت به آینده اثر گذاشته و شرایطی را به وجود آورده که آینده برای هیچکس قابل پیشبینی نیست. نااطمینانی از بیاعتمادی و کاهش امید در جامعه به وجود میآید و منجر به عدم قطعیت در اقتصاد میشود و میتواند چرخهای عمل کند. به این شکل که بیاعتمادی و یأس منجر به نااطمینانی در جامعه میشود؛ در نتیجه آحاد اقتصادی و مردم تصمیمهایی میگیرند که بیاعتمادی و یأس را تشدید میکند.
ما نمیتوانیم آینده را ببینیم یا آن را تعیین کنیم اما قطعا قادر به کشف آن خواهیم بود چون در فرآیندی همیشگی با آن مواجه میشویم. آینده را نمیتوان پیشبینی کرد اما میتوان آن را تصور کرد. تصورات ما از آینده منجر به شکلگیری انتظارات ذهنی ما از آینده میشود و همین انتظارات است که واکنش ما را بر میانگیزد. وقتی واکنش نشان دادیم، به نوعی در ساخت آینده نقش ایفا کردهایم. ما به آنچه آینده نشان میدهد پاسخ میدهیم و خودمان را بر اساس آنچه انتظار داریم اتفاق بیفتد تطبیق میدهیم. مثلا با دیدن ابرهای سیاه در آسمان، احتمال میدهیم که باران ببارد بنابراین چتر برمیداریم. پس رفتارها و کنشهای ماست که آینده را میسازد. ما یک جامعه بزرگ هستیم و زمانی که اکثریتمان خوشحال باشیم، آینده امیدوارانه خواهد بود و اگر اکثریتمان ناامید باشیم، فردای ما تیره و تار خواهد شد.
بهطور قطع آینده را هیچکس نمیتواند پیشبینی کند اما حکمرانان میتوانند آینده را برای ما بسازند یا نابودش کنند. حکومتها میتوانند به گونهای سیاستگذاری کنند که مردم نسبت به آینده بدبین شده و رفتار آنها بر اساس همین بدبینی آینده را شکل دهد یا برعکس، ذهنیت و تصوری را در مردم ایجاد کنند که مردم نسبت به آینده خوشبین شده و رفتار آنها بر اساس همین خوشبینی آینده را بسازد. به این ترتیب نباید از نقش مهم سیاستگذار غافل شد. رفتاری که سیاستمداران در پیش میگیرند قطعا بر ذهنیت ما از آینده اثر خواهد گذاشت. رفتاری که حکمرانان ما در پیش میگیرند، سیاستهایی که اعمال میکنند، آزمون و خطاها، اظهارنظرها، موضعگیریها و مجموعه کنشها و واکنشهایی که اصحاب قدرت در پیش میگیرند، قطعا بر آیندهی ما و ایران عزیزمان اثر خواهد گذاشت.آیا انتظار بیجایی است که از سیاستمداران بخواهیم بیش از این، آینده را تیره و تار نکنند؟».
نظر خود را بنویسید