فردای کرمان - عباس تقیزاده*: چهل سال یک عمر محسوب میشود. حالا چهار دهه از آن شب تلخ و شوم میگذرد که زلزلهای مخرب، سیرچ را زیر و رو کرد.
زلزله شامگاه ششم مرداد ۱۳۶۰ که به استناد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، یکی از شدیدترین زلزلههای ایران محسوب میشود و حدود ۱۳۰۰ کشته، ۹۱۵ زخمی و ۲۵ هزار نفر بیخانمان برجای گذاشت. در اثر این رخداد ۲۵ روستا به طور کامل ویران و ۸۵ درصد خانهها به طور کامل تخریب شدند.
زلزله ۷و سه دهم ریشتری سیرچ به چهارفرسخ، شهداد، اندوهجرد، گودیز و دیگر مناطق خسارات جدی زد.
بخش زیادی از ابنیهی تاریخی شهداد در اثر زلزله آسیب دید و با بیتدبیری مسئولان وقت ستاد بازسازی زلزله، با لودرها بار کامیون شد.
تونل شهداد که احداث آن قبل از پیروزی انقلاب آغاز شده بود بعد از زلزله برای تردد خودرو در ساعات مشخصی باز شد. در ابتدا زخمیها را با هلیکوپتر و سپس آمبولانس و ... به کرمان منتقل کردند.
سربازان پادگان صفرپنج کرمان روز بعد از زلزله در سیرچ بودند و مشغول پیداکردن زخمیها و بیرون آوردن اجساد.
صدها شهدادی که از گرمای شهداد به سیرچ پناه آورده بودند جان خود را در زلزله از دست دادند.
بازسازی خانهها روی دیگر زلزله بود. لودرها کوچههای تنگ را با تخریب دیوار باغها در تمام مناطق تعریض کردند و برای بسیاری دو اتاق ضدزلزله ۱۲ متری ساخته شد. اتاقهایی که به اتاق شرکتی معروف شدند.
مردم یکی دو سال در چادرهای هلال احمر، اتاقهای چوبی یا اصطلاحا ایرانیتی زندگی کردند.
کلاسهای درس مدرسهها در چادرهای بزرگ برپا شد.
زلزله، آب قنات مادی شهداد را به کمترین میزان رساند.
زلزله روی دیگر خود را نشان داد: بخشی از ابنیهی تاریخی را لودرها نابود کردند. مرکبات و نخیلات در شهداد دچار آسیب جدی شدند. باغها هر سال کممحصولتر و به تدریج شهداد به یک شهر در حال انقراض تبدیل شد.
مهاجرت مهمترین آسیب زلزله به بخش شهداد بود. بازار تاریخی شهداد از رونق افتاد و متروکه شد. مدرسهها خلوت و هر روز درِ خانه و مغازهای قفل شد که حکایت از مهاجرت داشت.
مهاجرت از روستاها با خشکسالی شهداد فزونی گرفت و بافت جمعیتی شهداد تغییر زیادی کرد.
شاید امروز شهداد شهرت زیادی در پرتو جاذبههای طبیعی و تاریخی داشته باشد اما پس از چهل سال همچنان یک شهر زلزلهزده محسوب میشود.
معمولا بازسازی ساختمانها پس از چند سال تمام میشود اما ترمیم و بازسازی تخریبهای اجتماعی پس از زلزله و دیگر حوادث شدید تا چند نسل باقی میماند.
کودکان و نوجوانانی که تازه صاحب کتابخانه بزرگ با سالن نمایش فیلم سینمایی شده بودند با تخریب آن در اثر زلزله، تاکنون در حسرت ماندهاند.
آثار تاریخی، بخشی از هویت و شناسنامهی ما هستند. روزی که لودرها با بیرحمی و بیخردی تصمیمگیران، ارگ تاریخی (نارنج قلعه) و سقف بازار تاریخی را بار کامیونها کردند، نمیدانستند این تخریب، قابل جبران نیست.
مهاجرت، حاشیهنشینی، آوارگی در شهرهای بزرگ، ضربات و لطمات روحی زیادی دارد و پس از زلزله تشدید شد.
آنها که در دههی ۶۰ مهاجرت کردهاند دیگر به سن و سالی رسیدهاند که توان کار و فعالیت ندارند و فرزندان و نوههای آنها نیز چندان با شهداد آشنایی کاملی ندارند.
شهری که زمانی به نسبت جمعیت دانشآموزان سال چهارم دبیرستان در اوایل دههی ۶۰ قبولیهای خوبی در دانشگاه تهران داشت حالا به جایی رسیده که با این همه افزایش ظرفیت دانشگاهها کارنامهی چندان موفقی ندارد.
فاصله و گسستهای ایجاد شده مانع از همگرایی و مشارکت فعال شهروندان برای رونق و آبادانی منطقه شده و این کار را برای مسئولان محلی سخت کرده است.
ضعیف شدن شوراهای شهر و روستا، افت سطح آموزش مدارس بویژه در دورهی متوسطه، کاهش فعالیتهای اجتماعی و اندیشهورزی، فقدان سرمایهگذاری، تحت پوشش قرار گرفتن بخش قابل توجهی از جمعیت و نوعی رهاشدگی و بیتفاوتی در کنار نقزدنهای مستمر از شرایط، بدون انگیزه و کار عملی برای تحول و توسعه، شهداد را همچنان زلزلهزده نگاه داشته است.
یکی از راههای برونرفت از چنین شرایطی انتصاب مدیران باانگیزه و باتجربه، مشارکت اهالی و بهویژه بانفوذان و دلسوزان بومی، آموزش و توسعهی تفکر کارآفرین، انتخاب معین اقتصادی توانمند و تدوین نقشه راه توسعه است.
ارتقا بخش شهداد به شهرستان در شرایطی که دستکم ۷هزارسال قدمت دارد و صاحب قدیمیترین پرچم فلزی جهان است. چهرههای فرهیختهای چون مرادیکرمانی و خانم شعباننژاد دارد. پهناورترین بخش ایران به شمار میرود و صد سالگی آموزش و پرورشش را جشن گرفته و در نخستین تقسیمات کشوری صاحب بخشداری شده با حدود ۴۰ دهیاری و ۹۰ روستا و ۲ نقطهی شهری و جمعیت خوب و اثر ثبت جهانی یک ضرورت اجتنابناپذیر است. شهرستان کرمان راهی جز تقسیم شدن و دل کندن از بخشهایی چون شهداد و ارتقا آنها به شهرستان ندارد. شهرستان شدن شهداد بیشتر از آنکه به سود شهداد باشد به نفع توسعهی کرمان است.
در همهی این سالها، به شهداد به عنوان یک نقطهی حاشیهای نگاه شده است. این نگاه شاید در شعارها و سخنرانیها نباشد اما در برنامهریزیها و تخصیص اعتبارات بسیار مشهود است.
امروز اگر جانباختگان زلزلهی ۴۰ سال قبل سیرچ و شهداد زنده شوند شهداد را به مراتب کمرونقتر و بیرمقتر خواهند دید و این شایستهی مردم و مدیران محلی، شهرستانی، استانی و ملی نیست.
*دکتر عباس تقیزاده، دکترای ارتباطات، روزنامهنگار، مدیرکل روابط عمومی استانداری کرمان
نظر خود را بنویسید