فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: ثبت قلعهگنج بهعنوان شهر ملی حصیربافی اگرچه اتفاق مهمی است اما هنرمندان حصیرباف و اهالی شهداد معتقدند میراثفرهنگی با نادیده گرفتن شهداد در این پرونده، بر روی یک هنر چندین هزار ساله در استان پردهی فراموشی کشیده است.
طی دو روز گذشته و در میان هیاهو و خبرهای مسرتبارِ ثبت ملی چهار شهر استان کرمان از جمله قلعهگنج در رسانهها و در شبکههای اجتماعی، صدای خواست مردم شهداد هم بلند شد که این منطقه و حصیربافی آن نیز باید ثبت ملی بشود.
دکتر عباس تقیزاده، پژوهشگر و روزنامهنگار اهل شهداد که مسئولیت مدیرکلی استانداری کرمان را هم برعهده دارد، در یک سلسله استوری در صفحهی شخصی خود در اینستاگرام به سابقهی حصیربافی در این منطقه اشاراتی داشت. به همین بهانه، از او خواستم تا بیشتر از این هنر بگوید و توضیح دهد که خواست مردم شهداد چیست؟ تقیزاده به گزارشهای علی حاکمی سرپرست هیات باستانشناسی در منطقهی شهداد اشاره کرد که در آن آمده است: از قبرهای این محوطه، اشیای حصیری پیدا شده است. گویا در هزارهی سوم پیش از میلاد، ساکنان این منطقه، با حصیر، مردگان خود را پوشانده و دفن میکردهاند.
تقیزاده توصیح داد که با گذشت هزاران سال، حصیربافی در شهداد همچنان بهعنوان یک هنر زنده و پویا ادامه دارد. همچنین، این هنر خود را بهروز کرده و در حال حاضر، انواع متعدد و متنوعی از محصولات از سَفتو و تُفنگو و پرده و زیرانداز گرفته تا عروسک و سفره عقد و بادبزنهای حصیری توسط هنرمندان شهداد و تکاب تولید و به بازار عرضه میشود.
با این سابقه و این کارنامه، حالا شهدادیها از مسئولان میراثفرهنگی میپرسند: چرا شهداد را شایستهی ثبت شدن ندیدند؟ خواست آنها برای حمایت از این هنر باسابقه، جدی است.
حصیر از شاخههای خرما که در شهداد به آن «پیش» میگویند به دست میآید. وقتی شاخهها تازه هستند، در زمان مناسب و معمولا وقت گردهافشانی، از تنهی درخت جدا و در سایه خشک میشوند؛ سپس، آن را در دیگهای آب جوش به همراه رنگ گیاهی یا مصنوعی حرارت میدهند. پیشهای رنگشده بر روی زمین پهن و خشک شده و قبل از استفاده، شستوشو داده و سپس آمادهی بافتن میشود. شهدادیها به بافت اولیهی حصیر «گوجینو» میگویند و کار که جلو میرود، به آنچه تولید شده، «مادر کار» میگویند.
در ادامه، توضیحات دکتر تقیزاده دربارهی این هنر سنتی را در گفتوگو با فردایکرمان میخوانید.
آقای دکتر، مردم شهداد دربارهی حصیربافی چه خواستهای دارند؟
تعدادی از فعالان این حوزه و افراد علاقمند از اقشار مختلف اعم از خبرنگاران بومی و مردم عادی و هنرمندان برایشان سوال بوده که چرا در اتفاق اخیر (ثبت ملی شهرها) اسمی از حصیربافی شهداد نبود؛ در حالی که قدمت حصیربافی در این منطقه به هزارههای سوم و چهارم قبل از میلاد میرسد و هماکنون نیز حصیربافی فعال است. ضمن اینکه چند سال پیش، موضوع ثبت حصیربافی شهداد نیز مطرح بود با این وجود، در برنامههای اخیر، شهداد نادیده گرفته شد.
دربارهی پیشینهی این هنر در شهداد چه اطلاعاتی در دسترس است؟
حصیربافی در شهداد یک هنر زنده است. قدمت منطقهی باستانی شهداد حداقل به هزارهی سوم قبل از میلاد میرسد و در جریان کاوشهای باستانشناسی که در سال 1350 خورشیدی در این منطقه صورت گرفت؛ سفال و انواع فلزات و اشیای سنگی به دست آمد. یکی از اشیای دیگری که از این منطقه به دست آمد، حصیر بود. جالب است که بدانید نقشی که الان حصیرهای شهداد دارد با نقوش آن اشیاء مشابه است؛ هرچند هنرمندان معاصر، نوآوریهایی نیز داشتهاند. در گزارشهای آقای علی حاکمی؛ مسئول کاوشهای شهداد آمده که در این منطقه، گاهی روی مُردگان را در قبر با حصیر میپوشاندند و موادغذایی را هم در سبدها یا زنبیلهای حصیری کنار مُردهها قرار میدادند. حتی در کنار مردگان، بادبزن هم دیده شده که حکایت از گرمای زیاد هوا در هزارههای قبل، همچون شرایط فعلی دارد. از داخل قبرهای این محوطه، طنابها یا نخهایی هم به دست آمده که با آن کار و سیخکی فلزی (میله نوکتیز) را به هم بسته بودند و این احتمال وجود دارد از میلهها برای بافتن حصیرها استفاده میشده است. مردم محلی به این طنابها «مِنال» میگویند که از الیاف قهوهای رنگ خرما درست میشود و در شهداد به آن سیسی میگویند؛ فروشگاهی هم از حدود 40 سال قبل در شهداد داریم که صاحب آن آقای حسن خدادادی که چند سال قبل فوت کردند، نام سیسی را بر آن گذاشته است. به گفتهی مرحوم زهرا رجبی، در شهداد منالبافی نیز رواج داشته و افراد در کنار هم نشسته و از سیسی ریسمان میبافتند. شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد حصیربافی در این منطقه یک هنر، با سابقهی بسیار طولانی بوده است. من تاکنون نشنیدهام که از یک محوطهی باستانی دیگر حصیر به دست آمده باشد. ضمن اینکه برخی حصیرهایی که از شهداد به دست آمده دارای نقشهای متنوع و طرحدار و نقاشیشده نیز هست و تصویر مرد و ماه بر روی آن نقاشی شده است و از این نظر، این اشیاء منحصر بهفرد هستند. بر روی درفش شهداد هم که قدیمیترین پرچم جهان است، طرحهایی از نخل وجود دارد که نشان میدهد از آن دوران در شهداد نخل بوده است.
حصیربافی در حال حاضر در شهداد چه شرایطی دارد؟
چرخهی اقتصادی آن شکل گرفته و رونق خوبی دارد و اشیای مختلفی نیز تولید میشود. از جمله سبد که به آن سَفتو میگویند و انواع متعددی دارد. برخی از این سبدها خیلی محکم بافته میشده و با منال دور آن را محکم میبستند و با کمک یک چوب، آن را به هم متصل کرده و به عنوان ترازو از آن استفاده میکردند و در واقع، ترازوی حصیری نیز در شهداد داشتهایم. نوعی سبد دربدار هم بافته میشود که به آن تُفنگو میگویند که شبیه کوزه است و دهانهی تنگی دارد و برای نگهداری موادغذایی از جمله کشک یا گوشت که برای مصرف روزانه تهیه میشده کاربرد داشته و آن را از سقف آویزان میکردند. انواع زیرانداز و پرده را نیز شهدادیها با کمک حصیر میبافند. یکی دیگر از بافتهای حصیری در شهداد که از هزارهی سوم تاکنون وجود دارد، بادبزن است که محلیها به آن بابیزن میگویند. بادبزنهای حصیری در مناطقی از استان هرمزگان نیز بافته میشود اما با بادبزنهای شهدادی متفاوتند. شکل بادبزنهای شهداد مثلثی و شبیه کشتی است و از لحاظ طرح بسیار زیبا هستند و رنگبندی مختلفی نیز دارند. اما طرحهای بادبزن در بندرعباس مستطیلی است. طی سالیان اخیر، تغییر و تحولاتی در حوزهی حصیربافی شهداد صورت گرفته و تولیدات، کاربردیتر هستند. امروزه سبد سبزی و سبد نان حصیری بافته میشود، انواع جا گلدانی بافته میشود که گلدان داخل آن گذاشته و با منالها از سقف آویزان میشود. انواع کیفهای زنانه نیز با شاخههای ظریفتر خرما تولید میشود، کلاه حصیری نیز داریم که از گذشته تاکنون در شهداد استفاده میشود، همچنین، از شاخههای تازه و کلفت خرما، جارو بافته میشود که در کرمان به اسم جاروی شهدادی معروف است و هنوز هم در خانههای مردم شهداد کاربرد دارد. علاوه بر این، برخی از هنرمندان حصیرباف شهداد از جمله خانم اختر مومنی ابتکارات خیلی خوبی در حصیربافی ایجاد کردهاند. ایشان با حصیر عروسک میبافد و در واقع، به حصیرها حجم داده است. حتی عروسک حیواناتی مثل شتر را نیز با حصیر بافته است. چنین اتفاقاتی را کمتر در دیگر نقاط استان میبینیم. خانم مومنی همچنین، کلاههای حصیری متفاوت تولید میکند و به سفارش فردی، سفرهی عقد را با حصیر طراحی کرد و بافت و بعد از آن، یکی دو سفارش دیگر هم در این خصوص داشتند. این آثار خیلی منحصر بهفرد است. یا جعبههای جواهرآلات حصیری که بافته میشود، ارزش فراوانی دارد. بافتهای حصیری شهداد تنوع بسیار زیادی دارد و این هنر واقعا در شهداد زنده و پویاست. پس از ثبت جهانی بیابان لوت، گردشگران بیشتری به منطقه میآیند و همزمان، حصیربافی هم تنوع و رونق بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. در گذشته، تولیدات حصیری بیشتر جنبهی کاربردی مثل سبد و فرش و پرده داشت اما این هنر، به تدریج خود را بهروز کرد و در حال حاضر، اشیای تزئینی متعددی نیز تولید میشود. یکبار، با آقای علیمیرزا کدخدایی که چند ماه قبل فوت کردند صحبت میکردم؛ ایشان میگفت با 150 حصیرباف در شهداد و روستاهای تکاب کار میکند و در مغازهای که در شهداد داشت، محصولات این هنرمندان را میفروخت. در حصیربافی شهداد، چرخهی اقتصادی خوبی شکل گرفته که باید حمایت شود. در کنار حصیربافی، پتهدوزی هم در شهداد رواج دارد، در اندوهجرد و جَهَر صنایعی مثل چادرشببافی نیز داریم که اگر مورد توجه قرار گیرد، هم اشتغال فراوان ایجاد میکند و هم گردشگر بیشتری جذب خواهد شد. با این وجود، در حوزهی زیرساختها مشکلاتی جدی وجود دارد. به عنوان مثال، در ایام نوروز، حدود 200، 300 هزار نفر گردشگر به منطقه میآید اما هیچوقت یک بازارچهی صنایعدستی حتی بهصورت موقت در شهداد نداشتهایم تا هنرمندان محلی بهطور متمرکز محصولات خود را عرضه کنند. متاسفانه با وجود ظرفیتهای گسترده در منطقه، شاهد بیتفاوتی در سطح برنامهریزی در شهداد هستیم. لازم است این موضوع را هم یادآوری کنم که در سالهای اخیر، در روستاهای تکاب شهداد که دهستانی با حدود 40 روستاست، تشکلی به اسم گوجینو شکل گرفته و زنان روستاها بهویژه دختران جوان، صنایعدستی محلی را احیا کردهاند؛ حصیر میبافند و پته میدوزند و سایر آثار صنایعدستی را تولید میکنند و عمدتا در غرفههای قلعهی شفیعآباد عرضه میشوند. از فروش این محصولات نیز برای احیا و لایروبی قنوات که کشاورزی و زندگی منطقه به آن وابسته است، استفاده کردهاند. چنین حرکت بسیار تاثیرگذاری که ضمن احیای هنرهای سنتی، همبستگی اجتماعی نیز ایجاد کرده، قنوات احیا و به کشاورزی کمک شده، فرهنگ منطقه معرفی و به نسلهای بعدی نیز منتقل شده و گردشگران زیادی به روستا جذب شدهاند؛ باید دیده و حمایت شود. گوجینو در سطح ملی نیز مورد تقدیر قرار گرفته است اما این اقدامات نیاز به حمایتهای جدی دارد. یکی از چالشهای مهم حوزهی صنایعدستی در شهداد بازاریابی است. دلالان با قیمت پایین، محصولات را میخرند و سود اصلی را آنها میبرند در صورتی که با آموزش، میتوان محصولات را از طریق روشهای نوین عرضه کرد.
با این جایگاه حصیربافی، مردم شهداد مطالبهی ثبت ملی شدن دارند.
بله. امیدوارم حصیر شهداد که قدمت تاریخی دارد در کنار سایر نقاط استان و کشور مورد توجه قرار گیرد. حصیربافی شهداد خود را بهروز کرده و متنوع شده و مورد توجهی گردشگران است و باید جایگاه آن دیده شود. البته ثبت شدن چه ملی و چه جهانی زمانی سودمند است که فرایند آن کامل شود و بعد از ثبت، کار رها نشود. باید زیرساختهای لازم فراهم شود و این ثبت شدن، تاثیر فرهنگی و اقتصادی محسوس داشته باشد؛ در غیر اینصورت، فقط رکوردهایی را در ثبت کردن برجا میگذاریم و پس از چند سال میبینیم تاثیری نداشته است. یک مثال روشن بیابان لوت است که همهی آنچه از جهانی شدن آن انتظار میرفت هنوز انجام نشده و حضور گردشگران متاسفانه جنبهی آسیبزا نیز پیدا کرده است. متاسفانه خیلیها از جاذبههای گردشگری شهداد میگویند و ابراز شگفتی میکنند و تنها با آن عکس میگیرند. این منطقه در همهی بخشها از جمله صنایعدستی، نیاز به توجه و حمایت جدی دارد. / الف
نظر خود را بنویسید