فردای کرمان – گروه فرهنگوهنر: دکتر «جمشید روستا»، استاد تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کوششهای فراوانی صرف شناخت و معرفی تاریخ کرمان کرده، و تا به حال چندین اثر دربارهی کرمان منتشر کرده که تازهترین آن کتاب «قراختاییان از آغاز تا فرجام» است.
یادداشت چهاردهم «هفتورنگ» به قلم «دکتر جمشید روستا» را، در ادامهی مجموعه یادداشتهایی که تاکنون به قلم ایشان و دکتر عباس آذرانداز منتشر میکردیم، با مخاطبهای علاقهمند «فردای کرمان» به اشتراک میگذاریم. شایان ذکر است این یادداشتهای ارزشمند تاکنون در جایی منتشر نشده است.
لازم به توضیح است، بهمن ماه سال گذشته، نخستین همایش بینالمللی باستانشناسی و تاریخ حوزهی فرهنگی هلیلرود در جیرفت برگزار شد که دکتر روستا یکی از سخنرانان این سمینار بود. این مطلب، خلاصهای از صحبتهای دکتر روستا در این همایش است.
با تأمل در منابع جغرافیایی به ویژه آثاری همچون احسن التقاسیمِ مقدسی، نزهه المشتاق فی اختراق الافاقِ شریف ادریسی، معجم البلدانِ یاقوت حموی، تقویم البلدانِ ابوالفداء، نزههالقلوبِ حمدالله مستوفی، جغرافیایِ حافظ ابرو و بسیاری دیگر از منابع جغرافیایی میتوان به اهمیت و جایگاه کورهی (= خوره یا ناحیه) جیرفت پی برد. (ر.ک: مقدسی، 1361: 2/ 682؛ ادریسی، 1409ق: 1/ 434-433؛ حموی، 1380: 2/ 118؛ حافظ ابرو، 1375: 3/ 15) بسیاری از این منابع، نامِ کوره یا ولایت را بر این منطقه نهادهاند چراکه وسعت آن بسیار زیاد بوده و به عبارت بهتر، نصفِ جنوبی ایالتِ کرمان تا ساحل دریا، جزو ولایت جیرفت محسوب میشده است. (لسترنج، 1383: 336) صاحبِ کتابِ احسنالتقاسیم- که کتاب مزبور را طی سده چهارم هجری نگاشته است - نه تنها شهرها و نواحیِ تحت حوزهی جیرفت را معرفی کرده بلکه به ویژگیهای آب و هوایی و محصولات این ناحیه نیز اشاراتی داشته است: «جیرفت، پاكيزهترين خورههاى اين سرزمين، در كنار درياى چين، به مكران چسبيده است. فراوردههاى متضاد را در بر مىدارد. پر آب و خوشميوه است. شهرهاى بسيار دارد مانند: باس جكين، منوقان، درهفان، جوى سليمان، كوه بارجان، قوهستان، مغون، جواون، ولاشگرد، روزكان، درفانى...» (مقدسی، 1361: 2/ 682) شهرهایی که البته امروزه نام بسیاری از آنها دچار تغییراتی شده و با اسامی دوران حیات مقدسی، تفاوتهایی یافته است. بررسی جغرافیایِ تاریخیِ ولایت جیرفت در دوران میانه، این اصلِ مهم را آشکار میسازد که ولایت مذکور همواره روندی رو به رشد داشته است. بدین ترتیب که به زعم برخی منابع جغرافیایی، این منطقه همزمان با عهد باستان، دارالملک کرمان بوده است. (ادریسی، 1409: 1/ 435)
در تشریح جزییات موضوع باید اینگونه عنوان نمود که ایالتِ کرمان از دوران باستان تا عهد حکومت سلجوقیان بر این سرزمین، چندین مرتبه دچار تغییر مرکزیت یا دارالملک شده است و به ترتیب شهرهایی همچون جیرفت، سیرجان و بردسیر (شهر کرمان امروزی) برخی از این مراکز بودهاند. به عبارت بهتر پیش از دارالملک شدنِ شهر بردسیر در دوران حکومت سلجوقیان؛ شهرهایی همچون جیرفت، سیرجان و بم از شهرت بیشتری نسبت به این شهر برخوردار بوده و حتی برخی از این شهرها برای مدت زمان طولانی مرکزیّت ایالتِ کرمان را داشتهاند. این مهم را با غور در آثار نخستین جغرافیدانانِ مسلمان همچون ابنواضح یعقوبی، ابن خردادبه، قدّامه بن جعفر، ابنفقیه و ابنرسته – که آثارشان را طی قرن سوم و اوایل قرنِ چهارم هجری قمری یعنی قبل از انتقالِ دارالملک به بردسیر نگاشتهاند - میتوان دریافت. برای نمونه ابن خردادبه، صاحبِ کتابِ «المسالک و الممالک» - که کتاب خود را در نیمهی دوم قرن سوم هجری قمری نگاشته در این باره چنین گفته است: «جيرفت، بزرگترين شهر كرمان باشد، اما والى، مقيمِ سيرجان است.» (ابن خردادبه، 1371: 39) ابن واضح یعقوبی، نگارندهی کتاب «البلدان» نیز دو شهر سیرجان و جیرفت را در قرن سوم هجری قمری بزرگترین و پراهمیتترینِ شهرهای ایالتِ کرمان دانسته است. (یعقوبی، 1356: 62).
به جز منابع جغرافیاییِ یاد شده؛ بسیاری از تواریخ محلی همچون "بدایعالازمان فی وقایع کرمان" ، "عقدالعلی للموقف الاعلی" و "سلجوقیان و غز در کرمان" نیز به اهمیت جیرفت و نواحی اطراف آن پرداخته و بر این عقیده هستند که ملک قاورد سلجوقی به نیکی میدانست تنها با تسلط بر نواحی گرمسیراتِ کرمان یعنی نواحی جیرفت و اطراف آن است که میتواند موجبات ثبات حاکمیت خود و رونق و آبادانیِ ایالت کرمان را فراهم نماید. از همین رو ملک قاورد سلجوقی پس از تسلّط بر نواحی شمالی کرمان و همچنین تصرّف بردسیر (دارالملکِ کرمان)، اقداماتی اساسی جهت فتح جیرفت و نواحی اطراف آن را آغاز نمود.
افضلالدین ابوحامد کرمانی بر آن است که قاورد، در راستایِ فتح این نواحی، ابتدا باید قومِ قدرتمند و سخت کُشِ قُفص را – که از گذشتههای دور در ایالت کرمان ساکن شده و امنیت مناطق جنوبی آن را دچار نقصان ساخته بودند- از سر راه خود برمیداشت. قومِ قفص – که در منابع تاریخی از آنان با اسامی دیگری همچون قُفص، قوفص، قُفُس، کفچ و کوفج نیز یاد شده است، بیشتر در نواحی جیرفت، جبالبارز و سایر بخشهای جنوب و جنوبشرقی ایالت کرمان ساکن بوده و دامنهی حملات آنان حتی تا حوالی هرمز و سیستان نیز کشیده میشد. منشأ تاریخی و حتی نژاد این قوم نیز مانند تمامی موضوعات مربوط به آنها مورد شک و تردید است و نظرات متعددی در این باب ارائه شده و این قوم را به نژادهای مختلفی همچون اعراب، اکراد و ... نسبت دادهاند.
صاحب کتاب براهینالعجم اینگونه نقل کرده است که: «گویند آنها از اعراب حجازند» (سپهر،1351 :149). برخی از محققان نیز اعتقاد به کُرد بودن قوم مذکور دارند. برای مثال، نویسندهی کتاب "تاریخ مشاهیر کرد" به هنگام بررسی حکومتهای مختلف کُرد از حکومت براخوی سخن به میان آورده و چنین بیان میدارد که: «عشایر کُردِ براخوی در بلوچستان به سر میبرند و بازماندگان عشیرهی "کوجیه" یا "قفصیه" هستند». (مردوخ روحانی، 1381 :469).
این طایفه، درگیریهای زیادی با حکّام کرمان داشتند و در واقع همین موضوع باعث میشد که سلاطین و حکّام کرمان به آنها صدمه بزنند. به گونهای که در طی زمان به تدریج نقش آنها کمرنگ شد. (ر.ک: وزیری،1352: 273).
در مجموع ملک قاورد سلجوقی با نقشهای از پیش طراحی شده نه تنها توانست قوم قفص را به شدت درهم کوفته و با قتل بزرگان این قوم؛ جیرفت، جبالبارز و تمامی مناطق جنوبی کرمان تا هرمز (میناب امروزی) را زیر سلطه درآورد؛ بلکه امنیت را نیز به راههای تجاری و شهرهای کرمان، به ویژه منطقهی جیرفت، بازگرداند.
نگارنده کتاب بدایعالازمان فی وقایع کرمان به روشنی بدین موضوع اشاره کرده است: «چون [مَلک قاورد] در مملكت، قرار يافت، او را فتحها و ظفرها ميسّر شد و لشكر بسيار برو جمع شد و حشم بىحد گرد آمد و ارتفاعات سردسير به ارزاق ايشان وفا نميكرد؛ چه مايهی مال و منال كرمان از گرمسيرات است و گرمسير، در دست قوم كوفج (قفص) بود و به روزگار دراز از عجز ديلم، گردن استيلا افراشته و سينهی تغلّب پيش كرده و در عدد ايشان كثرتى بود و به شوكت اندك، قمع ايشان ميسر نه (چه) جمله گرمسير از جارفت [جیرفت] تا لب دريا فرو گرفته بودند و تا حدود فارس و اطراف خراسان ميشدند و از دزدى و قطع طريق، مال باز ولايت خويش مىآوردند. ... [ملک قاورد] به يكروز ديگر به كوه كوفجان شد و همان شب اتفاق عروسى بود و جملهی اكابر و اصاغر و مهتر و كهتر و زن و مرد از اشراف و اراذل مجتمع و به عشرت و نشاط مشغول. سحرگاهى بر سر آن مخاذيل افتاد و ايشان را خمارگشائى [خوش] فرمود و يك كودك را زنده نگذاشت» (افضلالدین کرمانی، 1326: 8-5).
بدین ترتیب جیرفت و گرمسیرات کرمان تحت اقتدار ملک قاورد سلجوقی درآمد و با توجه به شرایط طبیعی، سوقالجیشی و تجاری بسیار مهمی که داشت از همان ابتدا مورد عنایتِ خاصِ وی قرار گرفت. نخستین اقدام ملک قاورد سلجوقی در این راستا، انتخاب جیرفت به عنوان دولتخانهی سلجوقیانِ کرمان بود. در توضیح این موضوع باید اینگونه بیان نمود که اگر چه مرکز و دارالملکِ سلجوقیان کرمان، بردسیر (شهر کرمان امروزی) بود اما ملک قاورد، سیاستی مدبرانه در پیش گرفت و جهت اداره هر چه بهتر سرزمین وسیع کرمان تصمیمی مهم اتخاذ نمود.
وی با انتخاب جیرفت به عنوان دولتخانهی سلجوقیانِ کرمان؛ عملاً دو دارالملک (پایتخت) برای ایالت کرمان برگزید. موضوعی که نویسنده کتاب"بدایع الازمان فی وقایع کرمان" نیز به درستی بدان اشاره کرده است: «قاعدهی ملوك كرمان چنان بود كه در ماه آذر از دارالملك بردسير انتقال باز دولتخانه جارفت [= جیرفت] كردند(ى) و در ماه ارديبهشت عزيمت معاودت بردسير فرمودند(ى) چنانكه هفت ماه موسم گرما مركز عزّ و علا به بردسير بود(ى) و پنج ماه (به) گرمسير». (همان، 30).
با این اقدامِ ملک قاورد سلجوقی، جیرفت به عنوان دومین شهر مهم کرمان در عهد سلجوقیان؛ حداقل پنج ماه از سال میزبان تمامی دولتمردان سلجوقی بود و این مهم موجبات رونق سیاسی- اداری شهر مزبور را فراهم نمود. این اقدام ملک قاورد سلجوقی در زمان جانشینان وی نیز ادامه یافت و تا انتهای حکومتِ سلجوقیان بر کرمان؛ تمامی حاکمانِ سلجوقی؛ به جیرفت به عنوان دولتخانه نگریسته و این امر اعتبار کوره جیرفت را دوچندان ساخته بود.
از سویِ دیگر با تسلّط ملک قاورد سلجوقی بر این شهر و نواحی جنوبی آن تا حوالیِ هرمز، جیرفت به یکی از اصلیترین مراکز تجاری سرزمین کرمان و حتی کلِ ایرانِ آن زمان مبدّل شد. منابع آن دوران، جیرفت را به درستی تجارتخانهی سیستان و خراسان مینامیدند. افضلالدین ابوحامد کرمانی نیز بدین مهم پرداخته و بر این عقیده است که جیرفت و به ویژه منطقهای تحت عنوانِ قمادین – که بخشی مهم از کوره جیرفت بود- در عهد سلجوقیان کرمان از رونق تجاری بینظیری برخوردار بوده و ورود و خروج کالاهای تجاری به این مرکز صدچندان میگردد: «قمادین، موضعی است بر درِ جيرفت، مسكن غرباء روم و هند و منزل مسافران برّ و بحر [و] خزينه متمولان [عالم] گنجخانه ارباب بضايع شرق و غرب...». (همان، 41) و یا در جایی دیگر از اثر ارزشمند بدایعالازمان فی وقایع کرمان؛ در بابِ مرکز تجاری و باراندازِ قمادین چنین آمده است: «قمادين ... مخزن نفايس چين و خطا و هندوستان و حبشه و زنگبار و دريابار و روم و مصر و ارمنيه و آذربايجان و ماوراء النهر و خراسان و فارس و عراق بود.» (همان، 69)
سومین ویژگیِ کوره (ناحیه) جیرفت، به محصولات متنوعِ باغی و کشاورزی، مراتع و زمینهای حاصلخیز این منطقه بازمیگشت. بدون تردید این ویژگی مهم به سبب وجود رودی عظیم و خروشان بود که موجبات رونق کشاورزی این سرزمین را فراهم ساخته بود. منابع جغرافیایی از وجود رودی تحت عنوانِ دیورود یاد کردهاند که همان هلیلرود امروزی است و در اکثر منابع جغرافیایی از عظمت و خروشانی این رود سخن به میان آمده است.
برای نمونه اصطخری، صاحبِ کتاب مسالک و ممالک در باب این رود چنین نگاشته است: «نزدیک جیرفت... رودی بزرگ میرود با آبی تیز؛ به دشواری توان گذشت. مقدار بیست آسیا[بِ] آب باشد.» (اصطخری، 1368: 142) البته در برخی از منابع و مآخذ دیگر نیز از عظمت این رود سخن به میان آمده است و لسترنج، نگارندهی کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی بر این عقیده است که این رود با غرشی سخت بر تخته سنگها میغلتیده و چنان قدرتی داشته که میتوانست پنجاه آسیاب را بگرداند. (لسترنج، 1383: 337). آبِ این رود عظیم دشتهای غله و نیشکر و باغستانهای مرکبات و نخیلات را آبیاری میکرده است. آب فراوان و زمینهای حاصلخیزِ منطقه جیرفت به گونهای بوده که صاحب کتاب مسالک و ممالک را اینگونه به تحسین واداشته واست: «و اما جیرفت، تنهی او دو میل باشد به نزدیک دریا بر حد خراسان و سیستان و هر چه در گرمسیر و سردسیر بود آنجا یابند؛ چنانکه در یک وقت برف و رطب و جوز و ترنج به هم باشد و کشاورزی ایشان آبی بود...» (اصطخری، 1368: 143).
بدون شک چهارمین ویژگی کورهی جیرفت به دارالضّرب بودن آن بازمیگردد. اهمیت فراوان سیاسی، اداری و اقتصادی جیرفت سبب شده بود تا از زمان ملک قاورد سلجوقی به عنوان یکی از دارالضربهایِ اصلیِ سلجوقیانِ کرمان مطرح شده و مسکوکات بسیاری در قالب دینار و درهم در این شهر ضرب گردد. ضربِ این سکهها که اکثر آنها نیز از جنس طلا با عیار و وزن بالا بوده و از کیفیت نقوش و خطوط بسیار مناسبی نیز برخورداند نشان از آن دارد که ملک قاورد سلجوقی و جانشینان قدرتمند وی همچون ملک تورانشاه و ملک ارسلان شاه اول با تسلط بر صفحات جنوبی کرمان، هرمز و عمان توانستهاند رونق تجاری ایران طی نیمهی دوم سدهی پنجم و نیمهی نخست سدهی ششم هجری را رقم بزنند.
منابع و مآخذ
- ابن خردادبه، عبيدالله (1371). مسالك و ممالك (ترجمه فارسى)، ترجمه سعید خاکرند، تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی.
- ادریسی، ابی عبدالله محمد بن محمد(1409ق). نزهه المشتاق فی اختراق الافاق، قاهره: مکتبه الثقافه الدینیه.
- اصطخری، ابواسحق ابراهیم(1368). مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
- افضلالدین کرمانی، ابوحامد احمد (1326). بدایع الازمان فی وقایع کرمان. فرآورده مهدی بیانی،تهران: دانشگاه تهران.
- حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله(1375).جغرافیای حافظ ابرو، تصحیح صادق سجادی، تهران: میراث مکتوب.
- حموی، یاقوت (1380). معجم البلدان، ترجمه علینقی منزوی، تهران: سازمان میراث فرهنگی.
- سپهر، محمدتقی(1351). براهین العجم، به اهتمام سید جعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران.
- لسترنج ، گای (1383) . جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی ، ترجمه محمود عرفان، تهران : انتشارات علمی و فرهنگی.
- مردوخ روحانی(1381). تاریخ مشاهیر کرد، به اهتمام محمد ماجد مردوخ روحانی، تهران: سروش.
- مقدسى، أبوعبدالله محمد(1361).أحسن التقاسيم فى معرفه الأقاليم.ترجمه علينقى منزوى.جلد دوم. تهران: شركت مؤلفان و مترجمان ايران.
- وزیری، احمدعلی خان(1352). تاریخ کرمان، به تصحیح و تحشیه محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران: ابن سینا.
- يعقوبى، احمد بن اسحاق،(1356). البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
نظر خود را بنویسید