فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: تیرماه سال 95 بود که بیابان لوت بهعنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت.
حدود شش سال از آن زمان گذشته و نهتنها استان کرمان هنوز نتوانسته از این فرصت، به طرز شایستهتری بهرهگیری کند، بلکه به گفتۀ دکتر عباس تقیزاده، پژوهشگر و روزنامهنگار اهل شهداد، به دلیل معرفی بیشتر بیابان پس از جهانی شدن، گردشگران بیشتری از آن بازدید کرده و چون آموزش ندیدهاند، روند تخریبها در لوت تشدید شده است.
دکتر تقیزاده که همواره سعی داشته تا صدای شهداد و مردمان حاشیۀ لوت در رسانهها باشد، مدتی است که در شبکههای اجتماعی، پیامهایی که هشتگ «لوت، شنزار زندگی» دارد را منتشر میکند و از کمتوجهی به این مناطق میگوید.
همزمان با سالگرد ثبت جهانی شدن این بیابانِ سحرانگیز و پرجاذبه، از تقیزاده خواستم تا بیشتر، از چالشهایی که وجود دارد بگوید. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
آقای دکتر، این روزها که سالگرد ثبت جهانی شدن لوت است، میبینم در شبکههای اجتماعی از بیتوجهیهایی که بعد از ثبت جهانی به شهداد و دیگر مناطق حاشیۀ لوت شده، گلایه میکنید. نقد اصلی شما چیست؟ چه کارهایی باید میشده که انجام نشده است؟
ثبت جهانی که اتفاق میافتد، انتظاراتی در جامعۀ محلی شکل میگیرد و مردم تصور میکنند که تغییرات خیلی مثبتی در زندگی آنها، در ابعاد فرهنگی و اجتماعی بهویژه اقتصادی رخ میدهد. شاید یک دلیل شکلگیری این انتظارات، اطلاع نداشتن کافی از تاثیر ثبت جهانی باشد. تا این لحظه و با گذشت شش سال از ثبت جهانی لوت، هنوز در شهداد حتی یک مراسم مردمی و آئینی برگزار نشده تا اهمیت ثبت جهانی را برای مردم تبیین کنند و از تاثیر و نقش خود و وظیفهای که دارند، آگاهتر شوند. این در حالی است که شهداد نزدیکترین شهر به جاذبههای گردشگری بیابان لوت از جمله کلوتها، رودشور و گندمبریان است. از این مراسم، به دنبال سخنرانی و تریبون نیستم. منظورم این است که با چنین رویدادهایی، گفتمانی شکل بگیرد تا توجه مردم بیشتر جلب شود. علاوه بر این، هنوز برنامهریزی جامع و نقشۀ راه متناسب با ثبت جهانی برای بخش شهداد و دیگر مناطق حاشیۀ لوت وجود ندارد. آموزش لازم نه به مردم محلی و نه به گردشگران ارائه نشده است. نگاهم این نیست که از ثبت جهانی لوت صرفا بهرهبرداری اقتصادی و گردشگری داشته باشیم. لوت یک سرمایه است و باید حفاظت و مراقبت شود که همۀ این اقدامات نیاز به برنامهریزی منسجم دارد. بعد از شش سال، شرایط مواجهۀ ما با لوت با گذشته باید متفاوت باشد که نیست؛ اینکه سفر به لوت با چه ضوابطی باید انجام شود، اینکه با جنگل نبکاها و قنوات و کلوتها و رود شور و گندم بریان و کل این بیابان چه برخوردی باید داشته باشیم؛ نهتنها در این زمینه آموزش یا اطلاعرسانی دقیقی برای مردم صورت نگرفته، بلکه برای گردشگران هم نبوده است. ممکن است شیوهنامههایی تدوین شده باشد ولی بهطور کامل اجرا نشده است. بخشی از لوت ثبت جهانی شده و بخشهایی در نزدیکی لوت، ثبت ملی هستند ولی رفتار انسانها در این مناطق با 10 سال پیش فرقی نکرده است. میبینیم با خودرو وارد منطقۀ ثبت جهانی میشوند، آتش روشن میکنند و یا از گندم بریان و دیگر نقاط بیابان، سنگهایی را برمیدارند و از منطقه خارج میکنند. دربارۀ همۀ این مسائل نیاز به آموزش است ولی متاسفانه با گذشت شش سال، رفتار متناسب انسان با بیابان لوت تبیین و تشریح و معرفی نشده است. در این مدت، توجۀ زیادی به بیابان لوت و جاذبههای آن شده اما به فرهنگ و همزیستی مردمی که در سه استان پیرامون لوت دارند زندگی میکنند، کمتوجهی شده است. هریک از شهرها و روستاهای حاشیۀ لوت، سرشار از خردهفرهنگها و آداب و رسوم و لهجههای متفاوت هستند که جاذبۀ خیلی مهمی هستند ولی عمدۀ گردشگران و نگاهها به سمت لوت خیره است و بخش مردمی را خیلی کم میبینند. کافی است به تصاویری که عکاسان مطرح از لوت منتشر کردهاند نگاهی بیاندازید. خواهید دید که مردم در این عکسها حضوری ندارند، در حالی که تعامل و همزیستی مردم محلی بسیار موضوع مهمی است. از دیگر مشکلاتی که وجود دارد، جادۀ شهداد ـ نهبندان است که سیل آن را تخریب کرد. پروژۀ بازسازی آن شروع شده ولی چون شرایط آب و هوایی خاص است هنوز بلاتکلیف است و امیدواریم هرچه زودتر پروژه اجرا و تمام شود. جادۀ شهداد ـ کرمان هم مشکلاتی دارد؛ عرض این جاده کم است، کیفیت آسفالت در بسیاری محدودههای آن نامطلوب و تردد در آن خطرآفرین است. افزایش تصادفات در روزهای تعطیل خود شاهدی بر این است که باید به این جاده رسیدگی شود. اتفاق دیگری که بعد از ثبت جهانی افتاده این است که در دهستان تکاب، در بخش شمالی بومگردیهای خوبی شکل گرفته و هواپیمایی ماهان سرمایهگذاری خوبی کرده ولی بخش جنوبی از این موهبت بهرهای نبرده و در واقع، شاهد نامتوازنی در زیرساختهای گردشگری دو بخش شمالی و جنوبی دهستان تکاب هستیم که این میتواند بر اختلافات دامن بزند. به جز این، اندوهجرد و جهر و چهارفرسخ هم از چرخۀ گردشگری لوت بیرون افتادهاند یا کشیت در گلباف باید به شکل بهتری وارد این چرخه شود؛ در حال حاضر، وقتی گردشگران به شهداد و کلوتها میآیند، همین مسیر را به سمت کرمان برمیگردند در حالی که اگر بین کشیت و شهداد از مسیر اندوهجرد، جاده آسفالت شود، چرخۀ گردشگری کامل و کل منطقه از گردشگری لوت بهرهمند میشود. علاوه بر این موارد، باید بگویم که زیرساختهای شهری در شهداد اصلا تناسبی با ثبت جهانی ندارد. درست است سابقۀ تاسیس شهرداری در شهداد به سال 1337 و در برخی اسناد به سال 1316 میرسد اما متناسب با این سابقه، شهر توسعه پیدا نکرده و شهرداری بسیار ضعیف است و اعتبارات بسیار ناچیزی دارد که بیش از پرداخت حقوق کارگران و کارمندان، آن هم با تاخیر، کفاف کار دیگری را نمیدهد و نیاز است استانداری و وزارت کشور نگاه ویژهای به زیرساختهای شهری در شهداد داشته باشند چرا که کمبودها باعث شده خیلی از گردشگران اصلا به شهداد نیایند. بعد از ثبت جهانی، اتفاقات خوبی هم افتاده از جمله اینکه شهداد بیشتر معرفی شده و تعداد بومگردیها چنان افزایش یافته که میتوان از این منطقه بهعنوان قطب بومگردی کشور نام ببریم. ساخت هتلها و مراکز اقامتی هم افزایش یافته و چندین طرح خوب اقامتی نیز در حال اجراست.
ثبت جهانی بر روند مهاجرت در منطقه تاثیر گذاشته است؟
تاحدودی میتوان گفت مهاجرت معکوس رخ داده اما نرخ آن بسیار پایین است. بازسازی خانهها و ساخت مسکن جدید در شهداد افزایش پیدا کرده است؛ این البته تبعات منفی هم میتواند داشته باشد چون از روستاهای اطراف دارند به شهر شهداد مهاجرت میکنند. علاوه بر این، مشابه اتفاقی که در بم افتاده، در این شهر هم در حال رخداد است و آن اینکه از مساحت باغها در باغشهر شهداد دارد کم میشود و چون شهرداری کمدرآمد است، پروانه صادر میکند. در نتیجه، باغها دارد خشک میشود و جای خود را به خانهها میدهد که در درازمدت آسیب جدی به باغشهر شهداد وارد خواهد شد. در مجموع بگویم که رشد درآمدی و اقتصادی در منطقۀ شهداد بعد از ثبت جهانی به دلیل حضورگردشگران اتفاق افتاده و خودباوری در اهالی افزایش پیدا کرده است.
به توسعۀ بومگردیها اشاره کردید، با توجه به اینکه بخشی از اقتصاد این منطقه وابسته به فعالیتهای کشاورزی است، آیا ثبت جهانی لوت و تمرکز بر گردشگری، بر این حوزه تاثیری داشته؟ داریم در منطقه به سمت اقتصادی تکمحوری پیش میرویم یا کشاورزی توانسته همچنان خود را حفظ کند؟
از شما برای طرح این سوال ممنونم. افزایش بیرویۀ اقامتگاههای بومگردی به صلاح نیست چرا که در دوران کاهش گردشگری، به شدت آسیب میبینند و اقتصاد منطقه تحت تاثیر قرار میگیرد. از طرفی، بومگردی باید ویژگیهای خاص خود را داشته باشد. ولی در حال حاضر، در برخی واحدها هیچیک از عناصر بومی و محلی و آداب و رسوم و سبک زندگی محلی وجود ندارد و حتی برخی تلاش میکنند خود را شبیه مراکز اقامتی در شهرهای بزرگ کنند! در این حوزه، نیاز به آموزش و نظارت داریم و تاکید میکنم که توسعۀ بومگردیها باید متوازن و متناسب با نیاز منطقه باشد. در بخش کشاورزی که اشاره کردید، باید بگویم وقتی گردشگر به منطقه میآید، محصول را از منطقه میتواند خرید کند و این، تاثیر مثبت بر کشاورزی داشته و کاشت برخی محصولات هم روند افزایشی پیدا کرده که البته همۀ آن تحت تاثیر ثبت جهانی نیست و عوامل دیگری هم نقش داشته است. بازگشت برخی از مردم محلی به شهداد، باعث احیای باغات و نخیلات شده و بازسازی این باغات با سرعت کندی در حال انجام است ولی برای اینکه مرکبات و نخیلات که از محصولات مهم منطقه بودهاند؛ رونق گذشته را داشته باشد، این اتفاق تحت تاثیر حضور گردشگران رخ نمیدهد. در سطح کشاورزی خرد و مساحتهای کم در باغداری شاهد تغییرات مثبتی هستیم ولی باید کشاورزی منطقه مدیریت شود و بسیار باید مراقبت کرد تا باغات بزرگ، خرد نشده و به سمت ویلاسازی نرود. نیاز به نگاه همهجانبه و برنامهریزی درازمدت در بخش شهداد جدی است تا کشاورزی فدای گردشگری نشود و همۀ بخشها بهصورت متوازن پیش بروند.
به روند تخریب بیابان لوت اشاره کردید و گفتید که باید متوقف شود. ثبت جهانی تخریب و آسیبها را تشدید کرده است؟
ثبت جهانی باعث شده شهداد و کلوتها بیشتر معرفی شوند و همین، انگیزه برای حضور گردشگران را افزایش داده است؛ در این شرایط، نوع رفتار برخی گردشگران به کلوتها و جنگلهای نبکا و دیگر بخشهای بیابان دارد آسیب میزند. بهعنوان مثال، زبالهها و موادغذایی را در بیابان رها میکنند یا از جاده با خودرو و موتورسیکلت خارج و وارد حریم کلوتها میشوند. شیوهنامه و نظارت قوی هم وجود ندارد و عدهای فکر میکنند هرطور که خواستند میتوانند در بیابان رفتار کنند. در حالی که باید مرزها و محدودهها مشخص، پایش تصویری انجام شود، آموزش کافی ارائه و نظارت قوی نیز وجود داشته باشد. الان به گردشگران بروشور معرفی بیابان داده میشود ولی اینکه با این بیابان چهطور باید رفتار کنند و چه مسئولیتی دارند را آموزش نمیدهند. بنابراین، ثبت جهانی منطقه را معرفی و حضور گردشگران را بیشتر کرده و برخی گردشگران باعث شدهاند آسیب به بیابان لوت افزایش یابد اما نمیخواهم بگویم ثبت جهانی متغیر مستقل در تخریب بیابان است. ثبت جهانی میکنیم ولی نمیگوییم چه رفتاری یا مسئولیتی باید در برابر بیابان داشته باشیم.
برای اینکه از ثبت جهانی بهرۀ بیشتری نصیب منطقه شود، چه پیشنهاداتی دارید؟
در زمینههای مختلف؛ از عرضۀ صنایعدستی تا شیوۀ مطلوب ارتباط با گردشگران داخلی و خارجی و نحوۀ مواجهه با بیابان و حفاظت از آن نیاز به آموزش هم برای مردم محلی و هم گردشگران داریم. الان در منطقۀ شهداد صنایعدستی گوناگونی تولید میشود اما به شکل مناسبی عرضه نمیشود. ای کاش بازارچۀ دائمی صنایعدستی در شهداد راهاندازی میشد که بازار تاریخی شهداد یا قلعهها و کاروانسراها میتواند مکان مناسبی برای آن باشد. در قلعۀ شفیعآباد بانوانی هستند که پتّه و حصیر میفروشند ولی مشتری چندانی ندارند چرا که در بخش بازاریابی و معرفی صنایعدستی ضعف وجود دارد و نیاز است دولت در این زمینه حمایتهایی داشته باشد. نکتۀ بعدی اینکه سه استان کرمان و سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی در حاشیۀ لوت هستند ولی ارتباطات کافی بین این مناطق شکل نگرفته که سیاستگذاری هماهنگی داشته باشند تا بتوانند از ثبت جهانی لوت بهرهمند و از تجربیات هم استفاده کنند. همچنین، انتظار میرود دانشگاههای کرمان دربارۀ لوت فعالیت بیشتری داشته باشند و علاوه بر رسالههای دکتری و پایاننامههای ارشد، نقش بارزتری در این زمینه ایفا کنند. بخشداری شهداد و فرمانداری کرمان و استانداری برای همۀ آثار ثبت جهانی از جمله لوت باید برنامهریزی کاملتری داشته باشند تا استان از فواید ثبت جهانی بهرهمند شود در عین حال، آثار آسیب نبینند. اگر لوت را با 15 سال، 20 سال پیش مقایسه کنید، روند رو به تخریبی در عرصۀ بیابان شاهد خواهید بود که باید متوقف شود. در شرایط فعلی، در برخی موارد بیبرنامگی در حوزۀ گردشگری لوت داریم و چون حوزۀ گستردهای است از توان میراثفرهنگی خارج است که بهتنهایی اقدام کند. تقویت تشکلهای غیردولتی و آموزش مردم محلی از جمله دیگر راهکارهایی است که میتواند به حفظ لوت کمک کند. / الف
نظر خود را بنویسید