فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: استان کرمان توانسته در سال 96 سیرجان را بهعنوان شهر گلیم ثبت جهانی کند، یک سال بعد، دهستان بیدکردوئیه شهرستان بافت در رشتۀ گلیم چهل ماشوله ثبت ملی شد. اسفندماه سال گذشته نیز، چهار شهر کرمان، قلعهگنج، شهربابک و راور در فهرست شهرهای ملی صنایعدستی بهطور قطعی و راین بهصورت مشروط، ثبت ملی شد.
در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، دکتر عقیل سیستانی، پژوهشگر و مؤلف فرش و صنایعدستی، مدرس دانشگاه و مسئول پروندۀ ثبت چهار شهر ملی کرمان از فرصتسوزی استان در بهرهگیری از منافع و مزایای ثبت ملی و جهانی میگوید.
*آقای دکتر، چند روز قبل دیدم که در پیج شخصیتان در اینستاگرام، انتقاداتی مطرح کردید نسبت به اتفاقاتی که بعد از ثبت پنج شهر استان در فهرست شهرهای ملی صنایعدستی رخ داده است. نقد شما به چیست؟
اواخر سال 1399 بود که تصمیم برای ثبت ملی پنج شهر به عنوان شهرهای صنایعدستی قطعی و مطالعات آن آغاز شد. البته شهرستان راور زودتر از این، اقدام کرده بود اما پروندۀ آن کامل نبود و راه به جایی نبرده بود. از اواخر فروردینماه سال 1400 اقدامات برای تهیه و تکمیل پروندههای هر پنج شهر جدیتر شد و در نهایت، پنجم اسفندماه همان سال بود که با تشکیل پنجمین جلسۀ شورای راهبردی انتخاب شهرها و روستاهای ملی صنایعدستی وزارتخانه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در کرمان، راور بهعنوان شهر ملی قالی دستباف، قلعهگنج شهر ملی حصیربافی، شهربابک شهر ملی فیروزه، کرمان شهر ملی صنایعدستی و راین شهر ملی چاقوسازی ثبت شد. پیشنهاد وزارتخانه این بود که کرمان به عنوان شهر ملی پتهدوزی ثبت شود ولی ما موافق نبودیم چون در این صورت، در حق سایر رشتهها از جمله قالیبافی، گلیمبافی، مسگری و قلمزنی روی مس، شال و ترمهبافی، عریضبافی، تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی، طراحی سنتی و رشتههای تزئینات معماری از جمله کاشیکاری، آجرکاری و گچبری که کرمان در آن، حرف برای گفتن دارد اجحاف میشد. بنابراین کرمان را به عنوان شهر ملی صنایعدستی با مشارکت و همکاری همۀ بخشها ثبت کردیم تا فرصتی ایجاد شود که در آینده، به عنوان شهر جهانی صنایعدستی ثبت شود؛ شهر ملی و جهانی صنایعدستی، بدین معنا که آن شهر، دارای تنوع رشتهها و محصولات صنایعدستی است و برای کسب این عنوان، باید حداقل بیش از هفت رشتۀ شاخص، در آن منطقه رایج باشد و ما این شرایط را در کرمان داریم. بنابراین، چشمانداز آیندۀ ثبت ملی کرمان، جهانی شدن آن بود. پروندۀ راور را آقای دکتر یزدانپناه تهیه کرد و چهار شهر دیگر را بنده تهیه کردم و همۀ اقدامات با همکاری کمیسیون گردشگری، فرش و صنایعدستی اتاق بازرگانی و شهرداری کرمان و فرمانداری این پنج منطقه و معاونت صنایعدستی اداره کل میراثفرهنگی استان انجام و این شهرها ثبت ملی شدند. البته راین بهصورت مشروط ثبت و قرار شد اقداماتی برای تکمیل ثبت صورت گیرد که فکر نمیکنم تاکنون کار چندانی صورت گرفته باشد. تغییر و تحولاتی در معاونت صنایعدستی وزارتخانه رخ داد و بعد هم به تعطیلات نوروز رسیدیم و فکر نمیکنم در این مدت اتفاقی در راین افتاده باشد. از ثبت ملی این شهرها اهدافی از جمله توسعه و ارتقای جایگاه صنایعدستی، صیانت از هنرهای سنتی، بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی هنرمندان و فعالان، شکلگیری و توسعۀ زیرساختهای صنایعدستی، ارتقای توانمندی هنرمندان، ارتقای میزان تولید، فروش و صادرات محصولات صنایعدستی و بازاریابی، بازارسازی، تبلیغات و برندسازی و .... دنبال میشد. میخواستیم فرصتی فراهم شود تا صنایعدستی این مناطق بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد و افق آتی هم برای شهری مثل کرمان؛ ثبت جهانی آن بود چرا که برای ثبت جهانی شدن ابتدا باید ثبت ملی انجام شود. پروندهها تکمیل و از آن دفاع و در نهایت شهرها ثبت ملی شدند. طبق دستورالعمل ایجاد دبیرخانه شهرها و روستاهای ملی و جهانی صنایعدستی وزارتخانه، باید پس از ثبت ملی شهرها ارکانی مثل دبیرخانه شکل بگیرد اما شش ماه گذشته و هنوز نه دبیرخانه در این شهرها شکل گرفته و نه دبیر و رئیس دبیرخانه مشخص شده است. بنده پیش از این، در ثبت جهانی سیرجان به عنوان شهر جهانی گلیم که در سال 96 انجام شد نیز نقشی داشتم. یک سال بعد از سیرجان، دهستان بیدکردوئیه شهرستان بافت را در رشته گلیم چهل ماشوله ثبت ملی کردیم. آن زمان، نگرانیام این بود که نکند بعد از گذشت مدتی، این دستاوردها فراموش شود و از این فرصت بسیار مناسب استفاده نشود؟ گذر زمان نشان داد که این نگرانی بهجا بوده و حالا همین نگرانی را دربارۀ پنج شهر جدید دارم. پس از ثبت ملی، باید دبیرخانه شکل بگیرد و کارگروههای تخصصی آن فعال و برنامهریزی و آیندهنگری لازم برای تحقق اهداف و توسعۀ فعالیتهای تجاری صنایعدستی انجام بشود که تاکنون نشده است. ما در حوزۀ صنایعدستی در استان کرمان با مسائل و چالشهای متعددی مواجهیم. کرمان در جنوبشرق کشور نقش و جایگاه ویژهای دارد و مرکز تجمع شمار بسیاری از هنرمندان صنایعدستی است اما نه موزۀ صنایعدستی و فرش و شبکههای تخصصی تجارت و صادرات داریم و نه هنوز بسیاری از رشتهها ثبت و مستندنگاری تاریخی شده است. نه بانک اطلاعاتی جامعی از رشتهها و هنرمندان استان داریم و نه مرکز آموزشی تخصصی، نه مرکز نمونه صنایعدستی و خانه صنایعدستی و مرکز آفرینش صنایع دستی دایر شده است و وقتی هم فرصتی مثل ثبت ملی برای معرفی پتانسیلهای تولید و فروش صنایعدستی ایجاد میشود، میبینیم که چهطور به راحتی نادیده گرفته میشود.
*راهاندازی دبیرخانه وظیفۀ کدام نهاد است؟ میراثفرهنگی یا شهرداریها یا فرمانداریها؟
ما یک شورای جهانی صنایعدستی داریم که دستورالعملها و فرایندهای ویژۀ خود را دارد، یک شورای راهبردی ثبت شهرها و روستاهای ملی هم وجود دارد که در وزارت میراثفرهنگی تشکیل شده است. دبیرخانهها متناسب با وضعیت هر منطقه با عناوین دبیرخانۀ «روستای جهانی، شهر جهانی، شهر ملی و روستای ملی» تشکیل میشود. در استان برای این پنج شهر که اسفندماه گذشته ثبت ملی شدند، به دبیرخانۀ شهرهای ملی نیاز داریم که مطابق دستورالعمل، دبیر، به پیشنهاد مدیرکل میراثفرهنگی معرفی و با حکم معاونت صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارتخانه به مدت دو سال انتخاب میشود و بعد از این، رئیس دبیرخانه پیشنهاد میشود. حکم رئیس را دبیر شهر ملی صادر میکند. در این دستورالعمل گفته شده که شهردار یا فرماندار یا رئیس شورای شهر میتوانند دبیر شهر ملی باشند. برای روستاها هم فرماندار یا بخشدار به عنوان گزینههای دبیری پیشنهاد شدهاند. اما ما در کرمان پیشنهادات دیگری داشتیم. قبل از ثبت ملی این شهرها، سیرجان ثبت جهانی شده است که متاسفانه تجربۀ خوبی در سیرجان نداشتیم؛ برای ثبت جهانی این شهر، افقی در نظر گرفته شده بود. مثلا در حوزۀ آموزش طولانیمدت، قرار بود دانشکده هنر در سیرجان راهاندازی و رشتۀ گلیم در دانشگاه آزاد اسلامی فعال شود که نشد. در حوزۀ آموزش کوتاهمدت در مدارس و دبیرستانها قرار بود اقداماتی انجام شود و آموزش سنتی هم قرار بود با روشهای بهتری گسترش یابد که این برنامهها هم اجرا نشد. همچنین، قرار بود بازارچۀ صنایعدستی و موزۀ گلیم در سیرجان راهاندازی شود. پنج سال گذشته و با وجود اینکه ساختمان موزۀ گلیم و دستبافتۀ عشایری و روستایی را در سیرجان داشتهایم، اقدامی صورت نپذیرفته و هنوز یک اثر خریداری نشده تا این مرکز راهاندازی شود. در حوزههای پژوهش و آموزش و کارهای توسعهای و ترویجی و بهکارگیری نمادهای صنایعدستی در مبلمان و فضای شهری و ورودی و خروجی شهر و رونق کسبوکار هنرمندان و انتشار کتاب چند زبانه، برنامههای مشارکتی خلاقانۀ گوناگونی تعریف شده که یا انجام نشده یا به صورت ناقص انجام شده است. شورای جهانی استانداردهایی را تعریف کرده تا با انجام آن، در نهایت، این فرصت، به بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی هنرمندان منجر شود، آموزشها کیفیت بهتری پیدا کند، در شهر نمادهایی از این رشتۀ هنری نصب شود و همکاری علمی و بینالمللی با شبکۀ شهرهای جهانی صورت گیرد. در این پنج سال هیچ برنامۀ بینالمللی در سیرجان نداشتیم؛ حتی برنامۀ ملی هم نداشتیم. تنها کاری که انجام شد، انتشار دو جلد کتاب مربوط به دستبافتههای عشایری و روستایی و گلیم شهر جهانی سیرجان بود که آن هم قرار بود دو زبانه باشد که زبان انگلیسی آنها هنوز انجام نشده است. کتابهای دیگری هم باید تدوین و چاپ میشد. براساس این تجربه، در جلسهای که پس از ثبت ملی شهرها و با حضور رئیس محترم اتاق کرمان و شهردار محترم کرمان تشکیل شد، پیشنهاد دادیم چون وظیفۀ اصلی شهرداری صیانت از صنایعدستی نیست، بهتر است که مسئولیت دبیرخانه را نداشته باشد. گفتیم شورایی تشکیل دهیم و این شورا، یک دبیر متخصص که قدرت برنامهریزی دارد و به این حوزه علاقهمند است را انتخاب کند. تاکید هم بر این بود که دبیر شهر ملی، از بخش خصوصی انتخاب شود و اعضای شورا از بخش دولتی و خصوصی باشند و گفتیم استاندار، فرماندار، شهردار و میراثفرهنگی، معاونت صنایعدستی و اتاق بازرگانی نیز در آن عضویت داشته باشند و به تناسب موضوعات، افرادی از دیگر تخصصها نیز در جلسات این شورا شرکت کنند. برای این پیشنهادات دلایل خاصی داشتیم؛ مثلا اینکه متولی دولتی صنایعدستی، میراثفرهنگی و متولی فرش، سازمان صمت است؛ هر دو این نهادها چندان موفق نبودهاند. موفق هم بوده باشند، آنچه که وظیفه دارند را بدون نیاز به عنوان دبیری میتوانند انجام دهند. فرمانداران را هم با توجه به گستردگی وظایف و مشغلهای که دارند مناسب دبیری شهر ملی صنایعدستی ندیدیم. در آن جلسه، دکتر شعرباف شهردار کرمان با این پیشنهاد موافقت کرد اما مدیرکل میراثفرهنگی چندان موافق آن نبودند و این نگرانی را داشتند که در صورت انتخاب دبیر به این شیوه، اختیارات میراثفرهنگی در شهرهای ملی صنایعدستی کم شود که استدلال ما این بود که بر اساس دستورالعمل هم دیگر اختیار دست میراثفرهنگی نخواهد بود و براساس تجربه، موفقیتی هم حاصل نخواهد شد. ما این پیشنهاد را در هفتادویکمین جلسۀ شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی که 19 اسفندماه 1400 و با موضوع بررسی راهکارهای توسعۀ صنایعدستی استان و با حضور استاندار وقت و معاونان و نمایندگان مجلس و کلیۀ اعضای شورا برگزار شد نیز مطرح کردیم. چون شورای گفتوگو این اختیارات قانونی را دارد که چنین مواردی را حتی در سطح وزارتخانه پیگیری کند. ضمن اینکه دربارۀ این پیشنهاد، مانع قانونی وجود ندارد و مدیرکل میراثفرهنگی میتواند بهراحتی و به استناد تجربیات گذشته در سیرجان و بیدکردوئیه، این روش جدید را برای انتخاب دبیر شهر ملی صنایعدستی در پیش بگیرد اما این اتفاق تاکنون رخ نداده است. از جلسۀ شورای گفتوگو هم خروجیای در این زمینه حاصل نشده و اتاق همچنان در حال پیگیری مصوبات آن است.
*فارغ از اختلافنظرات، به هر حال شش ماه زمان مناسبی است تا دبیرخانه شکل بگیرد. شما دلیل این تعلل از سوی میراثفرهنگی را چه میدانید؟ به اعتبارات مالی خاصی نیاز است؟
راهاندازی دبیرخانه اعتبار چندانی نیاز ندارد. یکی از مشکلات اساسی در حوزۀ شهرها و روستاهای ملی و جهانی این است که ردیف اعتباری کشوری و استانی مشخصی ندارند؛ حتی سیرجان که ثبت جهانی است، ردیف بودجه ندارد. کمکهای مالی به سیرجان میشود ولی اینطور نیست که طبق یک ردیف خاص و بهصورت مستمر باشد اما دست نهادها برای کمک به این شهرها باز است و مثلا استانداری کرمان میتواند 100 میلیارد تومان برای ایجاد زیرساختهای صنایعدستی شهرهای صنایعدستی اختصاص دهد و این کاملا قانونی است. دلیل اصلی تاخیر در راهاندازی دبیرخانه را بهتر است از خود اداره کل میراثفرهنگی پیگیری کنید. تلاش زیادی برای تهیۀ پرونده و ثبت این شهرها شده و صنایعدستی در استان، آنقدر مشکل و چالش دارد که رسیدگی به آن در قالب این فرصت، یک ضرورت جدی است، با این وجود، متاسفانه میبینیم که توجهی به این مسئله نشده است.
*اینکه دبیرخانه تشکیل نشده، ممکن است باعث شود این شهرها از فهرست آثار ملی خارج شوند؟
به غیر از راین، بعید میدانم تا دبیرخانه شکل نگیرد و حکم دبیر داده شود، وزارتخانه گزارشی قبل از یک سالگی بخواهند. از این منظر، خیلی نگرانی وجود ندارد. موضوع اصلی اما این است که استان دارد فرصتی طلایی را از دست میدهد. ثبت ملی فرصت بسیار مناسبی برای برنامهریزی و رونق تولید و توسعۀ تجارت و انجام اقدامات زیربنایی در حوزۀ صنایعدستی و در نهایت رسیدن به نقطهای است که رضایت و امنیت شعلی و توانمندسازی هنرمندان این حوزه را به ارمغان میآورد. تاخیر در فعالسازی دبیرخانه و انجام برنامههای یکپارچه، فرصتسوزی است. در حال حاضر، شیراز و اصفهان به عنوان شهرهای جهانی صنایعدستی ثبت شدهاند. کرمان اما از این گردونۀ رقابت دارد حذف میشود آن هم در حالی که از لحاظ پیشینه، تنوع و ارزشهایی که صنایعدستی کرمان دارد، سرآمد است. کرمان در رشتههایی مثل دستبافتۀ داری، زیورآلات سنتی، سفالگری، حجاری سنتی، مسگری سنتی در شهداد و تلابلیس بردسیر و کنارصندل جیرفت پیشینۀ بسیار قدرتمندی دارد و دربارۀ صنایعدستی گذشته، خیلی کسی نمیتواند با کرمان رقابت کند و این حق متعلق به شهرهای ما است که ثبت ملی و سپس ثبت جهانی بشوند. با وجود تلاشهای ارزشمندی که در این چند سال از آقای حسینزاده معاون محترم صنایعدستی و هنرهای سنتی و همکاران ایشان میبینیم، متاسفانه بسیاری از داشتههای ما در حوزۀ صنایعدستی همچنان نهفته و پنهان مانده است و در ثبت، معرفی، نمایش، مستندنگاری و ایجاد زیرساختها و بسترهای مناسب کار بر زمینمانده، فراوان است. وقتی در کرمان موزه صنایعدستی و موزه فرش و هنرهای تزئینی نداشته باشیم؛ چهطور میخواهیم توانمندی و پیشینۀ خود را نشان بدهیم و فرهنگسازی کنیم؟ باید گروهی از افراد متخصص و دلسوز دور هم بنشینند و دربارۀ مسائل و مشکلات صنایعدستی فکر، برنامهریزی و اقدام کنند. این را هم در نظر داشته باشیم که ایران عضو شورای جهانی صنایعدستی است و در حوزۀ ارتباطات بین هنرمندان و مشاوره و حمایت از این قشر و توسعۀ صنایعدستی اقدامات خوبی دارد انجام میدهد و از لحاظ ثبت شهرهای جهانی نیز، ایران حرف اول را در دنیا میزند. چرا کرمان باید همۀ این فرصتها را نادیده بگیرد و بسوزاند؟ / الف
نظر خود را بنویسید