گروه جامعه ـ پروندهی انتخاب روز فرهنگی کرمان برای ثبت در تقویم ملی از مردادماه تاکنون روی میز شورای شهر باز است. هفتهی گذشته، در صحن علنی شورا، هشت پیشنهاد در اینباره ارایه شد. از جشن سده تا روز خواجو. به گفتهی علی بهرامی؛ نایب رئیس شورا، این پیشنهادات، در پی فراخوان مردادماه از سوی اقشار مختلف ارایه شده است. پس از انتشار خبر مربوط به این هشت پیشنهاد، «مجتبی احمدی» شاعر و روزنامهنگار یادداشتی را در اختیار «فردایکرمان» قرار داد و ضمن اظهارنظر دربارهی پیشنهادات هشتگانه، پیشنهاد تازهای را هم مطرح کرد که متن آن با عنوان «روز کرمان را درست انتخاب کنیم» در سایت در دسترس است.
پس از این، خلیلا... هماییراد؛ مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری کرمان، یادداشتی نوشته و آن را در اختیار فردایکرمان قرار داده است که مرتبط به اتفاقات اخیر در باب انتخاب روز فرهنگی کرمان است. متن آن را در ادامه میخوانید:
«مدتی است که مباحث مربوط به انتخاب روز فرهنگی کرمان اوج گرفته و در آستانهی یک انتخاب تاریخی قرار داریم.
در این میان، اسامی متعدد و متنوعی پیشنهاد شده و مورد نقد و بررسی صاحبنظران قرار گرفته و مخالفان و موافقان، از زوایای مختلفی به آنها پرداختهاند. از جمله در سایت وزین «فردایکرمان» مطلبی را به قلم شاعر و نویسندهی جوان، «مجتبی احمدی» خواندم که به نظرم رسید آنچه در مورد استاد «روحا... خالقی» مطرح شده، با واقعیت انطباق نداشته و یا احتمالا بهدرستی منتقل نگردیده، زیرا منظور از پیشنهاد مطرح شده در جلسهی 13 آبان 97 کمیسیون اجتماعی شورای شهر کرمان، سالروز تولد یا وفات این هنرمند نامدار کرمانی نبوده است. ما بزرگان و نامداران فراوانی داریم که انتخاب سالروز تولد یا وفاتشان بهعنوان «روز فرهنگی کرمان» فینفسه اشکالی ندارد، اما همچنان که جناب احمدی نوشتهاند، ساحت فرهنگی کرمان ظرفیتی بیش از آن دارد. گرچه استاد خالقی ( 1285- 21 آبان 1344 ) یکی از اساتید صاحبنام موسیقی ایران و احیاگر این هنر و مولف کتابهای مهمی در این عرصه بوده، اما تاریخ تولد و وفات وی فاقد ظرفیت لازم و جامع برای انتخاب روز فرهنگی کرمان است و در بین نامداران دیار کریمان، چه آنهایی که از جهان رخت بر بسته و چه آنهایی که در قید حیات هستند، نمونهها فراوانند.
و اما نکتهی مهمی که بدان توجه نشده، نقش اثرگذار مرحوم خالقی در خلق سرود «ای ایران» است و اساس پیشنهاد این بوده که 27 مهرماه، روزی که برای اولینبار سرود ای ایران در سپهر موسیقی کشور طنینانداز شد، به افتخار آهنگساز کرمانی آن، به عنوان روز فرهنگی کرمان نامگذاری گردد. همانگونه که میدانیم علیرغم بیطرفی ایران در جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین کشورمان را اشغال نمودند و ارتش رضا شاهی (که از 15 هزار نفر در جریان جنگ جهانی اول، به 100 هزار نفر در زمان جنگ جهانی دوم رسیده بود)، چون یک ببر کاغذی فرو ریخت و با حملهی سوم شهریور 1320 توسط قوای انگلیس و روسیه، تنها پس از پنج روز تسلیم شد و یکی از خفتبارترین و دردناکترین حوادث تاریخ معاصر در ایران رقم خورد.
از همگسیختگی ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ناامنی و قحطی، کاهش شدید سطح تولید، افزایش شدید تورم و گرانی سرسامآور به گونهای بود که مردم شعار «یا مرگ، یا نان» سر می دادند و بلوای نان در 17 آذر 1321 به دهها کشته و زخمی انجامید و کار بدانجا رسید که شرایدان امریکایی، مستشار خوار و بار ایران اعلام کرد: «مردم تهران مواد چرکین و کثیفی را به نام نان، که نانواهای بیرحم میپزند، می خورند» و در گزارشهای ارسالی از ماموران وزارت جنگ در استان فارس به مرکز آمده بود: «همان اندک جیرهی مردم، عادلانه توزیع نمیشود. سهمیه قند، شکر، چای و قماش از سوی ماموران دولتی حیف و میل میشود. اکثر مردم فارس لباسهای بسیار کهنه میپوشند، بهطوری که میتوان گفت از هر صد نفر، هفتاد نفر برهنه هستند» و ناامنی نیز بدانجا رسید که یوسف هزاره (صولتالسلطنه) که به همراه برادرانش از 10 سال قبل به شیراز تبعید شده بودند، خود را به خراسان رسانده و پاسگاههای ژاندارمری را خلع سلاح نموده و طبق نقل تاریخی 9 هزار گوسفند یکهزار و 850 گاو، الاغ و مادیان و 40 هزار ریال اثاثیه مردم کلات و سرخس و تایباد را سرقت کردند و البته در تمام نقاط ایران ناامنی و غارتگری بیداد میکرد. در چنین شرایطی، سرود «ای ایران، ای مرز پر گهر» سروده شد. نقل است حسین گلگلاب (زادهی 1276 – 22 اسفند 1363) که یک ادیب، نویسنده و موسیقیدان برجسته بود، هنگام عبور از خیابان هدایت در تهران، صحنهی خفتباری از ماجرای سیلی زدن و توهین و ناسزاگویی یک سرباز انگلیسی به مردم را مشاهده نمود و خود را به انجمن موسیقی در محله ولیآباد رسانده و با ناراحتی، این جریان را برای روحالله خالقی تعریف کرد و بدینسان، آهنگ «ای ایران» خلق شد و در 27 مهرماه، برای اولین بار اجرا گردید و مورد استقبال بینظیری قرار گرفت.
بهنظرم، نخبگان و اقشار و اصناف مختلف در ادوار تاریخی، هر کدام برای عزتخواهی ایران کارهایی انجام دادهاند که علیرغم تفاوتهای ظاهری، به لحاظ ماهوی مشترک بودهاند. فتوای تحریم تنباکو، حماسهی سردار ملی - ستارخان، خلق سرود ای ایران، خروش بر علیه کاپیتولاسیون و سایر موارد مشابه، ماهیتا از یک جنس هستند.
در همان دوران جنگ جهانی دوم که کل ارتش رضاشاهی طی پنج روز دچار فروپاشی شد، مرزبان دلیر ایرانی سرجوخه مصیب ملک محمدی، با دو سرباز شجاع خود به نامهای عبدالله شهریاری و سید محمد رایی هاشمی در کنار پل آهنی نخجوان از ساعت چهار صبح چهارم شهریور 1320 به مدت 48 ساعت در برابر لشکر 47 شوروی به فرماندهی سرلشکر نوویکف مقاومت کردند، به گونهای که پس از شهادت آنها، فرماندهی روسی از یک چوپان محلی خواست آنها را به روش مسلمانان و با احترام دفن کند و به نشانهی احترام، یکی از درجههایش را از روی دوش خود باز نمود و روی سینهی مرزبان شهید ایرانی گذارد و لشکر روس پس از ادای احترامات نظامی از مقابل آنها، از روی پل نخجوان گذشت.
بنده سالها قبل، از مزار این سه مرزبان دیدن کردهام. روی مزار آنها نوشته شده: «هر چند آغشته شد به خون پیرهن ما، شد جامهی سربازی ما هم کفن ما، شادیم ز جانبازی خود در دل این خاک، پاینده و جاوید بماند وطن ما». بهنظرم این شعر، با ساختهی استاد خالقی در سرود ای ایران که گفته «در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما، پایندهباد خاک ایران ما» در راستای یک هدف هستند. همچنان که برگ برگ پرافتخار دوران دفاع مقدس، سرشار از ایمان و عشق به اسلام و انقلاب و خلق حماسههای عزتخواهی، وطندوستی، غیرت و بیگانهستیزی است.
با این تفسیر به عنوان یک شهروند کرمانی، فکر میکنم روز سروده شدن ای ایران توسط زندهیاد روحا...خالقی (زادهی ماهان – کرمان ) در دوران حقارتآمیز اشغال کشورمان توسط نیروهای بیگانه، بهعنوان یک نقطهی عطف تاریخی و سرآغاز دوران عزتخواهی ایرانیان برای روز فرهنگی کرمان، از سایر مناسبتها پسندیدهتر است. خصوصا این که سرود ای ایران متعلق به همهی ایران است و پهلویها آن را نپذیرفتند و هیچگاه بهعنوان یکی از سه سرود: ملی، پرچم و شاهنشاهی انتخاب نشد و لذا یک سرود میهنی محسوب میگردد که انتخاب آن بهعنوان مبداء روز فرهنگی کرمان، افتخاری بس بزرگ برای نسل امروز و میراثی ماندگار برای آیندگان خواهد بود. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
3990
نظر خود را بنویسید