اسما پورزنگیآبادی ـ صدای شیرین برادرزادهی پنج و نیم سالهام را از حیاط میشنوم در حالیکه هنوز خیلی از کلمات را هم بهدرستی نمیتواند ادا کند، میخواند: «ای ایران، ای مرز پرگهر، ای خاکت سرچشمهی هنر» و ... ادامه میدهد. از هفتهی اول مهرماه در تقلاست تا این سرود را از بر کند. روزی دهها بار میخواند و هنوز نمیتواند. هر بار که میخواند، دلم برای خودش و برای صدایش و مکثهای مکررش تا بلکه بتواند واژههای این سرود که برایش سنگین است را ادا کند، ضعف میرود؛ و برای ایران؛ وقتی که این زیبای کوچک نامش را بر زبان میآورد و فریاد میزند: «جان من فدای خاک پاک میهنم».
تلگرام را باز میکنم؛ دوست و همکار فرهیختهام که اهل هرمزگان است، آهنگ «ای ایران» را با این زیرنویس برایم فرستاده است: «21 آبان سالروز درگذشت موسيقیدان و ميهندوست نامدار و سازندهی آهنگ سرود ملی «ای ايران»، روحالله خالقی است كه در 59 سالگی در 21 آبان 1344 در سالزبورگ اتريش درگذشت.
خالقی در سال 1285 هجری در كرمان به دنيا آمد. وی موسيقی را عمدتا نزد علينقی وزيری آموخت. خالقی همچنين فارغالتحصيل رشتهی ادبيات فارسی از دانشگاه تهران بود. وی در سال 1323 انجمن موسيقی ملّی ايران را پايهگذاری كرد. به همت خالقی، تاريخ دو جلدی «موسيقی ايران زمين» تاليف شد. خالقی در عينحال يك نويسنده بود و برای مجلات و به ويژه مجلهی «پيام نوين» مطلب مینوشت».
همکار هرمزگانیام خطاب به من نوشته: «سایت ما در هرمزگان، باید دربارهی روحالله خالقی متولد کرمان بنویسد؛ بعد خودتون هیچ؟! واقعا که! حیف از این مفاخر که گیر شما قدر نشناسا آمده». طعنه و تشر توام با مطایبهاش به جانم نشست. بهجا بود. از خودم پرسیدم: اگر قرار باشد نیم قرن پس از درگذشت این هنرمند برجسته، کاری انجام دهیم چه میتوانیم بکنیم؟
مدتی است که بحث انتخاب «روز فرهنگیکرمان» داغ است. آقای چناریان؛ عضو شورا در صحن علنی، نام خالقی را زنده کرد و پیشنهاد داد روزی مرتبط با این هنرمند بهنام روز کرمان باشد و در ادامهاش، آقای هماییراد مدیرکل محترم امنیتی و انتظامی استانداری کرمان طی یادداشتی، به تفصیل، ماجرای سرایش و ساختن این سرود و آهنگ را شرح داد و ارجمندی این سرود و ارزشمندی این هنرمند را یادآوری کرد که در سایت «فردایکرمان» منتشر شده است.
با این حال، خالقی و دیگر مشاهیر کرمان، با همهی ارجمندیای که دارند، برای ثبت روز فرهنگی کرمان شانس بالایی ندارند. نامگذاری معبر و میدان و خیابانی در شهر هم گزینهای مرسوم است که میتوان به آن اندیشید اما من فکر میکنم یکی از مهمترین اقداماتی که برای «خالقی» میتوانیم انجام دهیم آن است که برایش میراثداران شایستهای باشیم و این، از رهگذر ثبت ملی آثار موسیقایی خالقی در فهرست میراث معنوی کشور شدنی است.
متن سرود «ای ایران» در سال 1396 خورشیدی ثبت ملی شده است؛ بهعنوان سرودی که تکتک واژههای به کار رفته در آن، فارسی است و در هیچ یک از ابیات آن، کلمهای معرب یا غیر فارسی وجود ندارد.
شنیدم در جریان ثبت این سرود، اختلافات و ادعاهای زیادی هم از سوی شهرهای مختلف ایران مطرح بوده است. خالقی و آهنگ این سرود اما بیتردید متعلق به سرزمین کرمان است. او با این تصنیف شورانگیز خاطرهی ایرانیان معاصر را لبریز از یاد خود کرده اما این کافی نیست؛ باید او و گنجینهی ساختههایش را در پناه قانون و مقرراتی جا داد که ضمن حرمتداری از آن و شناساندن ارج آن، از تندبادهای روزگار در امانش بدارد. نمیخواهم بگویم خالقی تنها هنرمند موسیقی استان است که آثارش باید ثبت ملی و معنوی شود و نمیگویم فقط «ای ایران» او واجد چنین ارزشی است اما یک حسی در وجودم نجوا میکند؛ ضرباهنگی که قلب هر ایرانی با شنیدن آن پیدا میکند، بیانگر آن است که «ای ایران»، فقط یک سرود وطنی معمولی نیست؛ این آهنگ با جان ما پیوند دارد.
مسلما ثبت این اثر زحمت و پیگیری فراوان نیاز دارد. همت و همکاری مسئولان و اهل نظر کرمانی میتواند راهگشا باشد. امیدوارم این پیام و پیشنهاد من، و اشارهی دوست هرمزگانیام شنیده شود.
4104
بهبهانهی زادروز خالقی؛ آهنگساز نامدار کرمانی
نظر خود را بنویسید