گروه جامعه ـ قرار است شورای شهر کرمان، روزی را برای ثبت در تقویم ملی بهعنوان «روز فرهنگی کرمان» برگزیند. شورا، به همین منظور، مردادماه امسال، فراخوانی را منتشر کرد و از گروههای مختلف خواست تا پیشنهادات خود را ارایه کنند. طی دو هفتهی اخیر اما، گفتوگوهای فراوانی پیرامون این موضوع شکل گرفته و درخواستهایی برای پرهیز شورا از شتابزدگی در این زمینه نیز وجود دارد. شورا پیش از این گفته یکشنبهی پیشرو میخواهد تصمیم نهایی را بگیرد.
در همین حال و در ادامهی گفتوگوها پیرامون انتخاب روزی بهنام کرمان، رضا ناصری؛ معمار و مدرس دانشگاه یادداشتی نوشته و در اختیار «فردایکرمان» قرار داده که متن آن را در ادامه میخوانید:
«شهرها مهمترین دستاوردهای فرهنگی بشر هستند. از شهر فرهنگیتر پدیدهای یافت نمیشود. روز فرهنگی کرمان باید به درستی روز خود کرمان باشد، روزی که کرمان «هست» شده است. روز کرمان، روزی واقع است که باید کشف شود نه اینکه دست به جعل عنوانی به نام روز کرمان بزنیم.
عمل عمارت، همیشه جنبههایی غیرمادی داشته و رونویسی از دستان خدا یا خدایان به حساب میآمده است. در رونق گرفتن و پایداری یک عمارت همیشه نقشی برای نیروهای ماورای طبیعت قایل میشدهاند و عمل ساختن را تنها بر زمینی مقدس و زمانی سعد ممکن میدانستند. به اعتقاد گروه مهمی از اسطورهشناسان، انسان هماره عمارت و به خصوص بناهای عمومی و مذهبی و به خصوص شهرها را در مکانی میساخته که مرکز زمین میدانسته و در روزی ساختن را آغاز میکرده که یکی از زایچههای هستی میدانسته است.
اکثر شهرها به تدریج شکل گرفتهاند و از این منظر شاید نتوان روزی را به عنوان روز تولد یا به هستی درآمدن شهر مشخص کرد. اما پدیدهی امنیت به قدری برای شهرها مهم بوده و هست که تا زمانی امنیت یک شهر کامل نبوده، انگار که شهر وجود نداشته است. ساخت دیوار شهر، به عنوان عظیمترین بنای عامالمنفعه با امنیت شهر پیوند داشته و محک مهمی برای جنبههای متکثر یک شهر، مانند اقتصاد، تقسیم کار اجتماعی، یکپارچگی اجتماعی و... بوده است. ساخت دیواری به آن بلندا و بر گرداگرد شهر، با دروازهها و باروهای متعدد، توسط نیروی انسانی، چنان سخت بوده که برای بسیاری از شهرها تنها یک بار ممکن میشده است و هر نوع هوس رشد مساحت یا جابهجایی را منتفی میکرده است. ساخت دیوار نشانی از پویایی و انتظام درونی شهر بوده است.
برهم قرار دادن آخرین خشت دیوار، حتما در ساعتی سعد انجام میگرفته که به روشی مرسوم در منظومهی اعتقادی سازندگان، تعیین میشده است. همین زمان سعد شاید روز کرمان باشد. روز کرمان وجود دارد، فقط باید در پی تحقیقات مفصل کشف شود، نه اینکه رای بگیریم و روزی را جعل کنیم.
اگر به جای کشفِ روز کرمان، روزی را به عنوان روز کرمان جعل کنیم، حالا به هر معنا و مناسبتی، باشد که دیگرانی در روزهای دور یا نزدیک، بر روز دیگری توافق کنند و دیگرانی هم بر روز دیگری. امروز که آن شخصیت و مناسبتِ برگزیده، عزیز است، روز کرمان قابل احترام و بزرگداشت باشد، و سالی دیگر که آن شخصیت از چشم افتاد یا در باب آن مناسبت با آگاهی بیشتر، قضاوتمان تغییر کرد، تازه بدانیم از قضا آن روز، مناسبت نبوده و مصیبت بوده است.
کرمان خود پدیدهای فرهنگی و سترگ است که به صدها چون عماد، خواجو، افضل کرمانی، مرادی کرمانی، افضلیپور، گنجعلیخانها، ترکان خاتونها و... مجال بروز و ظهور داده است. فروکاهیدن کرمان به رخدادی تاریخی تا آنجا که در خاطرات و حافظهی ماست، و یا فروکاهیدن کرمان به یکی از شخصیتهایش هر چقدر بلند پایه، نادیده گرفتن خود کرمان و انتخابی گزینشی از یک پدیدار پیوسته و مداوم است.
روز کرمان را برای چه انتخاب میکنیم؟ انتخاب میکنیم که در آن روز گفتوگو و جشن و آیینهایی برپا کنیم و به پاسداشت و نکوهداشت و تقویت حس سرزمینی کرمان کمک کنیم و پایهای بسازیم تا کرمان بهتر و بیشتر معرفی شود. خب چرا این جشن و آیین را از همین حالا و از بهانهی انتخاب این روز شروع نکنیم؟ اگر مقرر است این روز، روزی مهم باشد و نقشی ایفا کند، لازم است خودِ انتخابِ این روز به مانند آیینی بلند پایه رخ بدهد.
بخش مهمی از حس مشترکی که همهی کرمانیان بر سر این روز در آن شریک خواهند شد، حاصل مشارکتی است که در انتخاب دارند، و باید ببینند که چطور در یک فرایند جدی، منطقی، پرحوصله و پرمعنا انجام شده است. کرمانشناسان و ایرانشناسان در کار بیایند، تاریخدانان، اسطورهشناسان، شهرشناسان، جغرافیدانهای تاریخی، ادبیات پژوهان تاریخی و... فراخوانده شوند و به عدهای برای تحقیق و تولید محتوا سفارشاتی داده شود و گفتوگوهایی جدی در قالبهای رسمی و غیررسمی شکل بگیرد تا نهایتا به کشف روز کرمان برسیم.
به فرایند انتخاب روز اصفهان مراجعه کنید، چهطور این روز پس از دو سال کار پژوهشی و چندین نشست و همایش ظاهر شد و در فرایند کشف روز اصفهان، تا چه میزان دانستهها و احساسات اصفهان دوستی رونق گرفت. شاید در میان پیشنهادات، روزی در رابطه با قبهسبز به پسندِ عدهای نزدیکتر شده باشد، اما انتخاب قبه سبز، قبه سبزی که عجالتا تنها مخروبهای محدود و اندک اطلاعات تاریخی از آن به جا مانده، انتخاب پدیدهای است که از واقعیتش خبری نداریم، کار تحقیقاتی مهمی روی آن نکردهایم و تنها باقی ماندهی مادی آن را هرگز سعی نکردیم سر و سامانی ببخشیم، در جوارش بناهای عجق وجق ساختیم و بارها حریمش را پاره کردهایم. انتخاب قبه سبز، انتخاب یک توهم تاریخی است که از منظر آنچه در تاریخ به واقع رخ داده و شواهدی مادی به جا مانده، برای ما، تا امروز هیچ ارزشی نداشته و برای نشان دادن این بیارزشی از هیچ عملی فروگذار نکردهایم. از قبهسبز واقعی که بیخبریم، قبه سبز مصطلح البته به کار گرفتن یک جعل تاریخی است به منظورِ ساختنِ تاریخی پرافتخار برای کرمانِ معاصر که به نظر میرسد احساس عمومی این است که یک جا مانده است».
نظر خود را بنویسید