فردایکرمان - رحیم بنیاسد آزاد: «علیرضا کلانتریداورانی» متولد رفسنجان است، نویسندگی و کارگردانی را از سال 65 با فیلم کوتاه باور در سینمای جوان شروع کرده و بعد از آن به ساخت فیلم و سریال در تلویزیون کرمان روی آورده، او مدتها مدیریت تولید شرکت «سروش» صداوسیما را به عهده داشته؛ و تیزرهای مختلفی که اکثرا نمایشی و موزیکال بودند را تولید کرد. از فعالیتهای دیگر او میتوان به سریالهای «یه کمو محبت»، «دربست»، «ترش و شیرین»، «داخل آدم»، اشاره نمود.
کلانتری در سال 82 با کمک یکی از دوستانش اولین سریال تلویزیونی کرمان در بخش خصوصی به نام «خیاطخانه دادگستر» را ساخته و همچنین خالق شخصیت مشهور کرمانی «آماشالله» است. به گفتۀ خودش بارها میتوانسته از شهر کرمان برود، اما عشق و علاقهای که به پیشرفت کرمان در زمینۀ فیلم و سینما داشته، او را از رفتن باز داشته است.
با او که نوروز امسال سریال «مهمانی شیرین» را برای تلویزیون کرمان ساخت، دربارۀ فیلمسازی در کرمان و سریالش گفتگو کردم.
جناب کلانتری این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟
با توجه به اینکه سال گذشته درگیر تولید سریال مهمانی شیرین بودم و سریالی بود که وقت زیادی را از ما گرفت، فعلا مشغول استراحت هستم و فقط گاهی روی فیلمنامه و طرحی کار میکنم.
از سریال مهمانی شیرین بگویید چه شد که تصمیم به ساخت این سریال گرفتید ؟
چندین سال بود که من در این زمینه کار نکرده بودم و فرصتی برای کار پیش نمیآَمد، دلیلاش هم نبود بودجۀ کافی بود. ما متاسفانه در شهر کرمان هیچ سیاست پیوسته و معین و مشخصی در زمینۀ سریالسازی نداریم که بتوانیم به عنوان یک کار و برنامۀ مدون و برنامهریزی شده با آن برخورد کنیم.
این سریال هم که من کار کردم به درخواست یکی از دوستانی بود که سالها در صدا و سیما با هم رفیق بودیم. ایشان گفتند اگر میشود برای ما سریالی کار کن؛ خودم میدانستم که بودجۀ خوبی برای این کارها نمیگذارند و نیست، یک بودجۀ محدود برای این کار گذاشته بودند، در این کار من چون خودم تهیه کنندۀ کار بودم سیاستهایی در کار داشتیم و جوری برنامهریزی کردم که کار را با همین حداقلها جلو ببرم. بحث سریالسازی و فیلمسازی در کرمان برای تصویب و اجرا وارد کانالهایی میشود که زمانبر است و ما وقت آن را نداریم؛ مثلا طرح باید نوشته شود برود در تهران، سیمای استانها بررسی شود، بررسی که شد اصلاحیه بخورد، اصلاحیه انجام شود، بعدا اگر تایید شد بودجهای بدهند به استانها که کار کنند؛ این یک روند بسیار فرسایشی دارد که یکی از ایرادات بزرگ ما در تولید و قفل شدن کارهای فیلمسازی در کرمان است.
من وقتی این سریال را قبول کردم با این شرط بود که خود کرمان فیلمنامه را بخواند و همینجا هم تصویب کنند و با بودجه کم هم که شده کار کنیم تا ما بعد از مدتها بتوانیم سریالی در نوروز داشته باشیم. و این میسر نمیشد مگر با تلاش بچههای گروه بازیگرها، کادر فنی تصویربردار همه که از جان مایه گذاشتند.
عوامل فیلم همه کرمانی بودند؟
بله، همه کرمانی بودند جز یک نفر که «خسرو احمدی» بودند؛ ایشان بازیگری بودند که از تهران آمدند؛ البته به این دلیل نیاوردیم که بازیگر تهرانی در کارمان باشد و بگوییم بازیگر آوردیم و سطح کار تغییر کند، نه؛ در فیلمنامه یک شخصیتی وجود داشت که باید حتما آذری بود و دنبال شخصیتی میگشتیم که بتواند آذری صحبت کند و بین بازیگرها خسرو احمدی را انتخاب کردیم و ایشان هم لطف کردند و قبول کردند و آمدند.
مهمترین چالش در ساخت این سریال چه بود؟
مهمترین چالش قاعدتا مساله مالی است، حتی اگر سریالی تاپ از ایران را هم در نظر بگیریم میبینیم که آخر کار بودجۀ کافی نداشتند؛ ما که میگوییم بودجۀ کافی نداشتیم حتی از استاندارد یک کار هم کمتر بود و این چالش بزرگی بود که کار را اذیت کرد، شما باید عوامل را با حداقلها جمع و جور کنید، مثلا کار اگر مدیر تولیدی دارد که باید 4 نفر زیر دست داشته باشد شما وقتی بودجه کم داری مجبوری اینها را با دو نفر انجام بدهی، مدیر برنامهریزی، طراح لباس و همه بر همین اساس، نیروهایشان کم میشود و روی کار فشار میآورد؛ و اینها همه باعث میشود کار را کوچک کنیم و تبدیل کنیم به یک کار مینیمال؛ در صورتی که تعریف کار مینیمال چیز دیگری است، اینها روی کیفیت کار تاثیر میگذارد. کار میتواند با کیفیتتر باشد؛ ما در این سریال نگذاشتیم این مورد در کار اثر بگذارد؛ و خوشبختانه با استقبال خوبی هم از طرف مردم مواجه شد. سریالی با قصۀ کرمانی که فضای بومی بازیگرهای کرمانی، لهجه و گویش کرمانی داشت؛ اما مسلما میتوانست خیلی بهتر باشد. ما اگر بخواهیم در کرمان کار فیلمسازی انجام دهیم نیاز دارد استاندار کرمان، مسئولین و نمایندگان نگاهی ویژه به این مقوله داشته باشند؛ فیلمسازی اشتغالزایی است، معنی ندارد یک هنرمند فیلمساز ما تک بعدی جلو برود، سینما یک بازار است، فیلمسازی یک بازار است، این بازار متاسفانه در کرمان و کلا در مملکت ما دچار بحران است.
مسئولین دائم دنبال کارهای معدن هستند فلان معدن را کشف کنیم، فلان کارخانه را افتتاح کنیم، اینها چقدر بازدهی دارد، ما داریم محیط زیست خودمان را از بین میبریم؛ ولی وقتی شما یک کار فرهنگی انجام میدهید کار تولید فیلم انجام میدهید به کدام محیط زیست لطمه میخورد؛ اینها باید دغدغۀ نمایندگان کرمان باشد؛ باید دغدغه این را داشته باشند که فرهنگ مردم کرمان را به جاهای دیگر نشان بدهیم، فضاها و مکانهای کرمان را معرفی کنیم؛ سینما، تلویزیون و مدیا در دنیای امروز نقش مهمی دارد که رویکرد مردم نسبت به یک مکان را کلا عوض میکند.
حال و روز سینما در کرمان را چگونه میبینید؟
نمیتوان گفت ما سینمایی به معنی سینما داریم، ما در کرمان علاقهمندان سینما داریم؛ وقتی حرف از سینما میزنیم آن را باید به عنوان بازار در نظر بگیریم، وقتی بازارش را نداریم نمیتوانیم بگوییم سینما داریم؛ وقتی ما نتوانیم مصرف کنندۀ فرهنگی داشته باشیم و تربیت کنیم قاعدتا بازاری هم نداریم؛ ما چقدر فیلم میسازیم که قرار باشد از ما بخرند؟ چرخه مالی چقدر در کرمان داریم؟ اصلا داریم؟ بنابراین ما سینمایی نداریم؛ ما فقط هنرمندان سینمایی خوبی داریم؛ ما پتانسیلهای خوب سینمایی از نظر بازیگری و دیگر عوامل داریم. ولی اینها به صورت انفرادی کار میکنند، در خفا خوداشتغالی میکنند؛ فلان بازیگر خودش زحمت میکشد تلاش میکند و مشهور میشود و میرود تهران موفق میشود.
الان در همین شهر کرمان چقدر دکتر متخصص داریم، ولی در همین کرمان تعداد کارگردانهای ما شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد؛ سینما در کشور ما یک سینمای خصوصی به معنای واقعی نیست، هیچکس سرمایهگذاری نمیکند، ما اگر میتوانستیم مردم را ترغیب کنیم که بیایند سرمایهگذاری کنند خیلی تاثیر میگذاشت؛
تیم گلگهر سیرجان و مس کرمان و رفسنجان را ببینید چه بودجههای وحشتناکی دارند، من نمیگویم نشود، من با دید خوب به اینها نگاه میکنم؛ اما با این مبالغ و حتی کمتر میتوان چندین فیلم ساخت و اشتغالزایی کرد.
ما بچههای با استعدادی داریم، اما یکی دو کار انجام میدهند و رها میکنند، ما منشی صحنه تربیت میکنیم، خب اگر پشت سر هم کار باشد از این کار به کار دیگری میرود، ولی متاسفانه نیست و بیانگیزه میشود؛ از یک فیلم یا سریال شاید نزدیک به سی چهل نفر میتوانند ارتزاق کنند؛ چند درصد از این هزینههای مجتمعهای صنعتی ما مانند مس و گلگهر در فیلمسازی هزینه شود؛ بگویند ما مثلا سالی 4 سریال میخواهیم؛ الان دنیا به سمت سینمای بومی رفته است، ما میتوانیم در کرمان سینمای بومی خوبی داشته باشیم، متاسفانه هیچ کس اهمیت نمیدهد و بین مدیران ما انگیزه و علاقهای نیست و مدیران فقط دنبال سیاسی کاری هستند از هر فرصتی استفاده میکنند که کار سیاسی انجام دهند؛ اینکه فیلم بسازیم شاید دغدغه چندمشان هم نباشد.
فکر میکنید چرا در این سالها سینما در کرمان نتوانسته رشد کند؟
برای اینکه بازارش نبوده؛ دلیلاش نبود سرمایه و مدیر با انگیزه بوده است، ما که سینمای مستقلی نداریم، سینما نیمه دولتی است، شما ببینید سینمای کره در این چند سال چه پیشرفتی داشته و در حد جهانی مطرح شده؛ چرا؟ چون تهیه کنندۀ آمریکایی میرود آنجا سرمایهگذاری میکند
ما اینجا سینمای خصوصی نداریم؛ در کرمان چه کسی میآید سه چهار میلیارد تومان برای فیلم سرمایهگذاری کند؛ ما نیازمند بخش دولتی هستیم چارهای نداریم؛ ممکن است در کاری 20 تا 30 درصد بخش خصوصی کمک کند؛ ولی بخش اعظماش دولتی است. مدیران باید برنامۀ مدونی برای تولید فیلم و سریال داشته باشند وسرمایهگذاران خصوصی شرکتهای بزرگ را مدیران جذب کنند. کاری که الان پلتفرمهایی مثل «فیلیمو» و «نماوا» دارند انجام میدهند خیلی کار خوبی است؛ اگر همین پلتفرمها یک بخش به نام سینمای بومی هم اضافه میکردند و سریالهای تولید استانها را در آن پخش میکردند خیلی خوب بود، مثلا کسی که میخواست ببیند در کرمان چه فیلم یا سریالی تولید شده به این قسمت مراجعه میکرد؛ چه اشکال داشت فیلیمو یا نماوا یا دیگر پلتفرمها تولیدات استانی را میخریدند و منتشر میکردند؛ در این صورت تهیهکنندگان هم ترغیب میشدند و سرمایهگذاری میکردند. مسولین موظفند این را پیگیری کنند و حتی به عنوان یکی از شروط پلتفرمها بگذارند که شما موظفید سالی 5 یا 6 فیلم بومی پخش کنید، اگر چنین کاری میشد من هم که دارم کار میکنم میدانستم کارم جایی دیده میشود، باید سیاستمان این باشد.
الان متاسفانه مسئولین هر زمان انتخابات میشود یاد هنرمندان میافتند و دنبال استفادۀ ابزاری از هنرمندان هستند، و هنرمند هم ترجیح میدهد اطراف نمایندگان نرود، هنرمندان منفعت طلب نیستند، هنرمندان دغدغۀ جامعه را دارند؛ ما نیامدیم فقط پولی بدست بیاوریم، ما برایمان رشد جامعه، سلامت محیط زیست و مسایل اینچنینی مهم است، باید هنرمندان را درک کنند هنرمند هم خانواده دارد و باید بتواند هزینههای خانواده را تامین کند.
کرمان دو دوره جشنوارهای با عنوان جشنواره فیلم کرمان برگزارکرد؛ تاثیر این جشنواره بر روند فیلمسازی کرمان چه بود؟
وقتی حرف از جشنواره میزنید باید چیزی هم در این جشنواره باشد؛ مثلا در جشنواره غذا باید غذایی هم باشد تا قضاوت شود، وقتی ما فیلمی نساختیم چگونه جشنواره برگزار کنیم؟ جشنواره کرمان فقط در حد یک دورهمی بود؛ نمیتوان گفت جشنواره بود؛ دورهمی بود که بچهها همدیگر را پیدا کردند؛ فقط از نظر فضای اجتماعی و فرهنگی که به وجود آورد خیلی خوب بود؛ اما آیا بعد از این جشنواره ما توانستیم فیلم بسازیم؟ آیا نمایندگانی که آمدند گفتند ما با شما تفاهمنامه مینویسیم که مثلا من نماینده دومیلیارد تومان از فلان بنگاه اقتصادی میگیرم و در اختیار صداو سیما یا ارشاد میگذارم که برای ساخت فیلم هزینه شود؛ این اتفاقها نیفتاد، فقط بیلان کاری برای مدیران بود.
اینکه میگویند جوان میآید، باید گفت او بیاید در جشنواره چه کار کند؛ جوان را بیاوریم گول بزنیم و سراب نشانش بدهیم، ما قصدمان واقعیت است، اینکه تو فردا باید با فیلمسازی شکم زن و بچهات را سیر کنی آیا میتوانی؟ میتوانی اجاره خانه بدهی؟ بچهات را بفرستی مدرسه؟ این یک کسب و کار است، باید با آن زندگی کرد؛ نمیشود که سراب نشان جوان بدهیم و دل خوش باشد به دو سه شب جشنواره و جایزه بگیرد و مردم تشویقاش کنند؛ بعد از جشنواره چه کار باید بکند.
ممکن است هر سه سالی که بچهها فیلمی بسازند و فیلمها جمع شود بتوانید جشنواره کار کنید، هر ساله نمیشود، مگرچند فیلم در سال ساخته میشود؟ من معتقدم جشنواره چیزی به فیلمسازی کرمان اضافه نکرد.
راهکار و پیشنهادتان برای بهتر شدن وضعیت سینما در کرمان چیست؟
اول اینکه از افراد متخصص و با تجربه در امور سینمایی و فیلمسازی استفاده شود؛ و استاندار جلسهای با فیلمسازان و هنرمندان بگذارند و اینها را حمایت و به جاهایی که میشود سرمایهگذاری کرد معرفی کنند. صدا و سیما هم نقش مهمی میتواند در این زمینه داشته باشد، تلویزیون برای اینکه بتواند رویکرد اجتماعی قوی داشته باشد یا دست به یک حرکتهای گسترده بزند، باید سنتشکنی کند، با اینحال من معتقدم اگر فیلم و سریالهای خوبی ساخته شود مردم استقبال میکنند، مردم دنبال کار خوب هستند؛ و از همه مهمتر اینکه متولیان بخش فرهنگی و سینمایی را جدی بگیرند و دغدغهشان باشد؛ مسئولین در ورزشگاه با فوتبالیستها عکس میگیرند، چقدر میروند تئاتر ببینند؟ چقدر با فیلمسازان جلسه گذاشتند؟ چشم تنگی هم متاسفانه در بین مدیران ما وجود دارد، خود مدیری که باید حامی ما باشد مانعی میشود سر راه ما که خودمان باور نمیکنیم. من متعجم از اینکه در شهر ما چرا اینقدر دانشکده سینمایی است، این فارغالتحصیلان کجا باید بروند کار کنند؟ چگونه کار کنند؟ فقط دلمان خوش است که مدرک میدهیم.
نظر خود را بنویسید