فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: این روزها که تعدادی از اشیای منحصربهفرد موزه ملی ایران به باغموزه هرندی کرمان آمده، فرصت مناسبی است تا بیش از گذشته به این باغ تاریخی رسیدگی شود.
باغ هرندی هم خود اثری تاریخی است و هم موزه باستانشناسی کرمان در آن دایر است؛ موزهای که به گفتۀ بسیاری، از غنیترین موزههای کرمان و ایران به حساب میآید.
نمیشود از سردر زیبای این بنا گذشت، مسیر رسیدن تا عمارت را به قصد تماشای گنجهای درون ویترینها طی کرد ولی حال و روز نزار درختان آن را نادیده گرفت؛ درختان کهنسال کاج که حال گریان بید مجنون را به خود گرفتهاند!
سالهای زیادی است که خواستار رسیدگی به فضایسبز این باغموزه هستیم اما اعتنایی نمیشود و اگر هم شده؛ یا از وعده فراتر نرفته یا در حد نیاز نبوده است. پیش از این، خانهباغهای پرتعدادی در شهر کرمان وجود داشته که بسیاری از ما نه آن را دیدهایم و نه حتی نامی از آن شنیدهایم؛ همه را نابود کردند!
حالا آیا رواست به تماشا بنشینیم تا ساحت باغیِ این بنای تاریخی از آن حذف شود؟ مگر سرسبز کردن دوبارۀ این باغ تا چه حد پرمشقت است که کسی دست عنایتی بر سر آن نمیگذارد؟
این باغ و عمارت که دوران ساخت آن را سالهای 1280 تا 1285 قمری تخمین زدهاند، ظاهرا به دستور برادر حاکم وقت کرمان در این مکان که چوپانمحله بوده ساخته شده است. ابوالقاسم هرندی تاجر خوشنام و معروف کرمان در سال 1313 خورشیدی این باغ را خریداری کرده است. از آن پس، این بنا عنوان باغ هرندی به خود گرفته است.
باغهرندی کمی بیشتر از دو هکتار مساحت دارد، عمارت اصلی آن دو طبقه و نقشۀ آن ایرانی ـ فرانسوی است. گفته میشود پسر مرتضی قلیخان حاکم کرمان، نقشۀ آن را از کشور فرانسه آورده است. دربارۀ معمار آن تاکنون اظهارنظر متقنی نشده است.
پس از چند دهه سکونت هرندی در این خانهباغ، این بنا طی سالیان متعدد کاربریهای متنوعی به خود گرفته است؛ از اواخر دهۀ 50 خورشیدی، اولین اداره کل فرهنگ استان در این باغ راهاندازی شد و تا حدود سال 70 باغ با همین کاربری مورد استفاده بود. پس از آنکه میراثفرهنگی زیرمجموعۀ وزارت وقت فرهنگ و ارشاد قرار گرفت، تشکیلات سازمانی اداره میراثفرهنگی استان کرمان به این محل منتقل شد.
چند سال بعد، با تغییر مکان اداره کل میراثفرهنگی استان به ساختمانی در بلوار جمهوری، کاربری این بنا به موزه تغییر کرد؛ ابتدا موزه باستانشناسی و سپس موزه ساز در باغموزه هرندی مستقر شدند که همچنان نیز فعالند.
بخشی از عمارت این مجموعۀ تاریخی بهعنوان کتابخانه و سایت اداری از سوی میراثفرهنگی استان در حال استفاده است.
درختان نامرئی
هفتۀ گذشته، 31 شیء تاریخی که از کاوشهای باستانشناسی جیرفت و شهداد و تپهیحیی بهدست آمده و در موزه ملی ایران نگهداری میشود به موزه باستانشناسی کرمان منتقل شد. این اشیاء تا 31 خردادماه در این مکان در معرض بازدید عموم قرار دارند.
برای برگزاری مراسم رونمایی از این اشیاء، استاندار کرمان و جمعی دیگر از مقامات استان به باغموزه هرندی آمدند. مراسم در محوطۀ باغ برگزار شد اما انگار کسی درختان خشکیدۀ آن را ندید و یا اگر دیده شدند احتضارشان چشم کسی را نگرفت همین بود که دربارۀ اینکه با این درختان کهنسال چه باید کرد؟ سخنی گفته و شنیده نشد.
فضایسبز آبرفته
درختان این مجموعه، بیشتر در جبهۀ جنوبی آن کاشته شده است. گفته میشود در گذشته فضایسبز آن شامل درختانی در حاشیۀ معبرها از جمله سرو و کاج و درختانی میوه مثل انار و انگور بوده که در کرتهایی بیشتر مستطیلیشکل کاشته شده بودند. درختان انجیر، توت، سیب، زرشک و گلابی هم در این باغ وجود داشته است.
در ضلع شرقی آن نیز، در سمت چپ ورودی، داربستهای انگور چسبیده به دیوار، سبزینگی و زیبایی این بنا را صدچندان کرده بود.
بخش زیادی از این فضایسبز از بین رفته است. گفته میشود در مقطعی، تعدادی از متخصصان دانشگاه باهنر برای این باغ ایدهای را مطرح کردند و آن اینکه با پیوند زدن گونههای مختلف انار که تعدادشان به حدود 500 گونه میرسید، این مجموعه را به باغاناری تبدیل کنند. کارشناسان مرکز تحقیقات و نظام مهندسی کشاورزی هم طرحی برای ارتقای کیفیت آب باغ داشتهاند. این ایدهها اما هیچگاه اجرا نشد.
وعدههای بیسرانجام
در دوران مدیریت سابق میراثفرهنگی استان، چندین بار دربارۀ احیای فضایسبز این باغ وعدههایی داده شد.
اول آبانماه سال 98 موسوی معاون عمرانی استاندار کرمان به همراه عالمزاده شهردار وقت و فعالی مدیرکل وقت میراثفرهنگی استان به باغ هرندی رفتند و شروع «عملیات اجرایی ساماندهی باغ موزه هرندی کرمان» را خبر دادند. موسوی گفت که اولویت با فضای سبز باغ است و در مراسم شروع این عملیات، کارگران شروع به بیل زدن باغچهها برای حذف علفهای هرز کردند.
موسوی آن زمان اظهار کرد: «طرح مرمت باغ توسط میراثفرهنگی تهیه شده و عملیات هرس درختان و ساماندهی فضای سبز، نورپردازی و روشنایی باغ هم از امروز توسط شهرداری آغاز میشود».
آن زمان، برنامهها محدود به احیای فضایسبز باغ نشد بلکه طرحی بزرگتر برای ساماندهی کل این مجموعه در نظر گرفته شد. با شیوع کرونا و تعطیلیها، این طرح اما بایگانی شد. بعدها، گزارشهایی دربارۀ انجام یکسری اقدامات در این بنای تاریخی ارائه شد اما هیچیک شباهتی به طرح اولیه که قرار بود با اجرای آن، اقامتگاه گردشگری و شربتخانه و رستوران و بازارچۀ صنایعدستی در این مجموعه بنا شود نداشت.
دست خالی میراثفرهنگی
برای اینکه پروندۀ وعدههای جدید دربارۀ بهسازی و احیای ساحت باغی این بنا را باز کنیم، مجدد سراغ میراثفرهنگی رفتم. اینبار با محسن موحدی ـ معاون میراثفرهنگی استان در اینباره گفتوگو کردم.
او که یکی از کارشناسان برجسته و از طرفداران پروپاقرص میراث فرهنگی استان است، در گفتوگو با فردایکرمان دربارۀ اینکه آیا برنامهای برای احیای فضایسبز باغموزه هرندی ندارید؟ ابتدا دربارۀ وضع بد مالی میراث گزارشی داد. او گفت: «میراثفرهنگی در هیچیک از حوزههایی که وظیفه دارد از حفظ و احیای بناها گرفته تا مطالعات و کاوشهای باستانشناسی و اقدامات پژوهشی و ... اعتبار کافی ندارد. بنابراین همیشه اقدامات را بهصورت فازبندی و مرحله به مرحله پیش میبریم».
وی یادآور شد: «اینکه بخواهیم همۀ اعتبارات را در یک پروژه متمرکز کنیم، نه امکانپذیر است و نه کاری منطقی به نظر میآید».
وی سپس با بیان اینکه حفاظت یکی از وظایف مهم میراثفرهنگی است، ادامه داد: «ابتدا باید بناها را حفظ و سپس مرمت و احیا کرد. متاسفانه اعتبارات ما حتی کفاف حفاظت را هم نمیدهد. در این وضعیت، برای حفاظت از بناها، باید بودجۀ محدود را اولویتبندی کنیم و برای جلوگیری از تخریب بناهایی که ارزش بیشتری دارند اقدامات لازم را انجام دهیم».
موحدی اضافه کرد: «تعیین عرصه و حریم و ضوابط قانونی هم جزئی از پروسۀ حفاظت است که نیاز به اعتبار دارد در حالی که بودجههای ما پاسخگوی نیاز استان نیست».
استمداد از شهرداری
معاون میراثفرهنگی استان کرمان در ادامه، با اذعان به ارزشهای متعدد باغموزه هرندی گفت: «در زمان مدیریت آقای افضلی بر این مجموعه، اقدامات خوبی در محوطه و فضایسبز این باغ صورت گرفت و وضعیت گذشتۀ آن مقداری بهبود پیدا کرد».
وی با بیان اینکه اکنون مدیریت باغ تغییر کرده و آقای بردبار مسئولیت را برعهده گرفتهاند، افزود: «برای این باغ برنامه داریم و بهینهسازی محوطه و فضایسبز آن در دستور کار است اما با توجه به کمبود اعتبارات نیاز داریم که دیگر نهادها از جمله شهرداری به کمک ما بیایند».
موحدی اظهار کرد: «در فضایسبز میدان گنجعلیخان بارها شهرداری به کمک میراثفرهنگی آمده و ساماندهی صورت گرفته است».
وی ادامه داد: «این نوع همکاریها همیشه نتایج خوبی بهدنبال داشته است. امیدواریم شهرداری برای احیای فضایسبز باغموزه هرندی نیز مشارکت کند».
موحدی خاطرنشان کرد: «البته چون این بنا یک باغ تاریخی است ضوابط و مقرراتی دربارۀ آن وجود دارد و هر درختی را نمیتوان کشت کرد و شهرداری با توجه به ویژگیهای این باغ تاریخی میتواند برای انجام اقدامات لازم به کمک میراثفرهنگی بیاید».
ارزشهای خاص باغهرندی
به گزارش فردایکرمان، اهمیت مراقبت از مجموعۀ باغموزه هرندی، احیای فضایسبز و کمک به توسعۀ آن برکسی پوشیده نیست اما برای اینکه بهتر دریابیم این بنا برای شهر کرمان چه دُردانهای است، بخشی از اظهارات دکتر حجت گلچین پژوهشگر بناهای تاریخی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر دربارۀ ارزشهای معماری چنین آثاری را که پیش از این در گفتوگو با فردایکرمان مطرح کرده را به گزارش اضافه میکنم.
او در اینباره گفته است: «در کرمان ساختاری داشتیم که به آن «دولاب» میگفتیم. اصطلاحی که تنها در کرمان بهکار میرود. مثلا دولاب رستمخان، دولاب کُنت، دولاب اکبرآباد، دولاب حسینخان و دولاب ژرژ. دولاب، یک خانۀ اعیانی است که آبیاری باغ آن از طریق «گاوگرد» انجام میشده است».
گلچین افزود: «برای اینکه تصویر بهتری از این خانهها داشته باشید باید بگویم که در گذشته، غالب خانههای موجود در بافت فشرده و مسکونی شهر که مربوط به اقشار عادی جامعه بودند، وسعت چندانی نداشته و در آنها معمولا یک حوض و یک چاه آب وجود داشته است. در این خانهها، معمولا از طریق چرخپا و با کمک «دَلو» آب را از چاه بیرون میکشیدند و به طریقی حوض منزل را آب میکردهاند. حوضها هم مشرف به باغچه بود. از این آب حوض، برای مصارف خود از جمله شستن ظرف و لباس و حتی استحمام در تابستان استفاده میکردند و در نهایت، در دورههای زمانی خاصی، مثلا شاید ماهی یکبار، این آب را راهی باغچه میکردند».
وی ادامه داد: «اما اگر مساحت خانه از حدی بزرگتر و باغ بزرگتر میشد با حوض و دلو و چرخپا نمیشد آن را آبیاری کرد. چنین خانههایی مثل باغ هرندی، گاوگرد داشتند».
وی سپس توضیح داد: «گاوگرد چرخی بود که با نیروی یک گاو میچرخید و چرخدندهای داشت که با چرخدندۀ دیگری درگیر میشد و با حرکت حیوان، حرکت دورانی افقی را به دوران عمودی تبدیل میکرد. دور چرخدندۀ عمودی آن، دولابچههایی کوچک، یعنی همان کوزههای سفالی به ریسمانی متصل بودند که وقتی ریسمان از دور چرخ یه داخل چاه میرفت، این کوزهها آب میشد و در یک چرخۀ تکرار شونده مرتبا پر و خالی میشدند و آب از چاه طی این فرایند بیرون کشیده میشد و در یک مسیری که به آن «زوک» میگفتند جاری و وارد استخری میشد. بعد از طریق استخر که مشرف به باغ بود، باغ آبیاری میشده است».
وی با بیان اینکه چنین ساختاری اگر در خانهای در کرمان بود به آن دولاب یعنی خانهباغی که با گاوگرد آبیاری میشود میگفتند، تصریح کرد: «باید بگویم که از این نظر کرمان سرآمد شهرهای دیگر بود».
گلچین یادآور شد: «مطابق با عکسهای هوایی سال 1335 خورشیدی، بهویژه در حاشیۀ شهر قاجاری و در حوزههای پیرامونی شهر که عمدتا در دورۀ پهلوی اول توسعه یافته بودند، پر از دولاب بود. از چوپانمحله و خیابان فردوسی که شاخصترینِ آن دولاب امانالله خان حوالی پارک نشاط فعلی بود تا خیابان سرباز و شاهزاده محمد که دولاب «کُنت» بود، تا دولابهای زریسف و بعد دولاب هرندی و دولاب اکبرآباد در فیروزآباد».
چنانچه این باغ و اهمیت و ارزشهای آن همچنان از چشم متولیان و مقامات استان پنهان بماند، دور از ذهن نیست که ما آخرین نسلی باشیم که مکانی با اسم باغ موزه هرندی را به چشم دیدهایم.
نظر خود را بنویسید