فردایکرمان ـ دکتر کامران حسینخانی*: تخریب بافت تاریخی و سازههای شاخص شهر کرمان اتفاق تازهای نیست. به خاطر داریم که چندی پیش خانه تیمو و پیش از آن کلیسای حضرت آندریاس به یکباره از پیش چشم ساکنان شهر محو شدند و البته با دلایل به ظاهر منطقی!
حال نوبت رسیده به سازهای دیگر و با دلایل به ظاهر منطقی دیگر! طبیعی است که هر تخریب و پیآیند آن، ساختوساز جایگزین، توجیه و اقناع مناسب خود را میطلبد. اما ساخت موزه و ایستگاه آتشنشانی در محوطۀ بنای تجارتخانۀ فرش که از سوی شهرداری و سازمان آتشنشانی مطرح شده است توجیهی بسیار ضعیف و حتی نامربوط است. مسیر رسیدن به نتیجۀ درست میتواند این باشد که با همکاری و همفکری میراثفرهنگی، دانشگاه باهنر و شهرداری در راستای رسیدن به نتیجۀ مطلوب شهر اقدام شود. این پیشنهاد بر اساس گامبرداری درست و اصولی مطرح می شود چرا که خرد جمعی را مد نظر دارد.
اینکه بنا به مصلحت و منافع کوتاهمدت، آن هم بدون نظرداشت دیگر گروههای صاحبنظر، اقدامی به دور از منطق و اصالت هماندیشی انجام دهیم، نتیجه و خروجی درست را برای همان گروه نیز در پی نخواهد داشت.
صحبت از طرحی است که تخریب، ساختوساز و طرح کاربری جدیدی را در پی دارد. اگرچه شهرداری در این طرح یکسویۀ ارائه شده، در ظاهر تجارتخانۀ شرکت فرش را ویران نمیکند اما در واقع با ساخت بنایی جدید کار تخریب در لایۀ پنهان انجام شده است.
کرمان بر پایۀ فرهنگ و جغرافیای اقلیمی خود، در جهان با دو محصول شناخته شده است. فرش و پسته. تجارت فرش بنا به رخدادهایی که خارج از حوصلۀ این گفتوگو است، طی سه دهۀ اخیر رو به ضعف جدی نهاد و در روزگار کنونی حال و روز خوبی ندارد.
طرح اخیر شهرداری مبنی بر ساخت موزۀ آتشنشانی در محوطه (حیاط) ساختمان خانۀ شرکتفرش، یکی دیگر از رخدادهای ناخوشایند مرتبط با موضوع بافت تاریخی و هویت فرهنگی شهر کرمان است. خانهای که هویت آن با قالی کرمان گره خورده و هنوز تصاویر روزگار شکوه و رونق آن خاطرۀ خوش میسازد.
اگر درست و دقیق به موقعیت مکانی این خانه که در مجاورت محل اسکان و بازدید گردشگران خارجی و داخلی بیندازیم، متوجه اولویت کاربری این مکان خواهیم شد.
چنانکه دیگر افراد صاحبنظر و کارشناس به درستی بیان نمودهاند، ایستگاه و موزه آتشنشانی در سوی دیگر راستهبازار و فضاهای پارکینگ در اختیار، از قابلیت کمکرسانی بهتری نسبت به مهار بحرانهای احتمالی برخوردار است.
بحث راهاندازی موزۀ فرش کرمان حدود یک دهه است که در محافل رسمی و کارشناسی این حوزه مطرح شده و تاکنون به نتیجه نرسیده است. در همین هنگامه، خبر تخریب و تغییر کاربری ساختمان تاریخی تجارتخانۀ فرش مطرح میشود.
پیشنهاد اینجانب این است که در حال حاضر با حصارکشی مناسب هرگونه اقدام به ظاهر عمرانی متوقف گردیده و جلسات هماندیشی با نهادهای مرتبط عنوان شده (میراثفرهنگی، دانشگاه و شهرداری) هماهنگ شود. به طور قطع اگر هدف رسیدن به نتیجۀ مطلوب و هدفی باشد که خیر و صلاح فرهنگ و مردم شهر در آن دیده شود، نتیجۀ درست رقم خواهد خورد.
خوشبختانه از سه سال پیش توسط گروه فرش دانشگاه باهنر فرآیند عکاسی و مستندنگاری نقشههای کاغذی و قدیمی قالی کرمان در حال انجام است. نخستین بار است که پس از دههها انبار شدن و خاک خوردن باز شده و به موازات امر آموزش دانشجویان، مورد تجزیه و تحلیل اصولی قرار میگیرند.
در مستندهای خارجی و داخلی میبینیم که از فرآوری یا روغنگیری یک محصول کشاورزی نظیر زیتون، کارگاههایی با هدف جذب گردشگر راهاندازی میشود یا به طور مثال در کشور ترکیه همسایۀ ما، فرآوری پیلههای ابریشم و تهیۀ نخ و در ادامه بافت قالیچههای کوچک و فروش بسیار خوب آنها در همان محل.
«امیلی لاریمر» همسر «لاک لاریمر» مسئول کنسول بریتانیا در کرمان طی اقامت دو سالۀ خود در لابهلای نامههایی که در قالب کتابی با عنوان «نامههایی از کرمان به دوبلین» انتشار یافته با دقتی قابل تحسین به توصیف چگونگی تهیۀ نقشه قالی توسط طراحان و نقاشان و سپس تولید قالی میپردازد.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا نمایش این فرآیند، جاذبه گردشگری ندارد؟!
در پایان تاکید میکنم با هماندیشی سازمانهای مرتبط با این موضوع، میتوان به نتیجۀ بهتری دست یافت.
*عضو هیات علمی دانشگاه و رئیس بخش فرش دانشکده هنر و معماری دانشگاه باهنر کرمان
نظر خود را بنویسید