فردایکرمان – گروه فرهنگوهنر: موسیقی نواحی ایران در طول تاریخ همواره با چالشهایی روبهرو بوده است؛ از نادیدهگرفتهشدن در سیاستهای رسمی فرهنگی تا تضعیف موقعیت آن در برابر موسیقی شهری و تجاری. اما در دهههای اخیر مسئلهای جدید به دغدغۀ علاقهمندان این موسیقی افزوده شده است: چگونه میتوان اصالت این موسیقی را در دوران جهانیشدن و تغییرات تکنولوژیک حفظ کرد؟ آیا موسیقی نواحی باید به همان شکل سنتی باقی بماند یا میتواند با حفظ جوهره خود، وارد دنیای جدید شود؟
«پیمان بزرگنیا» نوازنده و پژوهشگر موسیقی نواحی، در گفتوگو با ایرنا با اشاره به چالشهای موسیقی نواحی ایران میگوید: «این موسیقی امروزه با ۲ چالش اساسی روبهروست: اول، مدیریت تغییرات اجتنابناپذیر ناشی از جهانی شدن، نفوذ فضای مجازی و موسیقیهای خارجی و دوم، حفظ اصالت و میراث ناملموس این موسیقی».
وی میافزاید: «این دو چالش، ۳۰ سال است که دغدغۀ فعالان این حوزه بوده و با فوت هنرمندان پیشکسوت، این دغدغه شدت یافته است. فقدان جایگزینهای مناسب برای این هنرمندان، زنگ خطری جدی برای آیندۀ موسیقی نواحی به صدا درآورده است».
این پژوهشگر موسیقی نواحی توضیح میدهد: «موسیقی نواحی بهعنوان موسیقی ملی و مردمی ایران ذاتاً در حال تغییر و تحول است. تأثیر موسیقیهای دیگر، چه از کشورهای همسایه و چه از غرب، بر سازها، تکنیکها و مقامها انکارناپذیر است. سازبندیهای سنتی در حال تغییرند و برخی تکنیکها و مقامها در حال منسوخ شدن هستند. این تغییرات در بخشهای مختلف سازهای بادی، زهی و کوبهای قابل مشاهده است. عدم برنامهریزی مناسب برای مدیریت این تغییرات، هویت موسیقی نواحی را تهدید میکند».
وی با اشاره به این که حفظ اصالت و میراث موسیقی نواحی از اهمیت بالایی برخوردار است، اظهار میدارد: «انتقال سینه به سینۀ این موسیقی که پیش از این از طریق مکتبخانهها و استادان صورت میگرفت، در حال تغییر است. ورود سیستم نوتنویسی غربی و تغییر شیوۀ آموزش، باعث کاهش اعتماد به نفس برخی اساتید و گسست در زنجیرۀ انتقال دانش شده است. در گذشته، آموزش موسیقی نواحی در خانوادهها و بهصورت موروثی انجام میشد و هنرجویان با گذراندن دورۀ شاگردی نزد اساتید سختگیر، به مهارتهای لازم دست مییافتند اما امروزه، این روش سنتی کمتر رواج دارد و شیوههای آموزش رسمی، اغلب به ضرر اصالت این موسیقی عمل میکنند. نتنویسی قطعات سنتی، گاه به از دست رفتن روح و ویژگیهای اصلی این موسیقی منجر میشود».
بزرگنیا در ادامه میافزاید: «مسألۀ آموزش موسیقی نواحی، دغدغۀ اصلی فعالان این حوزه است. سیستم آموزشی فعلی به طور کامل به نیازهای این حوزه پاسخ نمیدهد. در واقع هیچ سیستم آموزشی جامعی برای موسیقی نواحی وجود ندارد. تلاش برای ایجاد دانشگاه موسیقی نواحی نیز تاکنون بینتیجه مانده است. در حالی که برخی اساتید شیوههای آموزشی سنتی را در پیش میگیرند، بسیاری از هنرجویان، به دلیل نداشتن آموزش اصولی، به سمت تلفیق موسیقی نواحی با موسیقیهای دیگر میروند. با وجود اینکه نسل جدید نیازمند آشنایی با علم موسیقی روز است، نباید فرهنگ و اصالت این موسیقی فراموش شود. در واقع، تلفیق آگاهی از علم موسیقی روز با شناخت دقیق مقامها و کاربردهای سنتی سازها، امری ضروری است».
این نوازنده با اشاره به اینکه فقدان سیستم آموزش اصولی باعث شده است که بسیاری از هنرمندان بهجای یادگیری کامل مقامها و تکنیکهای سنتی، تنها به فراگیری چند قطعه اکتفا کنند و نتوانند رسالت خود را بهعنوان نوازندگان موسیقی نواحی به خوبی انجام دهند، بیان میکند: «عدم وجود سیستم آموزشی مناسب و جامع برای موسیقی نواحی، هویت و اصالت این موسیقی را بهشدت تهدید میکند. کمبود اساتید پیشکسوت و عدم استفاده از تجارب آنها، این خطر را دوچندان میکند. باید فکری اساسی برای آموزش اصولی و سیستماتیک موسیقی نواحی با رویکردی تلفیقی از روشهای سنتی و مدرن، انجام شود تا از نابودی این میراث فرهنگی ارزشمند جلوگیری شود».
وی توضیح میدهد: «موسیقی نواحی ایران در شرایط بحرانی قرار دارد و نیازمند توجه ویژه است. در جشنوارههای فعلی اگرچه تلاشهایی صورت میگیرد اما نتیجهبخش نیستند. باید به این سوال پاسخ داد که آیا این موسیقی در حال نابودی است یا صرفاً دستخوش تغییر؟ هنرمندان موسیقی نواحی باید با یکدیگر متحد شوند و از یکدیگر ایده بگیرند».
بزرگنیا اظهار میدارد: «جشنوارههای موسیقی نواحی، اگرچه با هدف حمایت از این هنر برگزار میشوند اما اغلب به دلیل عدم برنامهریزی صحیح و نبود هدف مشخص، نتایج مطلوبی ندارند. در دورههایی که اساتیدی همچون استاد درویشی، با هدفگذاری مشخص و تمرکز بر موضوعات پژوهشی، جشنوارهها را طراحی میکردند، نتایج ارزشمندی حاصل میشد اما امروزه، جشنوارهها بیشتر به رفع تکلیف و ارائۀ گزارش عملکرد تبدیل شدهاند و تأثیر چندانی بر احیای این فرهنگ ندارند».
این پژوهشگر موسیقی با تاکید بر اینکه حمایت مالی و دولتی، اگرچه ضروری است اما باید به درستی مدیریت شود، میگوید: «حمایتهای مالی باید هدفمند بوده و به جای صرف هزینههای بیرویه در جشنوارههای کمبازده، به تقویت بنیۀ هنرمندان و آموزش نسل جوان اختصاص یابد. برخی جشنوارهها، مانند جشنواره کوچه با هدف ایجاد شادی و نشاط در مناطق مختلف برگزار میشوند که این امر گامی مثبت است. با این حال، نباید از هدف اصلی که حفظ و اشاعۀ موسیقی نواحی است، غافل شد».
وی در ادامه با بیان اینکه نمیتوان گفت که موسیقی نواحی بهطور کامل از بین رفته اما قطعاً در حال تغییر است، اظهار میدارد: «امروزه، تعداد نوازندگان موسیقی نواحی بیشتر از گذشته است اما متأسفانه، روح و اصالت این موسیقی در حال کمرنگ شدن است. رپرتوارها، نغمهها، داستانها و فرهنگ اصیل موسیقی نواحی در حال فراموشی است».
بزرگنیا میگوید: «برای حفظ موسیقی نواحی باید با رویکردی تجددمآبانه، به جریانسازی برای نسل جدید پرداخت. این بدان معنا نیست که باید اصالتها را فراموش کرد، بلکه باید با ایجاد تغییراتی متناسب با سلیقۀ نسل امروز، این موسیقی را برای آنها جذاب کرد. برای مثال، میتوان از سازهای محلی برای ایجاد صداهای جدید و جذاب استفاده کرد. به جای استفاده از گیتار بیس غربی، میتوان از صدای بیس دوتار بهره برد. باید از تعصبهای بیجا پرهیز کرد و اجازه داد که موسیقی نواحی با حفظ اصالت خود، به سمت تجدد و نوآوری حرکت کند».
این پژوهشگر موسیقی به نقش مردم در موسیقی نواحی اشاره میکند و اظهار میدارد: «مردم ایران، به ویژه شهرنشینان، باید موسیقی نواحی را در سبد شنیداری خود جدی بگیرند. خوشبختانه، بسیاری از مردم به این موسیقی علاقهمند هستند و از آن لذت میبرند. هنرمندان موسیقی نواحی نیز باید با یکدیگر متحد شوند و با تعامل و تبادل ایده، به حفظ و اشاعه اصالتهای این موسیقی بپردازند. هنرمندان باید خودشان را باور کنند، اعتماد به نفس داشته باشند و با تکیه بر فرهنگ و اصالتهای موسیقی خود، به خلق آثار جدید و جذاب بپردازند. موسیقی نواحی ایران، گستردگی و ریشهای هزاران ساله دارد و نیازی به استفاده از عناصر بیهویت موسیقیهای دیگر برای جذاب شدن ندارد».
نظر خود را بنویسید