فردای کرمان - سیدمحمدعلی گلابزاده: زهی تأسف که با گذشت سیسال از طرح «بهارستان هنرمندان» و آغاز آرزومندی در جامعه هنری و فرهنگی کرمان و آن همه نقد و بحث و گلایه، هنوز «مهدی محبّیکرمانی» درحضور وزیر محترم فرهنگ وارشاد اسلامی میگوید: آقای وزیر، اینکه هنرمندان در زمان حیات «قدر ببینند و بر صدر نشینند» پیشکش، آیا گوری که قرار است به آنها داده شود، رنگ بهار به خود میبیند یا همچنان، خزان زده، سر بیکسی بر کوههای شیوشگان میگذارد و با آنها هم ناله میشود و شیون میکند؟ آیا به راستی درگذر این سه دهه، امکان نداشت که هر سال به اندازه خلال دندان، بودجهای برای این طرح منظور کرده و به این مجموعه رنگ و روئی ببخشند؟ از زمانی که «جلال مآب» شهردار بود و طراحی این فضا به «دکتر ادیب» در تهران سپرده شد تا کلنگ زنی «دهمرده» استاندار دهه هشتاد و بازدید «دکتر فدایی» استاندار اسبق و تشکیل جلسه بررسی طرح در شهرداری و زمان مسئولیت «عالم زاده» و ... هر کس آمد، روضهی کامل ماجرا را برایش خواندیم، اما «آنچه البته بجایی نرسد فریاد است»
چه خوش باور بود، شادوران «سید محمود توحیدی» ارفع کرمانی، که در دههی 70 وقتی برای دیدار او به منزلش رفتیم، درخواست کرد که در این محل آرام بگیرد، زیرا میگفت پدرم در همان حوالی آرمیده، «فؤاد» هم در این مکان جا خوش کرده، از نظر موقعیت جغرافیایی هم حال و هوای ویژهای دارد و ... نمیدانم اگر این وضعیت را میدید، باز هم چنان آرزویی را مطرح میکرد؟
کجا هستند شادروانها: محمدی، طیّب، دکتر خرمی، مهندس سربیشهای، مهندس مظهری و چند نفر دیگر که در دههی هفتاد، در منزل مرحوم «محمدی» جمع میشدیم و چگونگی اجرای طرح بهارستان را دل میبستیم؛ حتی برای تسریع در راهاندازی آن قبوضی چاپ شد و مبالغی از نیکوکاران دریافت گردید که هنوز 28 میلیون تومان آن در حسابی موجود است و تعدادی از قبوض آن به عنوان یادگاری در بایگانی نگارنده حفظ شده و البته امروز، آئینهی دق من است.
کجاست آقای «دکتر زاهدی» که در زمان تصدی مسئولیت شورای شهر کرمان، وقتی با «محمدی» معاون کنونی ارشاد، برای هماهنگی به ایشان مراجعه کردیم، در آن نشست میگفت: انشاالله وقتی اینجا بهارستان شد، فقط نخبگان طراز اول در آن دفن شوند، حتی اگر دامنهی کار به ورزشکاران رسید، فقط دارندگان مدال المپیک و جهانی مجاز به استفاده از این فضا خواهند بود ولاغیر!!؟
کجاست «جهانگرد» پیمانکار اولیهی طرح که ببیند میلگردهایی که برای ساخت آبنمای مسیر ورودی کار گذاشته بود، همه به سرقت رفت، و اگر آن آبنما، آبی برای هنرمندان نداشت، نانی برای سارقان شب زندهدار داشت!
امروز کدام هنرمند و چهرهی فرهنگی، رویِ آن را دارد که مهمانی از شهرهای دیگر را به این مکان ببرد، و در این ویرانه، گنجهایی چون فتح الله قدسی (فؤاد کرمانی)، ارفع کرمانی، حمید مظهری (اشک کرمانی)، فاطمه جهانگرد (جان جهان) و ... که هر کدامشان در عرصهی شعر و فرهنگ و هنر سرآمد روزگار بودند را نشان دهد و نگاه پرسشگر مهمان خود را تحمل کند؟ به ویژه آنکه ایشان مقبرةالشعرا تبریز یا آرامگاه هنرمندان استانهای دیگر را دیده باشد.
اجازه فرمائید دست از دل بردارم و این نکته را نانوشته نگذارم که برخی از هنرمندان میگویند تعمّدی بر عدم پرداختن به بهارستان و حفظ این وضعیت نامناسب وجود دارد و الاّ مگر میتوان باور داشت که با آن همه سرمایهی استانی و بودجههای قابل توجه و بعضاً هزینه در راههای غیرضروری، مبلغی برای انجام طرح یاد شده منظور نگردد؟!
این را هم عرض کنم که طرح اولیه بهارستان در همان اواخر دهه 70 و زمان نمایندگی «سیدحسین مرعشی» توسط دکتر معینزاده تهیه شد و در زمان شهرداری جلال مآب، تغییراتی در آن به وجود آمد، در روزگار تصدی عالمزاده و شعرباف، مورد بازنگری قرار گرفت و ... در این زمان ـ فعلاً ـ در محاق بسر میبرد.
خوشا به حال «مهدی محبی» که لااقل حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را دریافت و عقدهگشایی کرد، زیرا نمیدانم هنرمندان دیگر، نالهی خود را کجا سردهند و از چه کسی گلایه کنند، مگر اینکه مثل «مسیح کاشانی» زمزمه کنند که:
«آن روز که کار همه میساخت خداوند / ما دیر رسیدیم و به جائی نرسیدیم»
* پژوهشگر تاریخ و کرمانشناس
نظر خود را بنویسید