فردای کرمان ـ گروه فرهنگ و هنر: سیروس علینژاد روزنامهنگار پیشکسوت میگوید: «کارهای همایون صنعتیزاده گسترده است و از راه اندازی مؤسسه چاپ «فرانکلین» شروع میشود تا فعالیتهایی نظیر راهاندازی «گلاب زهرا» ادامه پیدا میکند. او هوش سرشاری داشت، همیشه دنبال راه حل میگشت، و به شدت هم به ایران و ایران باستان علاقه داشت.»
او این حرفها را در مشهد و نشست «جمعههای پردیس کتاب» که پنجم مهرماه برگزار شد مطرح کرده است. این نشست به نقد و بررسی کتاب «از فرانکلین تا لالهزار: زندگی نامه همایون صنعتی زاده» اختصاص پیدا کرده بود. «از فرانکلین تا لالهزار» نوشتهی سیروس علینژاد، گزارشی از زندگی و نظریات این اعجوبهی کرمانی است، که در زمان حیاتاش روی دو مقولهی فرهنگ و اقتصاد ایران تاثیرگذار بود.
به گزارش فردای کرمان، علینژاد اگرچه مهمان اصلی این نشست بود، اما مجید جلیسه، مدیر مؤسسه «بیاض» (ویژه اطلاع رسانی و پژوهش در عرصه متون کهن) و فعال در حوزه حفظ و احیای نسخ خطی و میراث مکتوب کهن ایران، نیز در این برنامه دقایقی درباره تاریخچه صنعت چاپ و نشر کشور و وضعیت آن پیش و پس از اقدامات همایون صنعتیزاده سخنرانی کرد.
آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای است به نقل از وبسایت کتابنیوز (محبی / شهرآرا)، از سخنان این دو فعال فرهنگی که در این نشست مطرح کردند.
صنعتی زاده با نگاه سیستماتیک به دنبال کتاب رفت
سیروس علینژاد گفت: ما، بابت همهی کارهایی که همایون صنعتیزاده انجام داده، دورهم جمع میشویم و یادش را گرامی میداریم. کارهای او گسترده است و از راه اندازی مؤسسه چاپ «فرانکلین» شروع میشود و تا فعالیتهایی نظیر راهاندازی گلاب «زهرا» ادامه پیدا میکند. همایون صنعتیزاده هوش سرشاری داشت، همیشه دنبال راه حل میگشت، و به شدت هم به ایران و ایران باستان علاقه داشت. مثلا مسئله آب در ایران یکی از موضوعات موردعلاقه و مهم برای او بود. او درباره مسائل مختلف کنجکاویهای زیادی داشت. اما نکتهی مهم این بود که با هر کاری به شکل سیستمی برخورد میکرد.
وی به نقل از گلی امامی گفت: همایون با سیستم رفت دنبال کتاب: اول کار نشر را راه انداخت، بعد دید باید چاپخانهای باشد و رفت دنبال آن، بعد از چاپخانه هم رفت دنبال کاغذ و مؤسسه «فرانکلین» را به شکل خیلی سیستماتیک راه انداخت. برای طراحی جلد، چندین طراح جمع کرده بود؛ برای حروف چینی و زیبایی و خوانایی آن هم دقت فراوان کرد. به همین دلیل، «فرانکلین» بنیادی بود که اصلا ویراستاری با آن شروع شد و درواقع او بنیانگذار ویرایش شد. همایون مایه فخر این مملکت بود و شاید الآن هم باشد. نمیدانم الآن چاپخانهای معتبرتر از «افست» در ایران به وجود آمده است یا نه؟
نویسندهی کتاب از فرانکلین تا لالهزار درباره زندگی همایون صنعتیزاده تصریح کرد، در بارهی او دو کتاب هست که ظاهرا مهمترند، یعنی تا امروز مهمتر جلوه میکنند. یکی مال من است و یکی خانم مهدخت صنعتیزاده نوشته که یک رمان است. من خیال میکنم تشخیص او از تشخیص من مهمتر بوده است. چون شخصیت همایون اصلا در قالب گزارش و گفتوگو نمیگنجد، اما رمان اجازه میدهد به تمام زوایای شخصیت او پرداخته شود. کتاب او البته متأسفانه در ایران منتشر نشد و در آمریکا و اروپا توزیع گردید.
صنعت چاپ ایران با حمایت همایون پیشرفت کرد
در ادامهی این نشست مجید جلیسه فعال حوزه کتاب، گفت: «بدون شک، یکی از شاخصترین نقاط عطف در تاریخ کتاب و چاپ و نشر ایران، همایون صنعتیزاده است و مؤسسه «فرانکلین» و فعالیتهایی که او در این زمینه انجام داد.»
وی افزود: «اکنون، حدود ۲۱۰ سال است که از شکل گیری صنعت چاپ در ایران میگذرد. طی این دوره، اولین نقطه عطف را عباس میرزا ایجاد کرد. او فهمیده بود که دو موضوع عامل اصلی و مهم حرکت ایران به سمت تجدد است: یکی چاپ و دیگری ارتش.»
وی توضیح داد: همایون «برای اینکه به این دو مسئله دست پیدا کند، به آب و آتش میزد، به نحوی که در بحبوحه جنگهای ایران و روس، هر زمان که فرصت میشد، میگفت ما دستگاه چاپ میخواهیم. ازطرفِ دیگر، به بهانههای مختلف، جوانان مستعد و باهوش را ترغیب میکرد و گسیل میداشت به سمت امپراتوری روسیه تا علوم مربوط به این حرفه و دیگر فنون را یاد بگیرند.» صنعتیزاده درنهایت موفق میشود دستگاه چاپ را بگیرد و در سال ۱۲۳۳ قمری اولین کتاب را که رسالهای است با عنوان «رساله جهادیه» که مجموع فتاوایی است در بارهی جنگ علیه روسیه منتشر کند.»
جلیسه با اشاره به زندگی همایون میگوید: «بعد از او، میرزا صالح شیرازی ـ که خود یکی از انتخابهای عباس میرزا بود- به همراه اولین کاروان فرهنگ به انگلستان میرود تا مترجمیِ زبان انگلیسی را یاد بگیرد. اما چاپ را هم یاد میگیرد و با یک دستگاه چاپ به ایران بازمی گردد.» جلیسه افزود: «البته آن زمان ما چاپخانههایی داشتیم، اما او در یکی از سفرهایش به روسیه با تکنیک چاپ سنگی آشنا میشود که سادهتر بوده است و ارزانتر و زیباتر؛ عزمش را جزم میکند تا این تکنیک را وارد ایران کند.» همچنین پیش از این اتفاق، چاپ گران و محدود و سخت بود» وی خاطرنشان میکند: «اما با این کار عملا چاپ ارزان میشود، تیراژ کتاب بالاتر میرود و گستره چاپ کتاب از تهران و تبریز و اصفهان به سراسر ایران میکشد و حتی در دوره ناصری به مشهد شما هم میآید؛ عملا، بسیاری از مردم برای سوادآموزی و دانش اندوزی به کتاب دسترسی پیدا میکنند.
جلیسه میافزاید: «با این اتفاق، عملا، جامعه ایران به دو مرحله پساچاپ و پیش از چاپ تقسیم میشود. اما، هرچند در همه این سالها زیرساختهای خیلی زیادی در صنعت چاپ و نشر کتاب فراهم شد، چاپ و نشر کتاب همچنان بر همان محور سبک وسیاق سنتی بود و بر یک محور ثابت حرکت کرد.»
وی میگوید: «این روال در بازهی دوره مشروطه کند شد: ما، هم به جهت جنگهای داخلی و هم به جهت جنگ جهانی اول، با مشکلات زیادی روبه رو شدیم. کیفیت چاپ و کتاب و طراحی و ... پایین آمد و به دلیل رکود اقتصادی شدید، قیمت کتاب گران شد.
در دوره پهلوی، اتفاقهایی در این زمینه میافتد، اما باز هم نشر همان شکل قدیمی و سنتی خود را حفظ میکند، به این معنا که ناشرها حَسَب شغل اجداد خود کار میکردند و پدرپیشگی وجود داشت؛ یعنی با همان دانش محدود و امکانات محدود کار میکردند.»
جلسه میافزاید: «تبعات جنگ جهانی دوم و کودتای ۲۸ مرداد هم، در چنین شرایطی، ایران را در این زمینه بیشتر به عقب میاندازد. البته، بعد از دوره ای، ثباتی نسبی ایجاد میشود تا اینکه افراد و ارگانهایی تصمیم میگیرند کارهایی بکنند. یکی از این افراد همایون صنعتیزاده است.
از بخت یاری صنعتیزاده، جنگ میان بلوک شرق و غرب منتج به این میشود که آمریکا برنامهای را تحت عنوان برنامه کتاب «فرانکلین» راهاندازی بکند. رئیس این پروژه که به ایران آمده بود، از خوش شانسیاش، همایون صنعتیزاده را پیدا میکند و متوجه هوش و نبوغ او میشود. در این دوره، به جهت یک ثبات نسبی سیاسی و اقتصادی که به کمک نخبگان و علاقهمندان آمد، یک سری استارتاپ به معنای امروزی شکل میگیرد. همایون صنعتی زاده و مؤسسه «فرانکلین» حکم شتاب دهنده را در این میان ایفا میکنند. او گفت: «هرکه میخواهد در حوزه چاپ و کتاب کاری بکند، من حمایتش میکنم و سرمایه لازم و امکانات لازم را در اختیارش قرار میدهم.»
وی ادامه میدهد: «نتیجهی این اتفاق شگفتانگیز چاپ قریب به 3هزار عنوان کتاب در دوره پهلوی دوم است، کاری که بدون این پشتوانه به هیچ وجه اتفاق نمیافتاد. در این دوره، بهترین منابع روز در آمریکا و اروپا با کمترین فاصله به ایران میآمد، ترجمه میشد و با بهترین کیفیت به دست ما میرسید.
یکی از نکات جالب توجه در این بازهی زمانی توجه به کتاب کودک بود: درواقع، تا پیش از این دوره، اصلا کتاب کودک به معنای امروزی نداشتیم؛ کتابها فقط محدود بود به داستانهایی مثل حسین کرد شبستری و خاله سوسکه و بهرام گلاندام و این قبیل، داستانهایی عموما فولکلور که فکر میکردند برای بچهها خوب است. بچههای توی مکتبخانهها هم یا این قصهها را میخواندند یا «گلستان» سعدی را. در دستهبندی سال به سال آثار «فرانکلین»، در ۱۰ سال اول که خود همایون صنعتیزاده سردمدار آن بود، به یکباره با ژانر کتاب کودک از نوع علوم و فنون روبه رو میشویم، کتابهایی با محوریت نو درباره صوت و نجوم و تاریخ و علم. یعنی سطح آگاهی کودکان ما از شنگول ومنگول میرسد به اینکه جهان چگونه میچرخد.»
این فعال حوزه فرهنگ و چاپ در ادامه بیان میکند: «مهمتر از این، نکتهای بود که صنعتیزاده به آن اشاره میکرد، اینکه ما، مادران و پدران، هم باید آگاهی داشته باشیم. به دنبال این تفکر، یک مجموعه کتاب هم در این ژانر منتشر میشود، کتابهایی مثل «سازگاری اطفال درخانه»، «آموزش جنسی اطفال»، «خانه، مدرسه و کودک»، «پرورش مسئولیت در اطفال» و «مشکلات روحی اطفال.» او همچنین در سال ۱۳۴۶ کارخانه کاغذ «پارس» را راه میاندازد که همه نیاز کاغذ داخلی ما را تأمین میکرد. اینها چیزهای بسیار مهمی است. ما باید چاپ و نشر را به دوره قبل و بعد از همایون صنعتی زاده تقسیم بکنیم. او یک نقطه عطف بزرگ در این زمینه است.»
بریده ای از کتاب از فرانکلین تا لالهزار
«اعجوبه! آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم میماند از کجا شروع کند: از تأسیس انتشارات «فرانکلین» که معروفترین کار اوست؛ از «دائرةالمعارف فارسی» که حاصل فکر و ابتکار او بود؛ از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؛ از «سازمان کتابهای جیبی» که انقلابی در تیراژ کتاب ایجاد کرد؛ از مبارزه با بیسوادی که اول بار او شروع کرد؛ از چاپخانه «افست» که او بنا نهاد؛ از کاغذسازی «پارس» که او بنیان گذارش بود؛ از کشت مروارید که در کیش آغاز کرد؛ از کارخانه رطب «زهره» که به دست او پا گرفت؛ از پرورشگاه صنعتی کرمان که همچنان زیرنظر اوست؛ از شهرک «خزرشهر» که بنیاد اصلیاش را او گذاشت؛ از کارخانه «گلاب زهرا» که به دست او ساخته شد؛ از کتابهایی که ترجمه کرد؛ از شعرهایی که سرود؛ یا از مقالاتی که نوشت. واقعا بعضیها در نوسازی ایران سهم قابل ملاحظهای دارند. سهم همایون صنعتیزاده در نوسازی ایران فراموش نشدنی است.»
روحش شاد و یادش گرامی باد.
نظر خود را بنویسید