مینا قاسمی – سیدعلی میرافضلی، شاعر و پژوهشگر شامگاه سهشنبه 11 دیماه در مراسم رونمایی از تازهترین اثر خود با عنوان «کارنامۀ تبر» که به میزبانی کافهگالری آزاد برگزار شده بود، با بیان اینکه در جلسات رونمایی از کتاب، مجال نقد و بررسی گسترده نیست، اما از اهل نظر خواستار شد تا نگاه نقادانهی خود را نسبت به کتاب کارنامهی تبر ابراز کنند.
به گزارش خبرنگار فردایکرمان وی در اینباره گفت: «در جلسات رونمایی مجال برای نقد و بررسیِ گسترده نیست و فقط فرصتی است تا دور هم باشیم و وقتی را خوش کنیم. اما از دوستان اهل نظر میخواهم تا نسبت به این کتاب نگاه نقادانهی خود را ابراز کنند و فرودها و فرازها (اگرهست) را بگویند تا کار را بسنجیم». میرافضلی تصریح کرد: «نظرات شما برای من ارزشمند است و این را هم بگویم که من طاقت نقد را دارم. اتفاقا در اینباره در خاطرم هست که یکبار از محمد شریفی در مورد کتاب «دارم به ساعت مچیام فکر میکنم» نظر خواستم».
او در مورد این کتاب نقد تند و بیرحمانهای نوشت؛ اما من نسبت به نقد او بسیار احساس خوبی داشتم که یکنفر اینطور نگاه خود را راحت، خوب و بیتعارف بیان میکند؛ و درست از آن تاریخ بود که من محمد شریفی را بیشتر از قبل دوست داشتم».
شعر حسبحال آدمیزاد
این پژوهشگر در این نشست از روند رو آوردن خود به حوزهی شعر نو گفت: «سالهای 62 زمانی که من 14 ساله بودم کارم بیشتر در حوزهی رباعی و دوبیتی بود. آنزمان خدمت آقای نیکنفس که رسیدم، ایشان مرا به سمت درک و دریافت شعر نو رهنمون شدند و از همان زمان مطالعهی آثار شاعران نوپرداز را آغاز کردم. از ایشان سپاسگزارم. اما درواقع از اوایل دهه 70 بود که شعر کوتاه را هم متاثر از علاقهای که به رباعی داشتم و هم مطالعهای که در دوران دانشجویی در حوزهی هایکو داشتم شروع کردم».
وی افزود: «علاقهی من به هایکو به نحوی بود که کتاب ارجمند هایکو ترجمهی پاشایی و شاملو کتاب بالینی من بود. آن زمان به خیال خودم میکوشیدم تا اشعارم پلی بین رباعی و هایکو باشد که محصولش کتاب «گنجشک ناتمام» شد. ولی درواقع شعرهای من محصول دهه اول 70 بود که هنوز شعر کوتاه به آن مفهوم مطرح نبود و به آن پیشینه مدیونم و از آن دوره آموختم».
شاعر «آهستهخوانی» تصریح کرد: «اما همهی این پنج دفتر شاید به اندازه یک غزل از حضرت مولانا و حافظ و بیدل ارزش نداشته باشد. منتها شعر حسب حال آدمیزاد است و ما هم ناچاریم از این وضعیت. شاعران بزرگی داریم که افتخار جهان هستند و ما در پایین دامنهها مشغول سنگبازی هستیم؛ ولی شاعری ما اجتنابناپذیر است چون حسب حال روزگار ماست. اما همانطور که گفتم، شأنی که من برای کارهایم قائل هستم سنگبازی در دامنهها است و ادعایی بیش از این نیست».
شعری به یاد جوانان عملیات 4 کربلا
این پژوهشگر حوزهی رباعی در بخش دیگری از سخنان خود، در اشاره به قسمتی از زندگی خود که در ایام جنگ گذشت، یکی از اشعار مجموعه شعر کارنامۀ تبر را به یاد جوانانی که در عملیات کربلا 4 به شهادت رسیدند برای حضار قرائت کرد. وی در اینباره توضیح داد: «حکایتی که میخواهم بگویم حکایت روزگار ماست؛ یک ماهِ پیش که کتاب شعر آقای مجید رفعتی را میخواندم (اشدّ ملاقات)، دیدم که گلوله، تفنگ، اسلحه و مرگ از کلیدواژههای اصلیِ این کتاب هستند. ما در روزگاری زندگی میکنیم که این مفاهیم جنگ و دشمنی دارد برایمان از در و دیوار میریزد و خودمان هم درگیر هشت سال جنگ بودیم. این مطلبی را که بیان میکنم از روی ریاکاری نیست، این را از این بابت میگویم که بخشی از زندگی ما در جنگ گذشت. در سال 1365 زمانی که 17 سال داشتم به جبهه رفتم و حضور من مصادف بود با وقوع دو عملیات کربلای 4 و 5. هر دوی این عملیاتها در دیماه اتفاق افتادند. من در آن سنین نوجوانی آموزش غواصی میدیدم و اکنون در فضای مجازی بحث غواصهای دستبسته مطرح هست. جوانهایی که خواسته یا ناخواسته رفتند. البته آنهایی که من با آنها زندگی کرده بودم خواسته بودند. در عملیات کربلا 4 آنهایی که رفتند فردایش که برگشتند، نصفشان نبودند. همه جوانهایی بودند در سن و سال ما. فرمانده ما 23، 24 سال سن داشت و به هرحال اعتقادی وجود داشت. حالا بعد از 35 سال بازخوانی واقعیات شاید دردناک باشد اما در آن دورهای که من و آقای رفعتی زندگی کردیم، آن سرنوشت ما بود».
*به گزارش فردایکرمان، مشروح گزارش نشست رونمایی از کتاب کارنامۀ تبر در سایت فردایکرمان منتشر شده است.
نظر خود را بنویسید