فردای کرمان ـ سیدمحمدعلی گلابزاده: خبر روزنامه اطلاعات، کوتاه امّا سرشار از غرور و سربلندی بود «بالاترین نشان افتخار اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا به دانشمند ایرانی (پروفسور سروش سروشیان) اهداء شد. این نشان افتخارآفرین در سال 2025 و در میان تمامی دانشمندان جهان، به دانشی مردی اهدا شد که به سال 1327 درگوشهای از خاک کرمان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش به پایان رسانید، در دامان پدر و مادری که هر دو از دانشوران بشمار میرفتند پرورش یافت ـ و با پشتیبانی و راهنمایی پدرش «جمشید سروشیان» تاریخدان، زبانشناس، نویسنده و عالم دل آگاهی که برخی تألیفات او وجاهت دانشگاهی داشت و تدریس میشد ـ تحصیلات عالیهی خود را در دانشگاههای معتبری چون پلیتکنیک و دانشگاه کالیفرنیا ـ دانشگاه لسآنجلس و ... به پایان برد، سپس به تدریس در دانشگاههای بزرگ این کشور پرداخت. وی به سال 2009 به عضویت شورای علوم و فناوری ایالت کالیفرنیا درآمد، عضو آکادمی علوم و فرهنگستان کیهاننوردی شد، ریاست بخش جهانی چرخه آب و انرژی جهانی را عهدهدار گردید، در ساماندهی طرح مریخپیما نقشآفرین شد و ... به این ترتیب نام خود را در شمار برجستهترین ناموران جهان درآورد و اینک با دریافت این نشان، نشان داد که فرزندان خلف ایران و کرمان، برخوردار از استعداد خداداد و پشتوانهای به بلندای هزارههای تاریخ، شایسته مقامها و درجاتی برتر از این نیز هستند.
پروفسور سروشیان، از جمله چهرههای پرفروغی است که هرگز مهر وطن و دوستی زادگاهش را از یاد نبرد و همواره دلی در گرو شهر و دیار خویش دارد. نگارنده این توفیق را داشتم که بیست و چند سال پیش، در سفری که پروفسور برای ایراد سخنرانی در دانشگاه شهید باهنر داشت، با او گفتگویی داشته باشم که در دههی 70 از طریق سیمای مرکز کرمان پخش شد. همان زمان ایشان نقشهای از کرمان را برای دانشگاه هدیه آورده که توسط یکی از مجهزترین ماهوارههای آمریکا به تصویر کشیده شده بود، به جز این، بارها در منزل شاه جمشید سروشیان، عالم فرزانهای از تبار زرتشتیان کرمان حضور یافتم و در خصوص موقعیت فرهنگی و اجتماعی کرمان با ایشان گفتگو کردم از آن جمله خاطرات روزهایی که با الاغ همراه پدرش به بم می رفت و از ماهان به بعد، از میان جنگلی انبوه از «غیچ» میگذشتند. این زبانشناس همچنین از «دارزین» یاد میکرد و میگفت: نام این منطقه آمیزهای از دو واژه «دار» به معنی درخت (دارکوب، داربست و... مشتق ازآنست) و زین به معنای مسلح است. بعدها که به منابع دیگر مراجعه کردم، متوجه شدم ازا ین محل، چوب درختان پاک برای کاخ های داریوش فرستاده می شد که در کتیبهی این پادشاه هخامنشی نیز از آن نام برده شده است.
باری، پروفسور سروش سروشیان، میوهی افتاده درپای این درخت تناور دانش است که سفارش پدر را در رسیدن به مدارج عالی دانش پذیرفت و این راه را ادامه داد. نکتهی قابل توجه و مهم زندگی سروشیان اینست که او در راه گشودن یکی از گرههای کور و سردرگم کنونی دنیا، یعنی رفع مشکل آب، گام برداشت، بگونه ای که در زمان اعطای نشان اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا، دربارهی تأثیر مطالعات و طرحهای ارائه شدهی پروفسور سروشیان گفته شد «کارهای سروشیان، تأثیر عمیقی بر آینده بشر داشته و به میلیونها نفر در مناطق خشک و آسیبپذیر، یاری رسانده است» (اطلاعات، شماره 29055 ص 16) به راستی آیا خدمتی بالاتر از این در دنیای کنونی سراغ داریم؟ مگر نه اینکه خسّت آسمان و کم شدن چشمگیر باران در جهان، آب را به عنوان حیاتیترین مایهی زندگی، با چالش جدّی روبه رو ساخته است؟ مگر نه اینکه به باور صاحباننظر، جنگهای آینده، نه بر سرِ گرفتنِ زمین وکشورگشائی، بلکه جنگ آب خواهد بود؟ و مگر نه اینکه برداشتهای بی رویه از منابع آبی کشورمان، شهرهای گوناگون ما را با خطر فرونشست روبرو کرده و حتی در شهرهایی مثل شیراز و اصفهان، مواریث گرانبهای ما را با خطر جدی مواجه ساخته است؟ بیگمان نقش «پروفسور سروشیان در پیشبرد علم وعمل در حوزه آب و نیز به دلیل بینش عمیق او که به تولید نرمافزاری برای دادههای بارش منجر شد، یعنی ابزاری که زندگی میلیونها نفر در جهان را تحت تأثیر قرار داده است» (همان) آنقدر زندگی ساز و در خور تقدیر و ستایش است که قدرش را با هیچ چیز نمیتوان سنجید. مگر میتوان قدر آبی که عطش لبهای داغمه بسته ای را فرو مینشاند و سینه سوزان زمینی را درمان میبخشد، باچیزی مقایسه کرد؟ اینجاست که باید گفت:
«متاع کفر و دین بی مشتری نیست / گروهی این، گروهی آن پسندند»
زیرا جمعی هنرشان این بود که با حفر چاههای عمیق، زمین را شخم بزنند و آب را بر باد دهند، همچنین با افزودن بر آلایندههای گلخانهای، به لایهی اوزون خسارت بزنند و از نزولات آسمانی بکاهند. اما در این میان مردی به جبران آن همه زیان و ضرر قد برمیافرازد و تمامی همت خود را به میدان خدمت رسانی میآورد تا بر هرچه اندیشه ناصواب و مدیریت ناکارآمد خط بطلان بکشد و تصویری از کمال انسانی عرضه کند.
حسن ختام اینکه پروفسور سروش سروشیان از تبار خدمتگزارانی است که حق بزرگی بر فرهنگ و هنر و ادب ایران زمین، به ویژه کرمان دارند. زیرا از این قبیله، مردانی چون «کیخسرو شاهرخ» برخاستند که نه تنها خدمات بزرگ او در احداث آرامگاه فردوسی، تأسیس کتابخانه مجلس و ایجاد مخابرات نوین قابل تقدیر است، بلکه صداقت و درستی او موجب شد تا شهید مدرّس بگوید «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو است»! او در کرمان نیز با ساخت مدرسه ایرانشهر و ایجاد زمینهی تدریس و مدیریت برای کسانی چون «میرزا برزو آمیغی» و فراهم ساختن تعلیم و تعلم برای «پرویز شهریاری» همت گمارد و ... یاد و خاطرهی خود را در ذهن تاریخ ماندگار ساخت.
نظر خود را بنویسید