گروه جامعه – هفتهی گذشته چهاردهمین دورهی جایزهی افضلیپور در دانشگاه باهنر کرمان برگزار و از برگزیدگان این دوره تجلیل شد. یادداشت زیر به قلم دکتر محمدعلی طاهر، رئیس دانشگاه شهید باهنر کرمان در ویژهنامهای (استقامت) که به همین مناسبت چاپ شده بود، منتشر گردید که در ادامه بازنشر میشود.
دکتر محمدعلی طاهر: اهدای جوایز ارزشمند به دانشمندان و صاحبنظران، و کار آفرینان و انسانهای مؤثر در زندگی دیگران، و دانشجویان و جوانان، یک عمل نمادین و ریشهدار در طول تاریخ بشری است. انسان ذاتاً نیازمند آن است که کارهای ارزشمندش توسط دیگران دیده شود و مورد تشویق سایر انسانها قرار گیرد. امروزه در سراسر دنیا جوایز متعددی با نامهای گوناگون به انسانهای فرهیخته اهدا میشود. این جوایز بیش از آن که دارای ارزش مادی باشند، دارای ارزش نمادین هستند و مایۀ افتخار گیرندگان خود را فراهم مینمایند. دریافت یک جایزۀ اصیل و ارزشمند به نُدرت در زندگی یک فرد اتفاق میافتد. معیارهای اهدای جایزهها چنان سختگیرانه است که غالباً از میان هزاران دانشمند محترم و سختکوشی که در یک رشتۀ علمی یا هنری یا کار آفرینی به فعالیت اشتغال دارند، تنها به تعداد معدودی تعلق میگیرد. به همین خاطر دریافت جایزه – هر چند که از لحاظ مادی ارزش چندانی نداشته باشد- برای گیرندهی جایزه افتخاری فراموش نشدنی و نقطهی درخشانی در زندگی علمی وی محسوب میشود. اهدای جایزه زمینهی رقابت صحیح را فراهم میسازد که نتیجهی نهایی آن، پیشرفت علم و دانش و هنر و اصلاح وضع معیشت و زندگی مردم است. اگر نگاهی به جوایز مهم علمی، ادبی و هنری بزرگ در دنیا بیندازیم، و جوایزی مانند:
جایزه نوبل، جایزه تورینگ، جایزه برادران رایت، جایزه فیلدز، جایزه یونسکو، جایزه تنگ، جایزه ملکه الیزابت، جایزه پیشرفت سریع در بنیاد علوم، جایزه مصطفی، و جایزۀ افضلیپور
(Mustafa prize) (Break through prize) (queen Elizabeth prize) (tang prize) (UNESCO prize) (Fields prize) (Wrigth
brothers` prize) (Turing prize) (Nobel prize)
را در طول تاریخ آنها بررسی کنیم، بلادرنگ هم میزان تأثیر جوایز را بر پیشرفت دانش و هنر مشاهده خواهیم کرد و هم متوجّه جنبههای نمادین آنها خواهیم شد.
دانشگاه شهید باهنر کرمان بسیار مفتخر است که امروزه یکی از معدود دانشگاههای کشور به حساب میآید که علاوه بر پیشگامی در اهدای جوایز، فضای فرهنگی خاصی را ایجاد نموده و با استمرار در اهدای جوایز افضلیپور، جایزۀ هنری- ادبی صبا، جایزۀ کارآفرین برتر، جایزه علی افضلیپور و جایزه دانشجوی برتر کارشناسی و جایزۀ کارمند برگزیدۀ دانشگاه شهید باهنر کرمان، موجبات دلگرمی اهل فضل و کمال را به کارهای بینظیرشان فراهم ساخته است.
چنانکه پیش از این نیز اشاره کردم، اهدای جایزه یک عمل نمادین است و میتوان آن را از چندین جنبه مورد بررسی قرار داد:
1- نخست از جهت نام جایزه
نامگذاری سه جایزه به نامهای علیرضا افضلیپور، بانو فاخرۀ صبا و دکتر علی افضلیپور از سر تصادف و اتفاق صورت نگرفته است. زندهیادان افضلیپور عزیز و فاخرۀ صبای گرامی در روزگارانی که غوغای زراندوزی بیداد میکرد و هرکس از هر طریق که ممکن بود، به دنبال افزایش دارایی و نام و شهرت خود بود، از نام و نان گذشتند و تمام ثروت و اعتبارشان را صرف بنا نهادن دانشگاهی با این عظمت در سرزمینی غریب و مظلوم نمودند. آنان همهی هستی خود را خالصانه به علم و فرهنگ و هنر اهدا کردند، و علم و ادب متقابلاً به آنان زندگانیای جاودانه و در خور شأن بلندشان را هدیه کرد.
این جوایز پیوسته نام و یاد این بزرگان را زنده نگه میدارد و فرهنگ بینظیری را که پایهگذاری نمودند، ترویج میکند. به راستی چه کسی میتواند با افکار بلند و اندیشههای عالی این عزیزان آشنا باشد، آنگاه در برابر بزرگی روحشان سر تعظیم فرو نیاورد و آرزو نکند که ای کاش من هم حداقل یکی از اهداف آنها را در زندگی داشته باشم و خود را آراسته به صفتی از صفات الهی و ملکوتی آنان بنمایم.
2- تکریم و بزرگداشت علم و هنر و مقام انسانیت
هر نوع بزرگداشت و تکریمی که در حق خردمندان و دانشمندان صورت گیرد، در حقیقت تکریم و بزرگداشت مقام علم و هنر است. علم و هنر گوهری گرانبها و هدیهای الهی است که به زندگی انسان معنا میبخشد. به راستی که خداوند به هر کس که علم و اخلاق داد، گویا همه چیز داده است و هر که را از آن محروم ساخت، حتی اگر غرق در نعمتها و لذّتهای دنیای فانی و گذرا باشد، گویا به او چیزی نداده است. ستایش دانشمندان، یعنی ستایش مقام دانش؛ و تکریم و بزرگداشت کارآفرینان، یعنی تکریم و بزرگداشت مقام انسانیت. اهدای جوایز، با جنبههای نمادین خود، فارغ از این که به چه کسی تعلّق بگیرند، بیانگر آن هستند که جامعه و به خصوص جامعۀ دانشگاهی، برای علم و هنر ارزش فوقالعاده قائل هستند. طبیعت زندگی و هستی به گونهای است که انسانها یکی پس از دیگری میآیند، وظایف خود را انجام میدهند و از این دنیای فانی به دنیای باقی کوچ میکنند؛ به تعبیر شاعرانۀ خیام:
ما لُعبتکانیم و فلک لُعبت باز از روی حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم رفتیم به صندوق عدم یکیک باز
با این حال، حقایق جاودانه و ارزشهای همیشگیای در جهان وجود دارد. ارزش هر کس به میزان برخورداری از آنها و بیارزشی هر کس به سبب دوری و بی بهرگی از آنهاست. علم، هنر، فرهنگ، ادب و انسانیت و اخلاق از جملۀ این حقایق جاودانه است.
3-الگو سازی
یکی از جنبههای نمادین جایزهها ارائهی الگوهای عینی و عملی به جامعه است. جامعه، به ویژه جوانان، به الگوهایی نیاز دارند تا زندگی آنها را سرمشق زندگی خود قرار دهند و با بهرهگیری از تجربیات آنان، راه موفقیت و کمال را با شتاب و اطمینان بیشتری بپیمایند. رسیدن به هر چیز ارزشمندی در گرو تلاش شبانهروزی و از خود گذشتگی و نظم و برنامه ریزی است. انسان به هیچ علم، هنر و فرهنگی جز با تلاش بیوقفه دست نمییابد. زندگی دانشمندان سراسر آموزنده و اخلاق و رفتارشان شایستۀ پیروی است. زندگی آنان نیز مانند زندگی همهی افراد بشر، آمیزهای از شکست و پیروزی، رنج و لذّت و شادی و اندوه است. آنچه مهم است نگاه امیدوار و آینده نگر آنهاست. خستگی ناپذیری و داشتن اهداف والا سبب شده است که از دل شکستها راهی به سوی موفقیّتها پیدا کنند. زندگی پویا و رو به کمال دانشمندان در اهدای جوایز برجسته میشود. دکتر معین در مقدّمهی کتاب برهان قاطع گفته است: « کسی که در مسیر علم و ادب گام بر میدارد، باید خستگی ناپذیری و تلاش پیوسته را از مورچه بیاموزد. یک مورچه بیش از توان خود دانهها را بر میدارد. در مسیر رفتن به آشیانه، بارها دانه از دهانش میافتد، اما مورچه خستگی و ناامیدی را نمیشناسد. آنقدر به تلاش خود ادامه میدهد تا به هدف خود برسد و دانه را به لانهاش برساند. دانشمندان حقیقی نیز این گونهاند.» به قول مولوی:
همچو موری اندر این خرمن خوشم تا فزون از خویش باری میکشم
4-فراهم ساختن زمینهی مقایسه
در هر جایزه یک یا چند تن با دریافت جایزه برجسته میشوند و دیگران خود را آگاهانه و ناخودآگاه با او مقایسه میکنند. هیچ چیز بدون مقایسه کمال و نقص خود را آشکار نمیکند. بدون مقایسه هر کس تصور میکند که از همه کاملتر است. در ضمنِ مقایسه است که هر فرد بر نقاط قوت و ضعف خود آگاهی مییابد و زمینۀ رفع نقایص و تکمیل نقاط قوّت برای او فراهم میشود. طبیعتاً آنچه که دیگران را لایق دریافت جوایز کرده است، اموری انحصاری و خاص یک گروه نیست؛ بلکه این امور بین همگان مشترک است و دستیابی به آنها در گرو تلاش و کوشش میباشد. اگر زمینهی مقایسه فراهم نشود، ممکن است که زمینهی تلاش و فعالیت نیز فراهم نشود و حد اقل، گروه زیادی از انسانها دل در گرو خیالات خود بنهند و در خیال خود، خود را از همگان بهتر و کاملتر تصور نمایند و در نتیجه، احساس کنند نیازی برای فعالیت بیشتر برایشان وجود ندارد.
5-فراهم نمودن زمینهی رقابت
از یک چشمانداز، زندگی علمی یک مسابقه است و با به پایان رسیدن مسابقه، جایزه را به کسی خواهند داد که گوی سبقت را از همگان ربوده باشد و در رقابتی که با دیگران داشته، موفقیت را از آنِ خود نموده باشد. زمینهی رقابت در علم و ادب بسیار است. میتوان احتمال داد که افراد متعددی در زمینههای مختلف از دیگران بهتر باشند، و موفقیت بیشتری کسب کرده باشند. با این حال، انتخاب زمینهی رقابت و بهترین را برای کار و تلاش برگزیدن، خود هنری بزرگ است که آدمی را شایستۀ تقدیر و تکریم میسازد. جامعهی ما نیازهای متعددی دارد. زمان و فرصتی که در اختیار فرهیختگان است، محدود است. بنابراین لازم است که از این زمان محدود برای بر طرف کردن مهمترین نیازها استفاده شود. نمیتوان بدون اولویت بندی، در رقابتهای علمی، ادبی و هنری وارد شد و به موفقیت مورد نظر دست یافت. در زمینهی کار آفرینی نیز چنین است. از قدیم الایام بین ماهی به کسی دادن با ماهیگیری به کسی یاد دادن تفاوت قایل شدهاند. هر چند که هر دو خوب است، اما خوبی و ارزش یاد دادن مهارت و فراهم کردن زمینهی شکوفا شدن استعداد افراد و بر انگیختن قدرت خلّاقیت آنها، به مراتب بیشتر از رفع نیازهای کوتاه مدّت و روزمرّهی آنان است. کار آفرینانی که با حفظ کرامت انسانی انسانها، آنها را یاری میکنند که به نیرویی مولّد و تأثیرگذار تبدیل شوند، مفهوم رقابت را به خوبی درک کردهاند.
اهدای جوایز جنبههای نمادین دیگری نیز دارد. پرداختن به همهی آنها از حوصلهی این گفتار خارج است. اما توجّه به این نکته که جوایز اهدایی دانشگاه شهید باهنر کرمان علیرغم اهمیّت فراوانی که دارند، غالباً در سکوت اهدا میشوند و لذا گاه ناشناخته میمانند، امر مهمی است. امروز انجام دادن کار نیک به تنهایی کافی نیست، گفتن و تبلیغ کردن آن نیز مهم است؛ زیرا در سایهی همین تبلیغهاست که فرهنگ کار نیک در جامعه، جایگاه اصلی خود را باز مییابد و همگان تشویق میشوند که در مسیر فرهنگی متعالی گام بردارند. لذا انتظار اینجانب از جامعۀ دانشگاهی آن است که تاریخچهی جوایز دانشگاه شهید باهنر کرمان را تدوین نمایند و زمینهی آشنایی جامعهی دانشگاهی کشوری و حتی بالاتر از آن، زمینهی معرّفی جهانی این جوایز را فراهم سازند. به خصوص این که جنبهی مردمی این جوایز بسیار برجسته است و در پایهگذاری و اهدای آن، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نقش اصلی و تأثیرگذار نداشته است. بهعلاوه، دانشگاه شهید باهنر کرمان در این زمینه در کشور از دانشگاههای پیشرو است و اکثر قریب به اتفاق دانشگاههای کشور فاقد بنیانهایی برای اهدای جوایز میباشند.
در پایان به مناسبت روز معلم و استاد، یاد آوری چند نکته نیز در تکریم مقام معلم و استاد بسیار مناسب و بایسته است. روز معلم بهانهای است برای بزرگداشت مقام دانایی و دانایان. در حقیقت خداوند معلم اوّل و پیامبر عظیمالشأن (ص) معلم ثانی است. حضرت رسول گرامی اسلام فرمودند: « عالمان وارثان پیامبرانند.» و گفتهاند: « دانش بر همه چیز برتری مییابد و هیچ چیز بر دانش برتری نمییابد.». امیر المؤمنین(ع) فرمودهاند: « برای شرافت و بزرگی علم همین کافی است که هر کس دانش کافی ندارد، ادعای دانایی میکند، و زمانی که به او نسبت علم داده میشود، خوشحال میشود.». همچنین گفتهاند: «قلبها از علم زندگی یافته است و دانایی، چراغ دیدگان است.» و نیز: « علم هر کس را فرزند جاودان او» دانستهاند. حضرت عیسی(ع) نیزگفتهاند: « علم در آسمان نیست که بر دل شما نازل شود، در عمق زمین نیز نیست تا آن را استخراج کنید؛ بلکه سرشته در ذات شما و در قلب شماست. خود را مانند فرشتگان سازید تا برای شما ظاهر شود.».
حضرت امیر المؤمنین(ع) در ستایش مقام معلم او را تا مرتبهی خدایی بالا میبرند و میفرمایند: « مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیّرَنی عَبداً. » هر کس به من کلمهای بیاموزد، یقیناً مرا بندهی خود ساخته است. ایرج میرزا در ستایش مقام معلم سروده است:
گفت استاد مبر درس از یاد یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت آدمی نان خورد از دولت یاد
پس مرا منّت از استاد بُوَد که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه میدانست، آموخت مرا غیر یک اصل که ناگفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن حیف استاد به من یاد نداد
گر بِمُردهست روانش پر نور ور بُوَد زنده خدا یارش باد
جا دارد که متواضعانه دست تمام استادان خود را ببوسیم و اقرار کنیم که:
نازم بدان که هستم شاگرد تو شادم بدان که هستی استاد من
و کلام را با دعا در حق تمام استادان و معلمان عزیز به پایان میبریم که:
ای معلم تو را آفرین باد لطف پروردگارت قرین باد
*منتشر شده در ویژهنامه استقامت / شماره 652
نظر خود را بنویسید