رحیم بنیاسد آزاد - گالری یادگاران صنعتی این هفته میزبان نمایشگاه عکسهای سعید زلفی با عنوان گره گوردی بود. نمایشگاهی که با استقبال مخاطبان همراه شد و علاقهمندان عکاسی توانستند مجموعهای از عکسهای این عکاس جوان را برای اولین بار بر دیوار گالری ببینید چیزی که باید بیشتر از این در بین هنرمندان کرمان دیده شود و ارتباط بین هنرمند و مخاطب بیشتر و پر رنگتر شود تا چرخهی هنرهای تجسمی و گالریها بچرخد.
به گزارش فردای کرمان، در حاشیه نمایشگاه با این هنرمند جوان گفتوگو کردم که گزارشی از آن را میخوانید: او در ابتدا خود را اینگونه معرفی میکند: «سعيد زلفى هستم ، از سال ٨٦ عكاسى را شروع كردم و در اين مدت توانستم عكاسى را بخشى از سبك زندگيام كنم و حدود ٤ سال هم در حوزهی آموزش عكاسى مشغول فعاليت هستم. بیشتر عکاسی استريت و عكاسى فاين آرت کار میکنم».
سینما من را در مسیر عکاسی قرار داد
او درباره جرقهی اولیه علاقهمندیاش به عکاسی میگوید: «زمانى كه هنرجوی انجمن سينما جوان بودم يك واحد عكاسى را ميبايست بگذرانيم میتوانم بگویم در واقع سينما من را در اين مسير قرار داد».
زلفی دربارهی تصمیماش برای نمایشگاه میگوید: «بعد از چند سال تجربهی سفر و عكاسى خواستم انعكاس آن را درون مخاطب ببينم. آنجايى كه هنرمند سعى ميكند سنگينى يك بار را از روى دوشش بردارد و زمانى كه تصميم به خروجى و ارائهی اين شكلى ميگیرد عكس را به کسی غیر از خودش واگذار ميكند».
او ادامه میدهد: «من يك زمانى اين عكسها را گرفتم و الان ديگر مال من نيستند، اين تجربهی اول نمايشگاه انفراديم بود، اما ميتوانم بگویم بسيار احساس راحتى ميكنم و نگذاشتم كه درونم رسوخ كند».
عنوان نمایشگاه گره گوردی است؛ او در این باره میگوید: «گره گوردى در واقع افسانهاى مربوط به اسكندر كبير است كه در تعريف اين اصطلاح مفهومى را با خودش دنبال ميكند؛ كور گرهاى كه به ذات خودش لاينحل، ولى به ناگهان با يك ترفند زيركانه باز ميشود و در واقع اين باز شدن تنها و تنها از يك راه امكانپذير ميباشد. اين مفهوم در واقع تمام ساختار نمايشگاه و كليت كار را شكل ميدهد. شما را به بخش پايانى استيتمنت نمايشگاه ارجاع میدهم: مجموع عکسهایی از زمانها، مکانها و ذهنیتهای مختلف که با هم گرهی گوردی را میسازند: بن بستی که ناگهان به جهانی نو باز میشود.»
هر قاب چالش جداگانه را درون مخاطب ایجاد میکند
به نمایشگاه که نگاه میکنی عکسها به صورت مجموعههایی کنار هم قرار گرفتهاند که اگر بخواهی آنها را به صورت کل منسجم ببینی شاید نتوانی. زلفی در این باره میگوید: «نمايشگاه شامل ٢١ قاب است كه هر قاب يك مجموعه ٤ تايى عكس را شامل ميشود. اگر بخواهيم به دنبال مفهوم مجموعه در كارها باشيم بايد تنها به هر قاب به صورت جداگانه اكتفا كنيم، هر قاب در واقع چالش جداگانه را درون مخاطب ايجاد ميكند».
او میافزاید: «در صورتى كه ارتباط بين قابها بخش اصلى كار ماست؛ در واقع آن چيزى كه قابهارا به هم وصل ميكند دقيقا همان چيزي است كه قابهارا از هم جدا ميكند، و در نهايت آن گره درون مخاطب ايجاد ميشود و اين آن بخشى است كه ما به دنبالش بوديم».
این هنرمند جوان ادامه میدهد: «بيشتر از عكاسى چيدن اين عكسها (لتهاى ٤ تايى) و قابها كنار هم براى ما زمانبر و سنگين بود. در نتيجه قرار نبود كه مخاطب را آنجوری راحت بگذاريم و بعد از ديدن كارها احساس راحتى به او دست بدهد».
مجموعههای عکسهای نمایشگاه بیشتر مستند است؛ اما نگاه که میکنی عکس استیج هم در نمایشگاه میبینی؛ زلفی دلیل این انتخاب را اینگونه بیان میکند: «همانطور كه گفتم هر قاب يك مجموعه جداگانه است و اين نوع نگاه تفكيكپذير تنها ميتوانست من را محدود كند. براى ارایهی اين نمايشگاه به اينكه من در چه سبكى عكاسى ميكنم اصلا توجهاى نشده».
او دربارهی انتخاب چند مجموعهی رنگی در کنار آثار سیاه و سفید نمایشگاه هم میگوید: «من مثل خيلى عكاسهاي ديگر، بيس و شروع عكاسى را سياه و سفيد ميدانم و آنجايى كه رنگ نيازم باشد آن را نگه ميدارم. اين نياز به رنگ را اول در مفهوم و بعد زيبايى شناسى تصوير جستجو ميكنم و اگر به نتيجه برسم آن را نگه میدارم و اين كاملا در معدود عكسهاى رنگى نمايشگاه مشخص است».
عکاسی ابزاری برای انتقال جهان بینی عکاس است
در عکسهای زلفی نگاه عکاسانهی او مشهود است. خودش میگوید: «اين نگاهى كه از آن اسم ميبريد چيزى نبود كه درون من براى عكاسى و يا حتى به واسطهی عكاسى شكل بگيرد. اين در واقع جهانبينى هر هنرمند است كه عكاسى ابزارى براى انتقال آن است و اين جهانبينى چيزى است كه بتدريج درون انسان شكل ميگيرد و قطعا بدون زحمت هم نيست».
این عکاس ادامه میدهد: «ما آدمهاى ٥ سال پيش نيستيم و قرار نيست ٥ سال ديگر هم همينجور بمانيم. چيزى كه مهم است قرار گرفتن در مسير است. هرچيزى كه ميخوانى و هرچيزى كه ميشنوى و ميبينى ميتواند تو را درون آن لحظه قرار بدهد. من دوست داشتم روى آن نقطه بايستم و آدمها و شهر را از آنجا نگاه كنم و ثبت كنم. و در نهايت انگشت اشارهام را سمت عكس بگيرم و بگم اينه...».
حاشیه مشخصترین خروجی گروههای عکاسی است
عکاسی کرمان در این سالها هر چند موفقیتهایی به صورت انفرادی داشته، اما نتوانسته خودش را با جریانات عکاسی همسو کند و برای خودش عنوان و جایگاهی را تثبیت کند. نظر این عکاس جوان را که میپرسم میگوید: «به عقیدهی من
دلايل متعددى عوامل اصلى اين بازدارندگى هستند. ترجيح ميدهم صحبتهایم را دو بخش كنم، يك بخش آن راجع به عكاسهايى كه تازه شروع كردند و آمادهی ورود به اين عرصه هستند: ما گروههاى زياد عكاسى در اين شهر ميبينيم كه هر روز به تعدادشان اضافه ميشود و به همان ميزان از تعدادشان كم ميشود. ولى درون اين گروهها چه چيزى شكل ميگيرد؟. اين گروهها تنها ضعف اعتماد به نفس را درون عكاسهاى تازه وارد بوجود ميآورند. ميخواهم بگویم كه هيچ كانسپتى درون اين گروهها شكل نميگيرد و حاشيه مشخصترين خروجى آنهاست».
كانسپت غالبا درون تنهايى شكل ميگيرد
او ادامه میدهد: «نسل جديد ترس از تنها شدن دارد، اما بايد بدانند كه كانسپت غالبا درون تنهايى شكل ميگيرد. عكاسى نياز به تمركز و وحدت فكرى دارد».
زلفی میافزاید: «روى دیگر صحبتم راجع به نبود ارتباط سازنده بين عكاسان حرفهاى كرمان، جايى كه ميتواند بستر مناسب را براى رشد سريع چه در فضاى آموزش و عكاسى فرد ايجاد كند است».
هنرمند اين شهر غالبا درگير ژست است
او تاکید میکند: «اين حرفهايى كه ميزنم مطلقا راجع به همه نيست. ولى قشر هنرمند اين شهر غالبا درگير ژست است، اين را وقتى متوجه ميشوید كه برخورد ميكنید، انگار كه تنها ژست را اهميت دادند، وقتى كه غالب آرتيستهاى كرمانى روبروى تو قرار ميگيرند با خود پيشفرضهايى را حمل ميكنند كه اجازه نميدهد ارتباط خالص شكل بگيرد، بايد بدانيم كه ما انسانهاى جدا افتادهاى نيستيم. اين خود باعث ميشود كه هنرمند كيلومترها از خودش فاصله بگيرد».
او ادامه میدهد: «نكتهی باقىمانده اينكه بايد يك تجديد نظر جدى در ارتباط با متدهاى آموزشى بكنيم. هنوز متدهاى منسوخ قديم بخش عمدهی فضاى آموزشى را شامل ميشود. ما نياز به عكاسهاى جوان و به روز داريم».
زلفی میافزاید: «در نهايت عكاسى هنر فردى و درون شخص هنرمند به دور از جمع و گروه اتفاق ميافتد ، ما تنها كارى كه ميتوانيم بكنيم این است که فضا را براى جرقههايى كه گاهى زده ميشود باز بگذاریم و به اين فكر كنيم كه روزى اين جرقهها كنار هم بخشى از هستى را روشن كند». /پ
نظر خود را بنویسید