محمد لطیفکار - آلونکنشینی در حاشیههای شهر کرمان تازگی ندارد؛ کانکسنشینی هم که اخیرا مطرح شده، و به آن اضافه شده، روی دیگر رواج سکهی حاشیهنشینی است. مصاحبهی چند روز پیش سیدعلی گلسرخی با ایسنای کرمان و گزارش دو روز پیش خبرگزاری مهر هم بهنظر من در ادامهی مباحثی است که پیشتر در زمینهی مشکلات مسکن و حاشیهنشینی مطرح شده است؛ با اینحال، اینبار آن را تاب نیاوردیم. حتی ایسنای کرمان که خود آغازگر این بحث بود، آن را از روی خروجی سایت خود برداشت.
گلسرخی سالهاست در حوزهی مشاور املاک و خبرنگاری فعالیت دارد و تاکنون بارها در نقش کارشناس مسائل مسکن مصاحبه کرده و گزارشهای هشداردهنده نیز نوشته است. گفتوگوی اخیر او با ایسنا اما بعد از اینکه با اقبال و پیگیری صدا و سیما مواجه شد حساسیت بیشتری برانگیخت؛ و دستکم از سوی دو مسئول شهر کرمان با واکنش مواجه شد؛ که هردو واکنش هم در ایسنا بازتاب یافت.
قبل از اینکه به واکنشها و مسئلهی حاشیهنشینی بپردازم خوب است بدانیم گلسرخی بهعنوان یک مطلع و کارشناس مسکن چه گفته است.
او در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به افزایش زیاد اجاره خانه در کرمان میگوید: «در بحث مسکن استیجاری متاسفانه مستاجران در شهر کرمان خیلی با مشکل مواجه هستند و اگر هر سال بخواهند خانه را تغییر بدهند، خانهها کوچکتر و محلهها به محلهی پایینتری تبدیل میشود».
گلسرخی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار میکند: «یک مستاجر در پایین شهر در سالهای ۹۶ و ۹۷ اکنون خانهای کوچکتر در محلهی پایینتری دارد». وی با اشاره به اینکه نمیخواهم دولت را محکوم یا متهم به کم کاری کنم میافزاید: «متاسفانه دولت در هر دو بخش مسکن چه خرید و فروش و چه استیجاری ورود نکرده و سرمایهگذاری ننموده است».
شاهبیت این عضو اتحادیه مشاوران املاک کرمان اما آنجاست که با اشاره به فعالیتاش در بازار مسکن میافزاید: «امسال با پدیدهی خیلی بدی مواجه شدم. خیلی از متقاضیان بخش مسکن به دنبال زمین اجارهای برای برپاکردن چادر یا کانکس هستند!». وی تصریح میکند: «خیلی از مستاجرانی که توان پرداخت اجاره بهای آبرومند را ندارند، به چادرنشینی و کانکسنشینی روی آوردهاند».
در واکنش به این سخنان؛ اولین گام را سیدمهران عالمزاده شهردار کرمان برمیدارد. او با تاکید بر اینکه با حاشیهنشینی و زمینخواری در محدودهی شهر برخورد جدی خواهیم کرد، به ایسنا میگوید: «برخیها شبانه زمینی را تصرف و کانکسی در آن میگذارند و آن را در اختیار فردی که بضاعت مالی ندارد قرار میدهند و آن فرد را به عنوان مطالبهگر برای تصرف آن زمین وادار میکنند و با مظلومنمایی اقدام به زمینخواری میکنند؛ اما این امر حاشیهنشینی است و ما با آن به شدت مقابله میکنیم».
در همین راستا، محسن شهریاری رئیس اتحادیه مشاوران املاک شهر کرمان هم اگرچه خبر کانکسنشینی کرمانیها به دلیل مسایل و مشکلات مالی را تکذیب میکند اما در ادامه میگوید: «تاکنون گزارشی مبنی بر درخواست مردم برای اجارهی زمین جهت برپایی کانکس یا چادر در آنها نداشتهایم و اگر چنین موردی وجود داشته باشد، بسیار محدود و انگشتشمار هستند؛ زیرا اگر این موضوع همهگیر و معضل بود قطعا به ما گزارش میشد».
بهنظر من، آنچه در این دو واکنش آشکار میشود، این است که هیچکدام از این بزرگواران، کانکسنشینی را بهطور مطلق در کرمان تکذیب نکردهاند؛ و ادبیات زیرپوست هر دو واکنش هم نشان میدهد که در رد حرفهای گلسرخی نباید شتابزده عمل کنیم. بلکه سنجیدهتر آن است که مسئولان نهادهای ذیربط، همت کنند و بحث ناتمامی را که در دورهی استانداری رزمحسینی علیه حاشیهنشینی در کرمان آغاز شد، دوباره جهت پیگیری روی میز کار استان قرار دهند. اما مراقب خلط مبحث زمینخواری با حاشیهنشینی هم باشیم.
مسلما ریشههای حاشیهنشینی آنقدر عمیق و گسترده است که هیچ دولتی بهتنهایی قادر به حل تمام و کمال آن نخواهد بود؛ اما چارهجویی برای حل حاشیهنشینی اگر استمرار داشته باشد، میتوانیم به شرایط بهتری امید ببندیم.
به عبارت دیگر؛ فارغ از اینکه صحبتهای گلسرخی به چه میزان با دقت بیان شده و چه اعداد و ارقامی را شامل میشود، به نظر من همینکه این هشدارهای او ما را به این سمت ببرد که مسئلهی مسکن همچنان باید در شمار اولویتهای برنامهای دولت باشد، کمک بزرگی است. قطعا شما نیز با من موافق هستید که با پاک کردن صورت مسئله، هرگز نمیتوانیم کمکی به حل مسئله انجام دهیم.
نکتهی دیگر؛ اینکه در واکنشهایی که مطرح شده، اینبار نیز مثل گذشته در خصوص حاشیهنشینی و زمینخواری، و حالا هم کانکسنشینی، دچار خلط مبحث شدهایم. خوب است متولیان شهر و مسکن، تعریف درست و دقیقی از حاشیهنشینی و تمایز آن با زمینخواری به همراه آمارهای مستند بدهند و حساب این دو را از هم جدا سازند. در واقع، اگر تا بهحال وضعیت مسکن را در حاشیههای شهر کرمان به درستی مطالعه و برنامهریزی نکردهایم، بهخود بیاییم و این موضوع را در اولویت کارهایمان قرار دهیم و در این خصوص، گزارشی هم به جامعه و رسانهها بدهیم. نباید بهبهانهی اینکه عدهای زمینخوار از راه تصرف و فروش این زمینها به سودهای کلانی میرسند، مسئلهی خطیر حاشیهنشینی را با سادهسازی آن نادیده بگیریم، و در نتیجه همهی حاشیهنشینهای شهری را به بهانهی مبارزه با زمینخواری به یک چوب برانیم.
پوشیده نیست؛ پدیدهی حاشیهنشینی ابعاد بسیار پیچیده و عمیقی دارد، و متاسفانه ریشه در فقر، خشکسالی، مهاجرت و دهها عامل دیگر دارد، که برای حل آن دولت باید دنبال انواع برنامههای ریز و درشت کارشناسی باشد. ضروری است استانداری، اداره راه و شهرسازی، شورای شهر و شهرداری، و بسیاری نهادهای دیگر، با کمک نیروهای متخصص و دانشگاهها با جدیت به دنبال مطالعه و رفع این مشکل برآیند.
در واقع، تا زمانیکه نتوانیم میان زمینخواری و حاشیهنشینی تمایز واقعی و منطقی قائل شویم، قادر به رفع این مشکل نخواهیم بود. تفاوت این دو مقوله تا آنجاست که با زمینخوار باید با جدیت مبارزه کنیم؛ اما به حاشیهنشین باید پناه بدهیم، از او به خاطر رنجی که میبرد باید حمایت کنیم، و بلکه عذرخواهی هم بکنیم.
10239
یادداشت محمد لطیفکار
نظر خود را بنویسید