گروه فرهنگوهنر – ناهید فخر شفائی استادیار ادبیات انگلیسی دانشگاه شهیدباهنر کرمان در نشستی که عصر جمعه 12 مهرماه در آکادمی هنرهای نمایشی صحنه به منظور رونمایی از کتاب «اوراد نیمروز» نوشتۀ منصور علیمرادی برگزار شد، به بررسی رمان علیمرادی با تکیه بر مقایسه بین دو اثر تاریکماه و اوراد نیمروز پرداخت.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فردایکرمان، وی گفت:«من وجوه اشتراک زیادی بین دو کتاب تاریکماه و اوراد نیمروز آقای علیمرادی میبینم، اما یک ویژگی برجستۀ تاریکماه دموکراتیک بودن آن است که این ویژگی را در کتاب اوراد نیمروز هم دیدهام. اولین وجه دموکراتیک تاریکماه ارائۀ تصاویر غیرکلیشهای از طبیعت توسط نویسنده است. همیشه در آثاری که دستکم من با آنها مواجه هستم، طبیعت یک تصویر کلیشهای دارد؛ یعنی طبیعت در این آثار همیشه باید تحت سیطره و سلطه قرار بگیرد».
وی افزود:«اما تصویر طبیعت در رمان تاریکماه، یک تصویر غیرکلیشهای است. طبیعت در تاریکماه آنقدر عظمت دارد و آنقدر بزرگ است که به هیچ ترتیبی قابل تسلط نیست. در پایان رمان تصویر طبیعت، تصویری است که از همه چیز برتر است».
در اوراد نیمروز تقابلهای ساختارشکنانه وجود دارد
فخرشفائی ادامه داد: «اما اتفاق خاص دیگری که در تاریکماه رخ میدهد، این است که نویسنده از ایجاد تقابلهای دوتایی خودداری میکند و این در حالی است که ما در اکثر آثار میبینیم که این تقابلها مثلا بین زن و مرد، طبیعت و تمدن، روز و شب و... وجود دارد؛ اما این تقابلها به هیچوجه در رمان تاریکماه وجود ندارد و این در حالی است که، وجه غالب دیگر تاریکماه، همذاتپنداری شخصیت اصلی رمان که مرد است با یک گرگ ماده وجود دارد و حتی اسم شخصیت اصلی(میرجان) خودش نمادین است؛ اسمی که هم میرایی در آن هست و هم زندگی. در اوراد نیمروز هم بهمن معادل این شخصیت است».
وی گفت:«زمانی که رمان را میخواندم تصور میکردم که بهمن نوعی صلابت و ایستادگی را نمایندگی میکند، در تقابل با میرجان که از اسم نمادین او میتوان میرایی را در ذات او دید. بهمن سیگار بهمن میکشد و سیگار مثل زندگی انسان که دود میشود و به هوا میرود هم، نامیرایی بهمن را میرساند. پس با ارتباط بین تاریکماه و اوراد میتوان این را دریافت که در رمان اوراد هم تقابلهای دوتایی وجود دارد؛ بدینصورت که ما با شخصیتی روبهرو هستیم که تمدن را رها کرده و به سمت طبیعت آمده است».
او در اینباره خاطرنشان کرد:«تقابل بین شخصیت زن و مرد نیز در رمان وجود دارد و حتی میتوان گفت به صورتی غیرمتعارف این تقابل وجود دارد. مردی که با طبیعت در ارتباط است و زنی که با تمدن ارتباط دارد، مردِ داستان تاریخ خوانده و زن هنر. بنابراین تقابلهای دوتایی که در رمان ظاهراً ایجاد شده است، از همان ابتدا به صورت ساختارشکنانه ظاهر شدهاند و وجه دموکراتیک تقابلهای دوتایی در رمان اینجا خود را بروز میدهد که این تقابلها به هیچوجه منسجم نیستند، به هیچوجه تصاویر کلیشهای را به ذهن نمیآورند و چیزی را که به ذهن القاء میکند این است که جای همه چیز و همۀ شخصیتها عوض شده است. ما با شخصیتهای متعددی روبهرو هستیم که هریک زبان خاصِ خودشان را دارند».
رمانهای علیمرادی صدای غالب ندارند
وی در ادامه با تکیه بر نظریۀ چندصدایی در رمان میخائیل باختین، بر وجه دموکراتیک رمان تأکید کرد و توضیح داد:« کارهای آقای علیمرادی به جز ویژگیهای زبانی که وجه بارز رمانشان است، ویژگی خارقالعادۀ دیگرش همین وجه دموکراتیک است. ما همیشه در آثاری که میخوانیم میبینیم که همواره یک صدای غالب وجود دارد که برای خواننده تصمیم میگیرد. اما در رمان آقای علیمرادی این ماجرا نیست. طبق نظر میخائیل باختین مبنی بر امکان چندصدایی در رمان، میتوان کارهای علیمرادی را با تکیه بر همین نظریه دموکراتیک خواند. این نظریه از وجه زبانشناسی، چندزبانی متن را مشخص میکند».
وی افزود:«باختین ویژگی رمان را نسبت به نمایشنامه در چندصدایی آن میداند و میگوید در رمان امکان و قابلیت چندصدایی وجود دارد بدینمعنی که ما دیگر یک صدای غالب نداریم که همه چیز را به خواننده دیکته کند. وجه چند زبانی مشخص میکند که شخصیتها با زبانهای مختلف وجود دارد و صدای راوی صدای غالب نیست. از نظر باختین، این دیدگاه بیش از آنکه به حوزۀ زبانشناسی مربوط باشد، یک مقولۀ ایدئولوژیک است. و اینجا است که وجه دموکراتیکی رمان بسیار غالب میشود. ما متنی را میبینیم که خاصیت دموکراتیکِ آن در وجه ایدئولوژیک آن بروز یافته است».
اوراد نیمروز اثری سیّال است
فخرشفائی در بخش دیگری از سخنان خود، اوراد نیمروز را اثری سیّال خواند و گفت:«ظاهر داستان اوراد نیمروز ممکن است ساده به نظر بیاید، یک دانشجوی تاریخ تصمیم میگیرد که به دل طبیعت برود اما تردید دارد (تقابل تمدن و طبیعت). در اثنای داستان، بهمن از سفر ادیسهوار خود برگشته و با اطرافیان خود از کویر حرف میزند و این، مشخص میکند که نوید برگشت وجود دارد. اما در پایان واقعا نمیدانیم که چه اتفاقی رخ میدهد. رمان با کویر آغاز میشود و با آن تمام میشود. با وجود اینکه شخصیت برگشته، اما هیچچیز در این رمان قطعیت ندارد. آیا بالاخره با وجود اینکه ما احساس میکنیم شخصیت دوست دارد به تهران برگردد، این بازگشت رخ میدهد؟»
او ادامه داد:«در بخش کویری رمان که بخشی بسیار قوی است، ما نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم آنطور که بهمن ادعا میکند تمدن تهران به طبیعت برتری دارد. بنابراین همهچیز حالت وهم و رویا دارد. آیا واقعا بهمن برگشته است؟ این عدم قطعیت موجب شده است که خواننده امکان قضاوت نداشته باشد. این ویژگی سیّال رمان است».
وی در آخر خاطرنشان کرد:« گفتمانمحوری هم طبق نظر باختین در این رمان وجود دارد و بین شخصیتهای مختلف گفتوگو وجود دارد و هیچ مونولوگی وجود ندارد. اگر شخصیتی هم یک مونولوگ داشته باشد شخصیت دیگری میآید و صداهای مختلف با هم از درِ تعامل درمیآیند». /م
نظر خود را بنویسید