گروه فرهنگوهنر - دوازدهمین شب از سری برنامههای «شب مفرغ»، عصر جمعه چهارم بهمنماه به مراسم نکوداشت لیلا سازگار، مترجم و پژوهشگر آثار سیاسی و هنری، اختصاص داشت.
به گزارش فردایکرمان به نقل از استقامت، در این مراسم لیلا سازگار در مورد فعالیتهای ادبی و هنری خود به ایراد سخنرانی پرداخت. او اظهار کرد: «من در خانوادهای بزرگ شدم که پدر و مادرم اگر نگویم فرهیخته اما انسانهای روشنی بودند که نسبت به روزگار خودشان افرادی تحصیلکرده بودند و با فرهنگ و ادبیات فرانسوی آشنایی داشتند و در آنچه که من در زندگی به دست آوردهام، اثرگذار بودهاند. من به تشویق پدرم علوم سیاسی خواندم. در ابتدا در ذهنم چشمانداز کار در وزارت امور خارجه را داشتم اما بعد که بیشتر پیش رفتم دیدم که وزارت امور خارجه شاید تجملاتش برایم چشمگیر بوده است، و من بیشتر کار پژوهش را دوست داشتم».
وی افزود: «پیش از انقلاب به ایران که برگشتم به پژوهشگاه علوم انسانی رفتم و 50 مقاله را برای پژوهشگاه برای یک فرهنگ علوم انسانی تدوین کردم. به دلیل به دنیا آمدن فرزند اولم از آنجا بیرون آمدم و بعد از انقلاب با همسرم تصمیم گرفتیم که به کرمان بیاییم و اینجا ساکن شویم. بچههایمان هم بزرگ شده بودند و به مهدکودک و دبستان میرفتند. بنابراین فرصتی برای خودم داشتم که کار کنم و در عینحال این نکته فکرم را مشغول کرده بود که از بچههایم نیز غافل نشوم. بنابراین به توصیهی همسرم، شروع به کار ترجمه کردم. اولین کتاب من ترجمهی کتاب دنیای شیرین بچهداری بود که طبیعی هم بود چراکه آن زمان کار من فقط نگهداری از فرزندانم بود. این کتاب، کتاب خیلی خوبی بود و فکر کردم به درد مادرهای ایرانی میخورد و بُعد مادر بودنم باعث شد که کتاب را ترجمه کنم که کتاب موفقی هم بود».
او ادامه داد: «زمانی که متوجه شدم از عهدۀ این کار برمیآیم تصمیم گرفتم به رشتۀ خودم بپردازم. بنابراین بیشتر در زمینهی اندیشهی سیاسی و فلسفهی سیاسی به کار پرداختم. در دوران دانشجویی در ایران با کاستیهایی روبهرو بودم. ما روش تحقیق خوانده بودیم اما در فرانسه که رفتم دیدم هیچ کاری برای کار پژوهشی بلد نیستم. وقتی برگشتم فکر کردم میتوانم در این زمینه برای دانشجوها کتاب مرجعی ترجمه کنم که کتابهای روش تحقیق به همین منظور بود».
حس میکردم کارم جدی گرفته نمیشود
وی ابراز کرد: «اما همیشه در طول فعالیت ترجمهام حس من(جدای از مراسم امشب) این بوده است که کار من چندان جدی گرفته نمیشود. گاهی دوستانم از من میپرسند در زندگی به چه کاری مشغول هستم و به آنها میگویم که مشغول ترجمه هستم، میگویند آفرین سرگرمی خوبی است!(میخندد). اما واقعیت این است که ترجمه برایم سرگرمی نیست. هدفمند کار میکنم و واقعا برای کارم تلاش میکنم. به طوریکه برای آخرین کتابی که میخواستم ترجمه کنم فقط مدت سه ماه به جستوجو پرداختم اما دست آخر دیدم که مخاطب من چیز دیگری لازم دارد که شاید آثار اروپایی که با فرهنگ ما تفاوت دارند برایشان کافی نیست. بنابراین بهتر است که خودم کتابی تألیف کنم که خواهم گفت».
وی در ادامه در مورد برخی از آثار ترجمهی خود برای حضار توضیح داد: «کتاب آثار بزرگ سیاسی، 16 اثر بزرگ سیاسی را بررسی کرده و رابطهی این آثار را با قدرت با توجه به زمانهی خودشان با نقل قولهای نسبتاً طولانی آورده است که توسط ژان ژاک شوالیه نوشته شده است. این کتاب 250 بار در اروپا تجدید چاپ شده و من فکر میکنم هرکسی که در این رشته هست بهتر است که این کتاب را بخواند».
او افزود: «کتاب سنت روشنفکری در غرب را همایون صنعتیزاده به من توصیه کرد که ترجمه کنم که از ترجمهاش هم استقبال شده است. این کتاب را دو نفر نوشتهاند که یکی از آنها متخصص علوم است و دیگری تاریخنویس است. همکاری این دو باعث شده تا کتاب ویژگی خاصی داشته باشد. هم تاریخ را بررسی کردند، هم اندیشهها و هم رخدادها. بنابراین کتاب خواندنیای است».
وی ادامه داد: «کتاب سرشت تلخ بشر، نشاندهندۀ وسواس من در انتقال مفاهیم است. عنوان این کتاب به سختی برایم قابل ترجمه بود که ترجمۀ تحتاللفظی آن میشود «الوار تابدار بشر» یا «الوار تابدار بشریت» که برای ترجمۀ مناسب و دقیق این عنوان به ادبیات رو آوردم و بعد از خواندن شاهنامه بود که عنوان سرشت تلخ بشر را برگزیدم».
سازگار گفت: «من گاهی کارهای متفرقه هم انجام دادهام که سفر به کرانههای جیحون یکی از آنها است که این کتاب را هم همایون صنعتیزاده به من معرفی کرد که بهترین سفرنامۀ قرن 20 شناخته شده است. این کتاب کمی تخصصی بود و راجع به بناهای معماری بود اما از ترجمهی آن لذت بردم و این کتاب هم باعث شد که من و همسرم به بسیاری از نقاط ایران سفر کنیم».
وی عنوان کرد: «از بازیگوشیهای دیگری که کردم این بود که چون نقاشی میکردم در اینترنت تکنیکهای زیادی را جستوجو میکردم. در همین جستوجوها به کتاب یادداشتهای لئوناردو برخوردم که کتاب جالبی بود چراکه ویراستار کتاب خانم اچ. آنا سو که متخصص تاریخ هنر است، یادداشتهای لئوناردو را مقابل طراحیهای او قرار داده بود که کتاب نامههای ونگوگ نیز به همین شیوه تنظیم شده بود که برایم جالب بود».
وی در ادامه در مورد جدیدترین اثر خود که در دست چاپ است، توضیح داد:«دو، سه سال پیش هم به فکر نگارش کتابی افتادم اما چون همیشه کار ترجمه کرده بودم نگارش تاریخ کمی برایم تخصصیتر بود که بدینمنظور یک کتاب کوچک راهنمای تحقیق تاریخ را ترجمه کردم که دستم بیاید چگونه تحقیق کنم. من همیشه دغدغهی زنان را داشتم، بنابراین تصمیم گرفتم کتابی در مورد همین موضوع بنویسم و بررسی کنم که زنان ما که زمانی پادشاه بودند و در دورهی قاجار افتاده بودند به حرمسرا؛ حالا چه اتفاقی افتاد که به بیرونی آمدند. از نگارش این کتاب بسیار خشنودم و در انتظار این هستم که کتاب در بیاید و بازتاب آن را ببینم».
به ترجمۀ جمله به جمله معتقد هستم
این مترجم نامآشنا سپس در مورد سبک ترجمهی خود توضیح داد: «در مورد سبک ترجمه برخی مترجمان به ترجمۀ لفظ به لفظ آثار اعتقاد دارند اما من به ترجمهی جمله به جمله معتقد هستم. چرا که ترجمهی واژه به واژه کار را ثقیل میکند و ترجمهی مفهوم هم ممکن است از متن اصلی دور شود. بعضی گفتهاند ترجمه مثل یک زن است که اگر زیبا باشد وفادار نیست. اما من به این مسأله اعتقاد ندارم چون بر این باورم که یک مترجم کوشا میتواند یک ترجمۀ روان و وفادار به دست بدهد. من البته گاهی شیطنت میکنم و زمانی که به واژههایی که کمی ظرافت دارند برخورد میکنم، چون از دو زبان ترجمه میکنم، در هر دو زبان آن واژه را جستوجو میکنم و سعی میکنم چیزهای بهتری به دست بیاورم».
*منتشر شده در هفتهنامه استقامت / شماره ۶۸۱
** خبرهای جداگانهی مشروح سخنان علیرضا هاشمینژاد، ناصر عربپور و همایون عسکری سیریزی در پایگاه خبری فردایکرمان در دسترس است.
نظر خود را بنویسید