خلیل هماییراد - به عنوان کسی که مطالعهی اخبار و تحلیلهای رسانهای خارج از کشور، بخشی از کارم، طی چند دههی گذشته بوده، یادداشتی نوشتم که به لطف دوست عزیزی، در تاریخ 28اسفند 98 توسط خبرگزاری فارس منتشر شد:
https://www.farsnews.ir/news/13981228000377/
از جمله نقدهایی که برخی مخاطبها، پس از مطالعهی آن داشتند، این بود که به مصادیق اشاره نکردهام که چهگونه رسانههایی که از آبشخور سرویسهای امنیتی بیگانه و دلارهای نفتی سیراب میشوند، این روزها به ابتذال افتاده، سطح تحلیلهای آنها افت نموده، از کارشناسان بیسواد، یا قلم بهمزدی استفاده میکنند که شنیدن سخنانشان، حتی برای چند دقیقه هم دشوار شده است و اغلب مردم، به سختی میتوانند عفت کلام خود را پس از تماشای برنامههای کسانی که به ظاهر، ایرانی و فارسیزبان هستند ولی جز نمک پاشیدن بر زخمهای مردم و شماتت و سیاهنمایی نظام کاری ندارند، حفظ کنند.
ابتدا پیش از ذکر مصادیق، بر این باورم که نگاهم به تقسیمبندیهای جغرافیایی و پیروان ادیان، معرف یک کل تفکیکناپذیر و مبتنی بر سیاه و سفید، یا صفر و صد نیست. اشکالم به رسانههای مذکور هم به دلیل کلینگری، تعمیمدادن نامعقول جزء به کل، غرض ورزی آشکار و سیاه نماییهای مغرضانه است.
مسئولین ایرانی کرونا میگیرند، در نگاه آنان، نشانهای منفی و ناشی از بیکفایتیست. هجوم عدهای خشک مغز و جاهل، برای بازکردن درب اماکن مقدس را به پای نظام می نویسند، جایی قرنطینه و تعطیل میشود ایراد میگیرند، جایی باز باشد ایراد میگیرند، چنان القاء میکنند که در ایران قحطیست، همه فقیر، همه بیمار جسمی یا روانی، همه جا آشوب و نا امنی، و همه در وحشت هستند.
اگر عیب کوچکی ببینند که حتما هم هست، و همه جا هم ممکن است باشد، چنان موج میسازند که کل نظام و مردم و فرهنگ یک ملت را زیر سوال میبرند. بانوی 104 ساله سمنانی و چندین هزار نفر بیمار مبتلا به ویروس کرونا، با تلاش پزشکان و پرستاران بهبود مییابند، اما سرخط خبرهای آنان فقط تعداد مردگان و مبتلایان کرونا در ایران است. اگر در حاشیهی یک رودخانه، یا ساحل دریا قدری زباله ریخته شده، خبر را چنان بزرگ میکنند که انگار همهجا پر از زباله است و یک کاریکاتوریست هم نقشهی ایران را به شکل سطل زبالهای نشان میدهد و یک سلبریتی هم برای خودنمایی مشمئزکننده و جلب فالوور، آن را در صفحهی اینستاگرام خود به نمایش میگذارد، یا برای شبکههای ماهوارهای میفرستد که کودکی درون آن سطل خم شده و به دنبال تکه نانیست...
امروز یکی از عزیزانی که پزشک و روانشناس است، بخشی از دیالوگ خود با دوستش درکانادا را برایم فرستاد و آن را با خیابان امام، که محل عمده فروشیهای شهر کرمان است و از قضا دیروز، هنگام عبور، صدها تن کالای بهداشتی و مواد غذایی را جلوی آنها دیده بودم، مقایسه کردم. نوشته بود: «اینجا هم یک هفته است دانشگاهها ومدارس تعطیل شدند؛ هرجا دنبال شویندهی دست یا الکل میرویم، گیر نمیاد- ظاهرا تمام دنیا نگران و درگیر هستند... اصلا هرجا میروم دهنم باز میمونه. حالا ما پنج روزه از خونه بیرون نرفتیم- بازم ایرانیای خودمون والا؛ تمام پروازها هم که کنسل شده و تا اطلاع بعدی معلوم نیست چی میشه، واقعا اوضاع وحشتناکه!! امروز تورودو نخست وزیر کانادا، سخنرانی داشت، میخوام برم توی صفحه فیسبوکش بنویسم که من بهعنوان یک ایرانی که با دید جهان اولی به اینجا سفر کردم، نمیدونم چگونه فریاد بزنم که بهخاطر یک شیشهی الکل، من بیش از ده جا رفتم و امکان آلوده شدنم بود، نمیدونم شما از چی و چه امکاناتی حرف میزنی، اینجا حتی برای نفس کشیدن هم باید دلار خرج کرد.اما الان دلارهم جواب نمیده، حتی برای یک شیشهی الکل برای ضد عفونی، که دیگه بچهها نذاشتن بنویسم؛ میترسن براشون مشکل پیش بیاد... حالا قضاوت کنید ما چهل سال تحریم هستیم. پیش از انقلاب اسلامی، با جمعیتی که کمتر از نصف حالا بود، روزانه شش میلیون بشکه نفت میفروختند، از قرار بشکهای 40 دلار و امروز با جمعیت 82 میلیونی، روزانه نیم میلیون بشکه هم نمیگذارند بفروشیم. قیمت آن هم به زیر 30 دلار رسیده و تازه پولش را هم نمیگذارند به کشور منتقل کنیم .
بعد قفسههای خالی فروشگاههای امریکا وکانادا و اروپا و استرالیا و دعوا و بزن بزن بر سر دستمال توالت و آب معدنی، نشانهی تمدن است، ما اینجا نه تمدنی داریم، نه فرهنگ، نه امکاناتات درمانی و بهداشتی و تأمین اجتماعی؟ !»
نقدم به رسانههای فارسی زبانی که دائم نیش میزنند و یا بر زخم مینشینند. این بود که نوشتم قدری حرفهایتر باشند. از افراد باسواد و منصف استفاده کنند، حداقل به شعور خودشان و مخاطب توهین نکنند. پیشترها که به این رسوایی نبود!! دشمنی هم رسم و رسومی داشت.
جمهوری اسلامی ایران، امروز مانند 140 کشور دیگر جهان گرفتار ویروس کرونا شده، مردم و حاکمیت هم با همهی محدودیتها و تحریمهای ظالمانه و فشارها و کاستیها در تلاش برای پیشگیری و درمان هستند و به قول یکی از اساتیدم مهمترین دستاورد و پیام کرونا این بود که از رهبر عزیز، تا همهی مدیران اجرایی و امامان جمعه و جماعات و تولیت آستانهای مقدس و نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی و دستگاه قضایی، خود را تابع نظرات کارشناسان بهداشت و متخصصان درمانی دانسته و دیدارها و برنامههای خود را با توصیههای آنان تطبیق دادهاند و از جمله این که دهها هزار زندانی، با تصمیم راهبردی آیتالله رئیسی و مقامات قضایی کشور آزاد شدهاند، تا از آسیبهای ناشی از حضور در اجتماعات اجباری در امان باشند.
من فکر میکنم در تمام دورانی که رسانههای فارسی زبان، علیه نظام و ملت ایران کار کردهاند، هیچگاه، مثل امروز، اعتبار خود را از دست ندادهاند. حتی زمان جنگ، که فیلم بدون دخترم هرگز را با ناشیانهترین شکل ممکن میساختند، چنین مورد بیاعتنایی و حتی نفرت، قرار نداشتند که امروز!
نظر خود را بنویسید