محمد لطیفکار - وقتی صحبت از باستانی پاریزی میشود، همواره او را با هزاران حکایت تاریخی جذاب در ذهنم مجسم میکنم؛ مردی که در تاریخ جستوجو میکرد تا حرفی برای درک بهتر زمانه بیابد. برای همین است که تاریخی که او نوشته، هیچ بوی کهنگی نمیدهد. سراسر پند و اندرز و حکایتهای شیرین و عبرتآموز است.
او دنبال تئوریهای تاریخی و نقل دقیق و جزئیات حوادث تاریخی نبود، و با تسلطی که بر زبان و ادبیات فارسی داشت قرائتی از تاریخ میکرد که هیچگاه خالی از ادبیات و بینش انسانی نبود.
دکتر زریابخویی در تجلیل از باستانی پاریزی میگوید: برای باستانی اهمیتی ندارد که کوروش در چه سالی بابل را فتح کرد. آنچه در این واقعه اهمیت دارد این است که چگونه قومی تازهنفس و ناآرام به رهبری مردی جنگی و ناآرام، قومی کهن و راحتطلب را مغلوب کردند... آنچه برای او اهمیت دارد عکسالعمل یکسان یا متفاوت انسانها در برابر حوادث مشابه است... او توانسته تاریخ را از برج عاج و گوشهی انزوایش بیرون کشد و آن را در دسترس مردمی که مایهای از سواد دارند بگذارد.
زریاب یک جملهی کلیدی دیگر هم دارد؛ اگر مردم کرمان تاکنون به مردانی مانند میرزاآقاخان و شیخاحمد روحی و افضلالملک افتخار میکردند پس از این نام باستانی پاریزی در لوحهی افتخارات و دیباچهی مشاهیر آن وارد خواهد شد.
اهمیت این گفتهی زریاب وقتی شناخته میشود که توجه کنیم استاد باستانی در روزهای آغازین سال نود و سه درگذشت، اما سخنرانی زریاب در سال پنجاه و شش یعنی حدود چهاردهه قبل ایراد شده، و در آن زمان هنوز بسیاری از کارهای بعدی و ارزشمند استاد باستانی که امروز در دسترس ما است، منتشر نشده بود!
پنجم فروردین سالروز درگذشت استاد باستانی پاریزی است. روحش شاد و یادش گرامی باد. /پ
20917
یادداشت محمد لطیفکار
نظر خود را بنویسید