فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: سلسله حوادثی که طی یکی، دو سال اخیر در کشور رخ داده است، راهنمایان گردشگری را با تلاطمهای فراوانی مواجه کرده است. از آنچه که بر سر برجام آمد و قوانین سختگیرانهی ترامپ گرفته تا حادثهی هواپیمای اوکراینی و الان هم که سه ماه است کرونا؛ صاحبان یکی از مهمترین و ضروریترین حرفههای مرتبط با گردشگری را خانهنشین کرده است. فعالان حرفهای که دولت ما آن را بهرسمیت هم نمیشناسد! در این تنگنا چه باید بکنند؟ سجاد سعید، کارشناس و راهنمای گردشگری فرهنگیتاریخی استان کرمان که دو سال پیش، بهعنوان راهنمای نمونهی استان هم برگزیده شد، به فردایکرمان میگوید که در شرایط فعلی، خطر خروج راهنمایان از این حرفه جدی است. او نسبت به تاثیرات این اتفاق بر گردشگری استان هشدار میدهد. گفتوگو با سعید را در ادامه میخوانید. بهراستی، چه کسی باید از فعالان این صنف که چند ماه است خانهنشین شدهاند حمایت کند و نگذارد راهنمای گردشگری ما به شغل دیگری رو بیاورد و مثلا رانندهی اسنپ نشود؟
آقای سعید، این روزها بر راهنمایان گردشگری چهطور میگذرد؟ کرونا با این صنف چه کرده است؟
مسائلی که برای راهنمایان گردشگری پیش آمده به قبل از کرونا برمیگردد. در آن زمان که برجام امضا شد، بهدلیل اعتمادسازی که نسبت به ایران ایجاد شد، تعداد تورهای گردشگری به کشور بیشتر شد و همین شرایط باعث شد که راهنمایان گردشگری و تور اپراتورها انگیزهی بیشتری پیدا کنند و فعالیت خود را توسعه دهند. در آن دوره، وضعیت طوری شده بود که تعداد تورهایی که در یک فصل کاری اجرا میشد دو تا سه برابر حالت عادی شده بود و این خیلی نویدبخش بود که در آینده، رونق بیشتری ایجاد شود. ولی، اولین سنگی که به سر صنعت گردشگری ما که تازه در حال رونق گرفتن بود خورد، قوانین سختگیرانهی ترامپ برای ورود افراد به ایران بود. بعد از آن، کاهش گردشگر رخ داد تا اینکه سال گذشته، حادثهی هواپیمای اوکراینی اتفاق افتاد و این موضوع خیلی بر گردشگری تاثیر گذاشت و ورود تورهای خارجی را خیلی کم کرد. تورهایی که ارزآوری داشته باشند و برای سیستم گردشگری از هتلها و آژانسها تا همهی بخشها فایده داشته باشند کسانی نیستند که در چنین شرایطی، بهراحتی سفر کنند. در آن زمان که قوانین سختگیرانهی ترامپ اعمال شد، کسانی بودند که به ایران سفر میکردند ولی گردشگرانی که هزینه کنند و از خدمات استفاده کنند نبودند. گردشگران معمولی و دانشجویانی بودند که خدمات هتل نمیگرفتند و مثلا در خانهی مردم ساکن میشدند. در نتیجه، آن اتفاق خوبی که منتظر آن بودیم، نیفتاد. حادثهی هواپیمای اوکراینی که پیش آمد، کلا اعتماد از بین رفت. در گردشگری هم وقتی اعتماد از بین برود، ماهها و حتی سالها طول میکشد تا آن اعتماد برگردد. متاسفانه این اتفاق تاثیر خیلی زیادی بر گردشگری گذاشت اما خیلی از همکاران ما بعد از این حادثه تلاش میکردند در حوزهی تورهای داخلی و ایرانی کار کنند و این، آخرین کورسوی امید برای دوام بود که کرونا باعث شد همین تورها هم تعطیل شود و عملا راهنمایان گردشگری بیکار شوند.
اخیرا صحبتهایی از شروع مجدد تورها میشود. به این اتفاق چهقدر خوشبین هستید که بتواند راهنمایان گردشگری را مجدد فعال کند؟
من فکر میکنم جذب مجدد تورها و فعال شدن گردشگری مدت زیادی طول میکشد حتی اگر امروز اعلام شود که کرونا تمام شده، باز هم تا مردم دوباره جرات سفر پیدا کنند زمانبر است.
دولت در این مدت که کرونا بوده، وعدهی حمایت از کسبوکارها را داده از جمله بیمهی بیکاری برای خیلی از مشاغل در نظر گرفته شده است. راهنمایان گردشگری میتوانند از این حمایتها بهرهمند شوند؟
تا حالا که از راهنمایان گردشگری هیچ حمایتی نشده است. در مورد بیمه که سوال کردید باید بگویم تا این لحظه، راهنمای گردشگری از سوی دولت یک شغل رسمی به حساب نیامده است و بیمهی مجزا هم ندارد. راهنمایان تور گاهی خود را بهعنوان یک کارمند تحت پوشش آژانسهای مسافرتی قرار میدهند و گاهی هم بهصورت خویشفرما و کارگر خود را بیمه میکنند. این، یکی از ضعفهای گردشگری ایران است که هویت راهنما بهعنوان یک حرفهی ضروری به رسمیت شناخته نمیشود. البته انجمنهای صنفی راهنمایان و کانون راهنمایان، تلاشهای خیلی خوبی در این زمینه داشتهاند و اتفاقاتی در حال وقوع است. اخیرا در هماهنگی با وزارت صمت توانستهاند تسهیلاتی را جذب کنند و در حال حاضر راهنمایان در حال ثبتنام برای دریافت تسهیلات هستند، همزمان، اطلاعات بیمهای راهنمایان هم در حال جمعآوری است که بررسی کنند آیا ممکن است بیمه برای آنان در نظر گرفته شود یا نه. اما تا این لحظه که من دارم با شما صحبت میکنم هیچ حمایتی نشده و ما همه منتظریم ببینیم چه تصمیمی گرفته میشود.
مبلغ و شرایط تسهیلاتی که از آن نام بردید چگونه است؟ مناسب است؟ خسارات را پوشش میدهد؟
یک مرهم موقت است. چیزی که من شنیدم تسهیلات 16 میلیون تومانی است که سود قابل توجهی هم دارد؛ 14 درصد! اکثریت راهنمایان نمیتوانند از این تسهیلات بهرهمند شوند.
پیگیریهایی انجام دادهایم تا این تسهیلات بلاعوض شود یا لااقل سود آن پایینتر بیاید که تا حالا نتیجهای نداده است. این تسهیلات، حمایت پررنگی نیست چون بدهکاری بزرگی هم بهدنبال دارد.
خود شما بهعنوان یک راهنمای گردشگری، با این اتفاقاتی که رخ داده، آیندهی این حرفه را در استان چهطور میبینید؟ فکر نمیکنید این رکود سنگین باعث خروج خیلی از راهنمایان حرفهای ما از چرخهی گردشگری و بهدنبال آن، ضربه به این صنعت در استان بشود؟
قطعا این وضعیت، تاثیر طولانیمدت بر گردشگری استان خواهد گذاشت و تعداد قابل توجهی از همکاران ما هم از این چرخه خارج خواهند شد و به دیگر مشاغل روی میآورند ضمن اینکه در شرایط عادی هم، راهنمایان، اغلب دو شغل همزمان داشتند چون راهنمای گردشگر، شغلی فصلی است و بهدلیل پایههای ضعیفی که در کشور ما دارد نمیتواند به عنوان یک منبع اصلی درآمد محسوب شود. با این حال، حداقل نیمی از راهنمایان ما هم هستند که با وجود همهی مشکلاتی که این حرفه دارد، از همین محل کسب درآمد میکردند. قطعا در این اوضاع، خیلی از راهنمایان سراغ شغلهای دیگری میروند و ما نیاز به نیروهای تازهنفس و جدید پیدا میکنیم. این در حالی است که در شرایط عادی هم، طبق گزارشهایی که در رسانههای خارجیزبان میدیدیم که انتقاد میکردند، اینکه ایران با کمبود راهنمای گردشگری حرفهای مواجه بود و طبق تحقیقی که خود من انجام دادم، از حدود هفت هزار راهنمای گردشگری که حدود دو سال پیش داشتیم، فقط 300 نفر از آنها، با زبان انگلیسی قابلقبولی صحبت میکردند. تازه وزارت میراثفرهنگی تصمیم گرفته بود آزمونهای سختتری بگیرد و فیلترهای محکمتری قرار دهد تا راهنمایان با زبان مسلط و حرفهای، وارد این فعالیت بشوند که این اتفاقات رخ داد و گردشگری تعطیل شد. با ادامهی این وضعیت، در صورتی که فکری نشود، راهنمایان حرفهای ما به مرور از چرخه خواهند شد و دوباره نیازمند نیروهای جدید خواهیم شد که آموزش ببینند و راهنمای باکیفیت بشوند که این هم، زمان میبرد.
پیشنهاد شما چیست؟ در استان کرمان متولیان چه بکنند که جلوی خسارات بیشتر به این صنف گرفته شود؟
اگر فضای مناسب برای فعالیت فراهم شود، راهنما کار خود را پیش میبرد. در شرایط فعلی اما، نیاز داریم صنفمان را ببینند. بزرگترین مشکل ما نبود حمایت دولتی است هرچند دولت مدتی بود که تلاشهایی برای این صنف شروع کرده بود ولی هنوز تا این ایدهها به مرحلهی عمل نرسد نمیتوانیم قضاوت کنیم. ما نیاز داریم هویت راهنمای گردشگری و نقش آن دیده شود. بزرگترین مشکل راهنما این است که دیده و شناخته نشده است. وقتی جامعه این حرفه را نمیشناسد، مردم نمیتوانند فرق بین یک راهنمای گردشگر واقعی و غیرواقعی را تشخیص دهند و در این اوضاع، خیلی از افراد که راهنمای واقعی هم نیستند، چراغ خاموش تورهای غیرمجاز برگزار میکنند و مردم هم نمیدانند چهطور این افراد را از راهنمایان حرفهای تفکیک دهند و این، کار ما را خیلی سخت کرده است. اینکه ما حقوق مشخص و تعریف شدهای نداریم؛ منظورم الزاما حقوق مادی نیست، بلکه حق و حقوق و انتظاراتی که راهنما دارد دیده نمیشود و گاهی انتظارات بیمورد هم از راهنما میرود و دهها مشکل دیگر برای فعالان این صنف وجود دارد. این حرفه باید برای جامعه تعریف و فرهنگ سفر اصلاح شود.
این موضوعی را که اشاره کردید درست است و باید بهصورت ریشهای به مشکلات راهنمایان گردشگری پرداخته شود. ولی سوالم بیشتر دربارهی زمان فعلی است؛ کرونا راهنمایان را خانهنشین کرده، در استان مقامات چه باید بکنند تا جلوی خروج حرفهایها و بیکاری گسترده در این صنف گرفته شود؟
حمایت مالی که حتما نیاز است، تسهیلاتی که قصد دارند بپردازند، بلاعوض و یا با سودهای خیلی پایینتر باشد. تنها چیزی که میتواند به راهنمایان انگیزه بدهد که در این حرفه بمانند، حمایت مالی است. نیاز به کمک فوری دارند تا نروند راننده اسنپ بشوند یا شغل دیگری را انتخاب کنند. یک فرد برای اینکه دوره ببیند و راهنمای گردشگری بشود، یک سال زمان میبرد و از آزمونهای سخت میگذرد و تازه وقتی مدرک هم بگیرد، اول راه است و باید خود را معرفی کند؛ یک راهنما، به سختی خود را بالا میکشد ولی به راحتی ندیده گرفته و کنار زده میشود. در این شرایط، یک حمایت درست و منطقی و قانعکننده است که میتواند جلوی خروج آنها را از این حرفه بگیرد. / الف
نظر خود را بنویسید