فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: نصب المان مکعب نورانی در میدان آزادی اگرچه به اذعان بسیاری، در مقایسه با چالشهای اصلی این شهر کماهمیت است اما این اتفاق، یک خوبی داشت و آن اینکه شورای شهر و شهردار کرمان نظرات خود را دربارهی پارهای از مسائل بهطور کاملا عیان مطرح کردند و فرصت خوبی را فراهم کردند تا باب گفتوگوها دربارهی مسائل شهر گشوده شود. به بهانهی همین اتفاقاتی که طی هفتههای اخیر در شهر کرمان رخ داده، با رضا ناصری، دانشجوی دکترای معماری دانشگاه شهید بهشتی و دبیر سابق کارگروه مشورتی معماری و شهرسازی شهرداری کرمان به گفتوگو نشستیم.
او در این گفتوگو، از شهرداری انتقاد میکند که چرا در حوزهی زیباسازی، به قول معروف، یکی به میخ میزنند و یکی به نعل. ناصری تاکید میکند که موضوع مهمی مثل سیما و منظر شهر باید در انحصار سازمان تخصصی آن در شهرداری قرار گیرد و رقابت کاذب شهرداران مناطق برای اجرای طرحهایی با موضوع هنرهای شهری باید پایان یابد. او در بخش دیگری از سخنان خود تصریح میکند عمدهی کارهایی که امروز نیاز شهر کرمان است از جنس تحول است؛ تحولاتی که بهدلیل تبعات آن، نیازمند همراهی نیروهای مختلف اجتماعی و مدیریتی است. ناصری، شورای شهر را که المان مکعب نورانی را نمادی غربی دانسته و از آن انتقاد میکند در برابر این پرسش قرار میدهد: اگر نگران فرهنگ شهر هستید چرا بر اتفاق ناگواری که در این شهر دارد رخ میدهد و در پی آن، نمای معابد رومی و یونانی کوچهها و خیابانها را فراگرفته چشم بستهاید؟ او دربارهی اینکه چرا کارگروه مشاوران شهردار یک سال و نیم است که منحل شده، همچنین دربارهی پروژهای که در حاشیهی چهارراه طهماسبآباد اجرا و در پی آن، چمنها جمع شده و صندلیها و مجسمههایی گذاشته شده و به آن انتقاداتی وجو دارد و از قضا همهی این کارها هم به نام ناصری گره خورده نیز توضیحاتی داد که در آینده و در گزارشهایی جداگانه منتشر خواهد شد؛ آن هم صرفا برای سبک شدن حجم این مطلب و سهل شدن مطالعهی آن.
آقای ناصری، نصب المان مکعب نورانی در میدان آزادی، اسباب مخالفت و اعتراضهایی به عملکرد شهرداری شد. در گفتوگویی که در اینباره با شهردار داشتم، آقای عالمزاده گفت که این المان یک موضوع کماهمیت است. نظر شما هم همین است؟
شهردار گفته بود که به هرچیزی به نسبت اهمیتی که دارد باید بپردازیم و اتفاقات خیلی مهمتری هم در شهر رخ داده که راحت از کنار آن عبور کردیم. این همه پرداختن به موضوعی که در نسبت با آن مسائل اهمیت ندارد، برای خود من هم خیلی عجیب بود. در این وضعیت، اولین چیزی که به ذهن من میآید این است که واکنشها خیلی شهرشناختی و کارشناسی نیست و سویههای دیگری دارد. پس مسئله بر سر نسبت مسائل است. زیر همین المان، زیرگذری ساخته شده که تبعات اقتصادی و اجتماعی و فنی بسیار بالایی برای شهر داشته و نهتنها هیچ فایدهای ندارد بلکه بسیار هم مضر و مخرب است ولی ندیدم هیچکس این تصمیم سیاسی و فنی که روز اول گرفته شد را راستیآزمایی و سنجش کند که این پروژه، به نسبت هزینههایی که داشته چهقدر فایده به شهر رسانده است. هزینهای هم که زیرگذر داشته،300،400 برابر این المان بوده است. چهطور برای آن اتفاق، هیچ واکنشی نشان نمیدهیم؟ این است که به برخی از انتقادات از المان شک میکنیم وگرنه هرچیزی جای خود پرداختن دارد. از این بحث که عبور کنیم هر دو این موضوعات برای خود من مهم هستند. هم برای زیرگذر و هم برای اینکه اتفاقاتی مثل این مکعب نورانی در شهر نیفتد، خیلی تا حالا تلاش کردهام. در مصاحبهای که آقای شهردار با شما داشتند، به نظر من همهی جوابهایی که دربارهی اینکه در آزادی چه اتفاقات دیگری رخ داده و رفتار شورا و دیگران در این موضوع چگونه بوده، سنجیده و درست بود و من هم با آن همدلی دارم اما وقتی این المان را دیدم، اسباب نومیدیام بود. هم این مکعب و هم اتفاقات دیگری که در چهارراه طهماسبآباد و سهراهی هوانیروز رخ داده است. بعد از این همه بحثهای کارشناسی و جلسات و موفقیتهای نسبی، تکرار دوبارهی این اتفاقات واقعا نومیدکننده است.
به نظر شما چرا چنین اتفاقی در شهر کرمان رخ میدهد؟
ببینید؛ مسئلهای مثل سیما و منظر شهری بسیار تخصصی و پیچیده است ولی ما آن را با توان کارشناسی پایین یا بدون توان کارشناسی میخواهیم مدیریت کنیم. در برخی مسائل مهم شهر، سازمانهای تخصصی در شهرداری تشکیل شده که محل تجمع نخبگان است و از طریق مراودات با بدنهی کارشناسی موضوعات را مدیریت میکند مثل سازمان ترافیک که شورای ترافیک هم دارد و متخصصان و افراد دانشگاهی نیز در آن حضور دارند. در کرمان، حوزهی اقتدار و انحصار سازمان ترافیک خیلی خوب محقق شده است؛ منظورم این نیست که این سازمان خوب عمل کرده بلکه طوری است که مثلا شهردار منطقه، حتی یک کوچهی بنبست را بدون تاییدیه سازمان نمیتواند باز کند. از آنطرف، سازمان سیما و منظر شهری تشکیل شده و با وجود اینکه یک حوزهی پیچیده و تخصصی است ولی حوزهی انحصار آن را بهویژه در حوزهی هنرهای شهری و طراحی پارکها و حتی کفسازی و پیادهروسازی و خریدن تیر چراغ برق و دیگر عناصر سیما و منظر شهری رعایت نمیکنیم و شهرداران مناطق بهصورت سلیقهای عمل میکنند. البته پیمانکاری عملیات میتواند توسط شهرداریهای مناطق صورت گیرد، ولی جواز این کارها را سازمان سیما و منظر باید صادر کند. اتفاق دیگری در کرمان رخ داده که نتیجهی آن چنین اقداماتی است رقابت کاذب بین شهرداریهای مناطق در حوزهی هنرهای شهری است و در حالی که وظایف خیلی مهمتری دارند که بر زمین مانده، از طریق پرداختن به این مسائل سعی میکنند نمایشی از خدمت و تلاش خود را ارائه کنند بهویژه وقتی یک ناحیه از شهر مثل آزادی یا طهماسبآباد، مدیریت دوگانه و سهگانه دارد، میبینیم که این وضعیت تشدید میشود. این زمینهی رقابت باید برچیده شود. اینها اشکالات مدیریتی در سیستم شهرداری است که به این صورت نمود پیدا میکند. به نظر من، در کرمان، طرح تقسیمبندی مناطق را باید تغییر دهیم و مدیریت جای مهمی مثل آزادی یا طهماسبآباد یا باغملی، باید در اختیار شهرداریِ یک منطقه باشد و کار هنرهای شهری و زیباسازی هم در حوزهی انحصار سازمان سیما و منظر قرار گیرد که یک روال شفاف و مشخص را هم در این سالها در پیش گرفته است. نقدی که به آقای عالمزاده دارم همین است که یکی به میخ میزنند و یکی به نعل. نصف راه را براساس نظرات کارشناسی پیش میبریم و بهترینها را میآوریم تا دربارهی موضوعی تصمیم بگیریم، اما ناگهان خارج از آن روال هم اتفاقاتی رخ میدهد. این انتقاد در شورا هم به درستی مطرح شد که گروه کارشناسی مشاوران تصمیماتی گرفتهاند باید مورد توجه باشد.
نقدم به آقای عالمزاده این است که با قدرت باید همان سیستم را ادامه میدادند ولی ندادند. اینکه آقای شهردار میگویند المان موقت است هم دلیلی نمیشود که چنین خطاهایی در شهر رخ بدهد. وقتی المان موقت است، در همان جلسات کارشناسی، با سختگیری کمتری به آن پرداخته میشود. در مجموع به نظر من، تا آنجا که ممکن است نگاه کارشناسی باید در شهر تقویت شود، در این سه سال نسبتا این اتفاق افتاد و در این سه سال حضور آقای عالمزاده، شهر کارشناسیتر دارد مدیریت میشود و پارکهای ما را شرکتهای معماری و مشاوره دارند طراحی میکنند، ولی هنوز ضعف داریم. باید این نگاه کارشناسی را به همهی سطوح گسترش دهیم؛ حتی یک پارک کوچک را به مشاوران بدهیم و در مرحلهی بعد، از مشاوران سطح بالا استفاده کنیم. برخی کارها را ما در کرمان تازه میخواهیم تجربه کنیم، در این موارد به نظر من باید بهترینهای ایران را به کرمان دعوت کنیم، یکبار که کار در سطح بالا انجام شد، کارهای بعدی را خودمان میتوانیم انجام دهیم. سطح کارشناسی مدام باید تقویت شود ولی برخی از این مدیریت کارشناسانه ناراحت هستند و دوست دارند این روال برگردد. در واقع، حوزهی سیاسی میخواهد خودش تصمیمات را در دست بگیرد. ما اما قبلا این تجربه را داشتیم، نتایج آن مشخص است. به عنوان نمونه، یکی از دلخراشترین مناظر شهرسازی و معماری را با همین روش در کوه صاحبالزمان رقم زدیم. اینها حاصل تصمیمات یک شبه نیروهای سیاسی در حین مخالفت متخصصان است. حالا در میدان آزادی، با اجماع متخصصان جلوی یکسری اتفاقات گرفته شد و نگذاشتد پل عابر پیاده برگردد و المان نصب شود. در میدان مشتاق که دخالتی نداشتند، طاقها ساخته هم شد چرا همه ناراضی هستند؟ اگر در آزادی چیزی ساخته نشده که آبرو از شهر برود و به فرهنگ و شهریت شهر ضربه بزند باید ممنون گروه مشاوران و متخصصانی باشیم که این تصمیم را گرفتند نه که بخواهیم تحقیرشان کنیم و دنبال آن باشیم تا کارها به روال سابق برگردد.
در گفتوگو دربارهی المان مکعب نورانی، از شهردار پرسیدم که فکر نمیکنید توان کارشناسی مناطق پاسخگوی نیاز شهر نیست و به همین خاطر، هرکاری انجام میدهید، مورد انتقاد قرار میگیرد، در دفاع از این المان گفت که المان موقت است و ما هنر فاخر در شهر نمیخواستیم ایجاد کنیم که در سطح کارشناسی بالا این موضوع را پیگیری میکنیم. این توجیه شهردار پذیرفتنی است؟
با این دیدگاه مخالفم. در مورد همین المانهای موقت هم میتوانیم در سطح بالاتر و فرهنگسازتر رفتار کنیم. در این صورت، متخصصی که برای المان موقت تصمیم میگیرد میتواند این نگاه را هم لحاظ کند که کار دایمی نیست. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که برای همین آثار موقت هم شهرداری سال گذشته خیلی تلاش کرده است، در تهران تبلیغ کردند، از هنرمندان مطرح کشوری تقاضا کردند مشارکت داشته باشند، سیستم شفاف و قابل اعتمادی تعریف کردند و اگر کرونا پیش نیامده بود، در نتیجهی این تلاشها، بهار امسال خیلی متفاوت محقق میشد.
ولی از دل همین تلاشها مکعب نورانی هم درآمد.
عرض کردم که این المان به دنبال موازیکاری خلق شد. انتقاد من هم از این بابت است که وقتی آن تلاشها صورت میگیرد چنین اقداماتی نباید رخ دهد. چیزی که به صورت موقت در شهر نصب میشود هم موثر است و باید به آن نیز توجه کافی داشت. باید تمام این اقدامات در انحصار سازمان سیما و منظر شهرداری قرار گیرد و این سازمان هم محل رفتوآمد کارشناسان و هنرمندان باشد.
شورای شهر کرمان انتقادی که از المان مکعب نورانی داشت این بود که تقلیدی و غربی است. به نظر شما، آیا شورا از مسیری درست از در مخالفت با این کار شهرداری درآمده است؟
به نظر من، این چیزی که گفتهاند خیلی دلیل نیست و کسانی آن را مطرح میکنند اساسا باید توضیح دهند فرهنگ کرمان چیست که جعبهی کادو به آن نمیخورد یا میگویند تقلید است. کدام کار ما در این شهر، تقلیدی نبوده؟ همین زیرگذر آزادی را از معماری دوران قاجار برداشتیم؟! مگر روگذر سهراهی راهآهن را از روی کارت پستالهای شهرهای دنیا تعریف نکردیم؟ دریاچهی آب و پلها و میدان زیر پل فرهنگیان و پاساژ زیر میدان مشتاق را از کجا آوردند؟ تقلید میخواهید، بیایید نشانتان بدهم؛ یک نماد فرهنگی مخرب که اتفاقا حوزهی مسئولیت شورای شهر است و به آن هیچ توجهی نمیکند؛ نماهای کلاسیک و نئوکلاسیک و معماری باروک است که تمام شهر را دارد میگیرد و در دورهی همین شورا هم رخ داده است. در ابتدای این دوره از شورا، موج این اتفاق در حال عبور از شهر بود اما الان از روی معابد یونانی و رومی در کرمان دارند معماری میسازند. از شورای شهر میپرسم: اینها آیا برای فرهنگ کرمان مخرب نیستند؟ به نظر من، اگر میخواهیم فرهنگ را حفظ کنیم جلوی این کارها را باید بگیریم. شورا انتقاد کرده که چرا در آزادی یک المان نصب نمیشود که به نماد شهر تبدیل شود؛ شهر کرمان نماد دارد ولی اینکه کرمان معاصر هم نیاز به نمادی دارد بله، قبول دارم که در هر دورهای مردم نیاز دارند با نمادهای کالبدی خود را در شهر معرفی کنند ولی حالا یک سوال: چرا این همه که ساختیم، هیچکدام تبدیل به نماد شهر نشدهاند؟ برج صادرات که هم بلند و هم افراشته است چرا تبدیل به نماد کرمان نشد؟ پل شهید بادپا چرا نماد کرمان نشد؟ چرا میدان مشتاق نماد نشد؟ در آزادی هم اگر المان میساختیم نماد کرمان نمیشد. اساسا نصب المان وسط میدان یک حرکت غربی است. شما یک میدان ایرانی نشان دهید که المان داشته باشد. وسط میدان گنجعلیخان یا حسنآباد یا نقشجهان المان هست؟ نباید که همهی مفاهیم را سطحی کنیم. به همان اندازه که خالکوبی غربی است، به همان اندازه هم گذاشتن المان وسط میدان غربی است و فرهنگ و مختصات معماری و شهرسازی شهر را به هم میزند. میخواهید جلوی از دست رفتن فرهنگ کرمان را بگیرید بسما... بیایید به شما نشان بدهم. جعبه کادو را که همهی ما در زندگی روزمره استفاده میکنیم ولی چرا شورا الان که تمام کوچههای خیابان شفا را نمای معابد رومی و یونانی دارد فرا میگیرد جلوی این کار را نمیگیرد؟
شهردار در همان مصاحبه گفت که این المان در حوزهی هنر برای مردم تعریف میشود و دفاع کرد که افراد زیادی کنار آن میایستند و عکس میگیرند. یادم است در زمان شهردار سابق، وقتی از پروژهی مشتاق انتقاد کردم، یکی از معاونان وقت شهردار گفت که الان انتقاد میکنید ولی چند سال بعد، میبینید که مردم کرمان کنار این طاقها میایستند و سلفی میگیرند. آقای ناصری، هنرهای شهری چه کارکردی باید در شهر داشته باشند؟ این عکس گرفتن کنارشان باید معیار موفقیت باشد؟
من با این نگاه آقای شهردار هم مخالفم. باید کاری در شهر انجام دهیم که شخصیت شهر را ارتقا بدهد و سطح فرهنگ جامعه را بالا ببرد. جهتگیری باید به این سمت باشد نه اینکه آیا کسی با آن عکس میگیرد یا نه. مفهوم «مردم» هم به نظر من خیلی مبهم است و خیلی از آن سوءاستفاده میشود. حالا اگر هم بخواهیم براساس نظرات مردم، شهر را اداره کنیم باید به طور علمی نظرسنجی کنیم. هرکاری انجام بدهید بالاخره چند نفر آن را میپسندند و این، اعتباری به آن مسئله نمیدهد. در همهی حوزهها باید به دنبال ارتقای بینشها باشیم. خیلی از کارهایی که در شهر انجام میدهیم اصلا مصداق هنر نیستند. ما داریم گم میکنیم که اصلا هنر چیست؟ ببینید، مواجههی انسان با زیبایی سه سطح دارد. واکنش حسی که خیلی هم فیزیولوژیک است. مثلا رنگی میبینی و به وجد میآیی، صدایی میشنوی به وجد میآیی. سطح دوم، ادراک زیبایی است یعنی وقتی از چیزی حظ میبری در آن اندیشه کنی و دلایلی برای آن داشته باشی که چرا حظ میبری؟ و سطح سوم، تفسیر زیبایی است. فرهنگها بسته به اینکه در دورهی افول یا اوج خود هستند در یکی از این سطوح با زیبایی مواجه میشوند. اینکه صرفا چیزی چشمنواز باشد و زرق و برق داشته باشد را زیبا تلقی کنیم سطحیترین برداشت از زیبایی است. ما در ادبیاتمان هم داریم که؛ صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، ای برادر سیرت زیبا بیار. ولی در مواجهه با زیبایی، متاسفانه نگاه خیلی سطحی پیدا کردهایم؛ در صورتی که اگر نگاه عمیقتری به زیبایی داشته باشیم، این مکعب نورانی برایمان بیمعنا و بیریشه خواهد شد که در میدان آزادی، جایی که با دهها مشکل مواجه است، نصب شده است.
آقای ناصری، با تعریفی که از زیبایی داشتید، زیبایی در میدان آزادی چه میتواند باشد؟
به نظر من زیبایی در میدان آزادی این میتواند باشد که تمام عملکرد آن را تجاریها اشغال نکرده باشند و کاربریهای فرهنگی هم در این محدوده تعریف شود. این، زیبایی عمیقتری است. من معتقدم اینکه در کرمان یک بنیاد خیریه و مردمی به اسم صنعتی داریم، خیلی زیباتر از این است که ساختمانی در کنار آن با نمای ساخته شده از آب طلا داشته باشیم. در کل، مواجههی ما با زیبایی خیلی سطحی شده است. شهر در نظر همهی ما زشت است و از آن به تنگ آمدهایم ولی نمیپرسیم دلیل این زشتی چیست؟ رفتار ما با شهر کرمان، مثل این میماند که یک بیمار بدحال که صورتش آکنه آورده را تحت عمل جراحی زییایی قرار دهیم تا این آکنهها را بپوشانیم در صورتی که بیماری اصلی دارد فرد را به مرگ میکشاند. کار ما در کرمان اینگونه است و نتایج آن را در جای جای شهر مشاهده میکنیم.
آیا میدان آزادی میتواند به نمادی برای کرمان معاصر تبدیل بشود؟
بله. این قابلیت را دارد ولی با ساختن المان این جایگاه را پیدا نمیکند. باید زیر بار کار سنگین و بنیادین و اصولی برویم. در سازمان فضایی کرمان، میدان آزادی از لحاظ عبور و مرور و تجاری نقش مهمی دارد. همهی نقشهای آن باید تقویت شود، آزادی به شرطی نماد میشود که از مردم پذیرایی بیشتری داشته باشد و به یک فضای سرزنده تبدیل شود و جدارههای متناسب داشته باشد. کاربریهای اطراف میدان اصلاح و کارکردهای فرهنگی و مذهبی و اداری به آن اضافه شود. با تغییر کاربری اطراف آن میتوانید میدان را تقویت کنیم و صد درصد این کارها شدنی است. این را هم بگویم که در بین متخصصان، کسانی موافق نصب المان در میدان آزادی هستند که هیچ امیدی به این میدان ندارند و میگویند میدان آزادی که ناکجاست و از بین رفته و شاید با میخ و المانی در وسط، بتوان آن را به دست آورد؛ در صورتی که من معتقد نیستم میدان آزادی از دست رفته است. جدارههای آن، همین الان بیش از سه طبقه ندارد، میتوانند قانونی مصوب کنند که این وضع حفظ شود و با همین سرمایهگذاری که برای نصب المان میخواستند انجام دهند، یکی از جدارهها را بگیرند و کاربری فرهنگی به آن بدهند.
اوائل که آقای عالمزاده شهردار شد، شما گفتید که در کارگروه مشاوران برای میدان آزادی برنامه داریم و همین مسائل را مطرح کردید ولی همچنان و در سال آخر این دوره از شورا و شهرداری میبینیم که هیچ اتفاقی در آزادی نیفتاده است. به این سادگی هم نیست که بگوییم مشکلات میدان این است و راهحل هم معلوم کنیم. چرا در اینجا کاری نمیکنند؟
عرض کردم چون کار سنگین و مشکلی است کسی زیربار آن نمیرود. اساسا هرکار دیگری در شهر کرمان از این نوع بخواهد انجام شود و اتفاقا نگاه نسبتا کارشناسیای که اکنون در شهر وجود دارد و میخواهد آن را انجام بدهد؛ از جنس تحول است و اینکه راههایی که تاکنون میرفتیم را نرویم.
و همین، مقاومت ایجاد میکند.
بله. دقیقا. برای این تحول، عزم و ارادهی مدیریتی و اجتماعی نیاز است. کار اصولی در میدان آزادی روشن است. از همان جلسات مشاوران هم معلوم شد ولی اینکه کسی آن را پیگیری نمیکند به دلیل همین مخاطرات آن است. وقتی یک مکعب نورانی این همه تبعات دارد شما تصور کنید پروژهای که ترافیک و روابط اقتصادی و اجتماعی محدوده را تغییر میدهد و پرهزینه است و زمان و پول زیادی میبرد چه تبعاتی خواهد داشت. در این موارد، نمیشود کاری کرد جز اینکه همهی نهادهای قدرت به اینجا برسند که کار اصلی انجام شود. در کرمان کار اساسی بر زمین مانده خیلی زیاد است ولی ما همیشه در حال طفره رفتن هستیم. کار اساسی در میدان مشتاق و آزادی انجام دادن، تبعات دارد و همت مدیریتی و اجتماعی میخواهد تا رخ بدهد.
اما آقای ناصری، ما اینجا یک تناقض در رفتار شهردار میبینیم؛ از سوی شورای شهر، بارها از شهرداری انتقاد شده که چرا پروژهی مشتاق را به سرانجام نمیرساند و شهردار گفته که متخصصان تاییدش نمیکنند و من تابع نظر آنها هستم. این رفتار شهردار بارها مورد انتقاد قرار گرفته و تبعاتی برای او داشته و خواهد داشت. ولی آقای عالمزاده مقاومت میکند و کوتاه نمیآید. چرا برای شروع تحولات در آزادی این رویکرد را در پیش نمیگیرد؟ من فکر میکنم موضوع خیلی ریشهایتر از این باشد که بگوییم تحولات تبعات دارد.
در هر دو میدان، شهرداری نمیخواهد کاری انجام دهد. بدنهسازی میدان مشتاق را شهردار بهتنهایی انجام نداد، در میدان آزادی هم شهردار بهتنهایی نیست که باید تصمیم بگیرد. چیدمان مدیریتی جدید در شهر اینگونه است که نه در آزادی کاری میکند و نه در مشتاق! من ماهها روی مشتاق کار کردم تا بدانم کار درست آنجا چیست؟ بحثم طراحی و معماری آن نیست، این را هرکسی خواست انجام بدهد. تاکنون یک نفر از اعضای شورا تمایلی نشان ندادند که بیاییم خیلی جدی روی موضوع مشتاق بحث کنیم که بدانیم راهحل چیست. اینکه المان در آزادی نصب نکنیم و عابر پیاده را راهی پلهای فلزی نکنیم را متخصصان گفتند، ولی چه کسی گفته میدان آزادی را همینطور به حال خود رها کنید که رهایش کردهاند؟ کاش شورای شهر به میدان میآمد و مدیریت ارشد را همراه میکرد و کارهای اساسی در شهر انجام میدادند. الان در شهر کرمان کارهایی نیاز است از جنس تحول، زدن زیر میز و رها کردن هرکاری تا امروز انجام میدادیم. آن مدیریت انفعالی سابق که هرجا ماشین جمع شد پل بسازیم و هرجا زمین خالی بود، موزاییک کنیم، همه دیدیم که در این شهر به جایی نرسید. تغییر آن روند نیاز به همت مدیریتی و اجتماعی دارد. / الف
نظر خود را بنویسید