فردای کرمان - مینا قاسمی: کرونا از زمان ورود خود به کشور، ناگهان معنای تمام وقایع را عوض کرد و حوزهی فرهنگ، هنر و ادبیات، که بیشتر از دیگرِ ارکان جامعه احساس و عاطفهی خود را صرف پدیدههای جهان میکند، حالا زیر سایهی سنگین فضای این بیماری، در جستوجوی معنایی جدید برای ادامهی زندگی است. مرجان عالیشاهی نویسندهی دو رمان «یک کاسه گل سرخ» و «دوباره لیلا شو» که به ترتیب در سالهای ۹۴ و ۹۶ به چاپ رسیدند، زندگی در فضای کرونا را به عنوانِ «بیحسیِ یک دستِ سوخته در روغنِ جوشیده آن هنگام که با یک اتوی داغ برخورد میکند» تعبیر میکند. در این گفتوگو از این نویسنده دربارهی تاثیر کرونا بر فکر، زندگی و روزمرّگیهایش پرسیدم که در جوابم از تعلیق چاپ رمان «قلمروی انقراض» خود گفت و اینکه کرونا فقط یک بلای طبیعی است و بلایای بدتر از کرونا هم بر سرمان آمده است.
به گزارش فردای کرمان به نقل از استقامت، از او پرسیدم که آیا به کرونا اجازهی ورود در آثار و افکارش را داده؟ جواب گرفتم: «خیر». اما پیش از آن، از شرایطی که قرنطینه برایش به وجود آورده بود از او پرسیدم که در اینباره جواب داد: «روزهای اوّلی که کرونا به کشور وارد شده بود، اضطراب و ترس اینکه ممکن است هر آن، خود یا نزدیکانم به کرونا مبتلا شویم، همیشه با من بود. بعدها که به مرور شاهد مرگومیرهای زیادی شدیم که هم بین هنرمندان و هم بین مردم به وجود میآمد، خب واقعا برایم عذابآور بود. به هرحال زمانی هم که ذهن درگیر میشود، وقت آزاد و فراغت خاطر برای کارهای تخصصی فراهم نمیشود. اما برای من اینطور نبود. من از این فشارها فرار میکردم. با خواندن، ذهن خودم را آزاد میکردم. اگر میتوانستم در مواقعی خودم را کمی آرام کنم و از فضاهای خبری فاصله بگیرم، یک کمی مینوشتم و مینویسم. ولی مثل قبل نیستم. واقعا تمرکز ندارم».
او ادامه داد: «البته بسیاری، از این شرایط برای رسیدگی به امورشان استفاده میکنند اما به هرحال برای ما نویسندگان هم، این شرایط کرونا نمیگذارد که اثر قابل قبولی بنویسیم. وقتی در دلِ بحران و مصیبت و رنج قرار گرفته باشی، نمیتوانی فکرت را به سمت و سویی که میخواهی ببری. هیچکدام از نویسندگان نمیتوانند بگویند میشود از این شرایطی که کرونا به وجود آورده استفاده کرد. اما من خودم در این مدت کتابهایی که نخوانده بودم یا لازم بوده بخوانم را مطالعه کردم. حالا هم که تعداد مرگ و میرها افزایش یافته و ظاهرا مردم به مرگ و میرها عادت کردهاند کمی از وحشت زیاد روزهای اول کاسته شده، اما هنوز ترس آن وجود دارد. بیتفاوتیها و ادامهدار شدن بیماری آزاردهنده است».
نویسنده رمان «یک کاسه گل سرخ» در ادامه، از تعلیق انتشار رمان خود گفت: «به هرحال کرونا باعث شد تا بسیاری از کارهایی را که میشد در نبود کرونا انجام شود، به حالت تعلیق درآید. برای خودِ من، انتشار کتابم، «قلمروی انقراض» که مجوّز چاپش را هم گرفته اکنون در حالت تعلیق است. نمیشود هم در این شرایط از ناشر انتظار داشت. در حال حاضر بازاری وجود ندارد، نمایشگاه کتاب هم که امسال برگزار نشد. نه در استان و نه در تهران که اگر این تعطیلی بخواهد ادامه داشته باشد خیلی بد میشود. کلا رمان ایرانی همیشه در حالت ریسک هست، به خصوص در شرایط کنونی. الان هم رمانی دارم که روی آن کار کنم ولی واقعا نمیتوانم تمرکز بگیرم. نمیتوانم آخرِ سر ذهنم را آرام کنم. کار میکنم ولی واقعا سخت است. به هرحال هنرمندان دیگر، همه یک کار جنبی دیگر نیز دارند که به عنوان منبع درآمدشان است. اینگونه مشکلات زندگی هم هست. شما تصور کنید چقدر اجارهخانهها زیاد شده، که شامل حال ما هم میشود».
نمیدانم تا کجا میتوانیم دوام بیاوریم
وی سپس در پاسخ به این سوال که «با تاثیراتی که در حال حاضر کرونا بر فضای هنری گذاشته، فکر میکنید این حوزه در آینده با چه هیاتی ظاهر خواهد شد؟»، گفت: «این امر قابل پیشبینی نیست. بعد از جنگ جهانی دوم به اینطرف، این دومین حادثهی جهانی بود. اینکه بعدها چه چیزی از خود به جا بگذارد را نمیتوان از الان گفت. ولی به نظر من، این دوره میگذرد و تاثیر خود را هم میگذارد. به علاوه اینکه وضعیت کشور ما در این بحران همهگیر، با بقیهی کشورهای دنیا تفاوت دارد چرا که ما در فضای تحریم با مشکلات وحشتناک اقتصادی هم درگیر هستیم. نمیدانم تا کجا میتوانیم دوام بیاوریم. در کشور ما، کرونا با سیاست درآمیخته و این در حالی است که در کشورهای دیگر، کرونا یک مسئلهی بهداشتی و پزشکی است. ولی به هرحال تاثیر خودش را میگذارد. ما در تمام تاریخمان اثر هر رنجی را دیدهایم».
برای نویسندگان ایرانی تصور تحول در آثارشان را ندارم
عالیشاهی در ادامه، در پاسخ به این سوال که «به نظر شما ظهور کرونا میتواند موجب تولید ژانر تازهای در ادبیات شود و تحولات جدیدی را سبب باشد؟»، گفت:«برای نویسندگان ایرانی چنین تصوّری را ندارم. ولی احساس میکنم در دنیا شاید اتفاقاتی رخ دهد و ادبیات رویکرد جدیدتری پیدا کند. شما تغییرات بعد از جنگ جهانی دوم را دیدهاید. ممکن است این تغییر رخ دهد. ولی در ایران، باید بگویم ما مردمی هستیم که بعد از انقلاب که چند سال گذشته هنوز نتوانستهایم یک کار عمیقی که بتواند در هنر و فرهنگ و در طول تاریخ ماندگار باشد تولید کنیم. چون ما به دلیل برخی محدودیتها نتوانستیم آنطور که باید خودمان را نشان بدهیم».
کرونا فقط شده دلیلی برای مُردن!
نویسنده رمان «دوباره لیلا شو»، در پاسخ به این سوال که: «آیا شما به کرونا اجازهی ورود به افکار و آثارتان را دادید؟»، گفت:«خیر. کرونا ذهن من را آنقدر درگیر نکرده که بخواهد بر من تاثیر بگذارد. شما تصور کنید کسی که او را انداختهاند در دیگِ روغنجوش، و بعد از دیگ بیرونش میآورند و دستش را به یک اتوی داغ میچسبانند. بیحس میشوی. ما در همین دو، سه سال اخیر رنجهای خیلی بزرگتر از کرونا را تحمل کردیم. درست است که کرونا هم دارد تا میتواند جهان را دِرو میکند ولی اینکه همهگیر است باعث شده فقط با دیگری یک درد مشترک پیدا کنیم. تا پیش از این دردهایمان را تنهایی میکشیدیم، الان دیگرانی هم به همراه ما اضافه شدهاند. همین باعث شده درد ما فقط کاهش پیدا کند. ولی حقیقت این است که داریم تاوانهای سختی میدهیم. شما کشته شدن مردم هواپیمای اکراین را به خاطر یک اشتباه دیدید. در همین خیابانهای تهران جلوی چشم تو مردمانی هستند که بر اثر گرسنگی جان میدهند. نظام سرمایهداری فراوانی ایجاد کرده، ولی مردم گرسنهاند. اینها بیشتر آدم را اذیت میکند».
وی ابراز کرد: «بدبختیِ کرونا این است که در کشوری قرار گرفته که امید برای بهبودی مردم یک ضرورت است. ولی این چنین شرایطی ناامیدی بزرگتری برای هنرمندان ایجاد میکند تا شرایط کرونا. کرونا فقط شده یک دلیل مُردن که انگار کسی هم کاری از دستش برنمیآید. شما میتوانی این بیماری را بیشتر با یک بلای طبیعی مقایسه کنی و آن را پدیدهای چون زلزله بپنداری، ولی گرسنگی مردم درد بدتری است».
*منتشر شده در هفتهنامه استقامت / شماره 698
نظر خود را بنویسید