فردایکرمان – مینا قاسمی: اینکه ویروس کرونا هنوز وجود دارد و روزانه در حال قربانی گرفتن است، اتفاق تازهای نیست که دوباره بازگو شود؛ اما این جمله در عین سادگی، خود اعلان خبر یک اتفاق جدید است: اینکه رفتار جامعه تغییر کرده و سعی دارد در تناسب با ذات این ویروس، خود را دوباره به زندگی بازگرداند و در این بین، هنرمندان نیز به تبع این موضوع طی دو، چند ماه اخیر با برگشتن به نظام زندگی پیشین خود، دیگر برای قرنطینه معنایی قائل نیستند. محمدرضا هاشمینژاد، گرافیست از جمله هنرمندانی است که در گفتوگو با فردایکرمان گفت که این روزها وقت گذراندن در دفتر کارش را به خانهنشینی ترجیح میدهد و علیرغم اینکه سفارشکار کاهش یافته، اما باز همینکه میتواند وقت خودش را در دفتری بگذراند که در آن دلمشغولیهای حرفهای خود را دنبال کند، برای او تسکینآور است. او در عینحال، از اینکه این روزها کرونا آنقدر برای مردم عادی شده که ملاحظهی سلامتی دیگران را هم در نظر ندارند را امری ترسآور دانست. از این هنرمند طراح، از روزهای قرنطینه و احوال دیروز و امروزش پرسیدم. او در اینباره گفت: «کرونا خوشبختانه در من اثر چندان بدی نگذاشت و معتقد هستم اگرچه این ویروس یک تهدید برای زندگی همهی ما به شمار میرفت، اما در دل خود فرصتهای زیادی هم داشت که هر انسانی، اگر چشمان خود را کمی بیشتر باز میکرد به فراخور وضعیتی که داشت، میتوانست از فرصت کرونا استفاده کند. نمیگویم حتما میتوانست فرصت مالی برای خود فراهم کند (که اگرچه برای بسیاری فرصت مالی هم ایجاد کرد)، اما برای طیف هنرمندان متاسفانه فرصت مالی را سوزاند. بر همین اساس، کرونا در حرفهی من زیاد تاثیر مثبتی نگذاشت و رونق را از کسب و کارم گرفت. ولی باعث شد در این مدت بیشتر تامل کنم و واقعا در مدت قرنطینه، تفکراتم نسبت به زندگی عوض شد».
او ادامه داد: «در مدت قرنطینه وقت و فراغت زیادی برای طراحی پیدا کردم. آرشیوم را سر و سامان دادم و به دیگران هم توصیه کردم این کار را انجام دهند. واقعا جالب بود. خود من در قرنطینه، در حوزهی تایپوگرافی بدون هیچ سفارشدهندهای، برای دل خودم اتود زدم که برایم لذتبخش بود. یک سری اسمها و فرمها را کار کردم و برای شخص خودم به حرفهام پرداختم. اگرچه کرونا ترسها و دلهرهها و استرسهای مدام برایمان داشت و اینکه باید روزی چند بار دستهایمان را میشستیم و از آب و نمک برای ایمنی بدن استفاده میکردیم اذیتمان میکرد، اما سرجمع کرونا بد هم نبود. از طرف دیگر، به هرحال در این دورهای که ما ایرانیان داریم زندگی میکنیم دغدغهها و مشکلات اجازهی وقت گذراندن با خانواده را نمیدهد. ولی در دوران قرنطینه توانستم بیشتر با خانوادهام وقت بگذرانم و فرصتی بود تا بتوانیم از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم. اما از همه مهمتر، به نظر من برندهی این داستان طبیعت بود، چون کرونا به طبیعت فرصت زندگی داد و اجازه داد کمی نفس بکشد».
او افزود: «ولی به هرحال در این مدت، متاسفانه حضور و توجه مردم در عرصهی اجتماع به قدری کاهش یافت که بهراحتی دیدیم که بناهای تاریخی ما بر اثر همین مسئله تخریب شد. آنقدر حضور موثر و توجه کافی و واکنش به موقع از طرف مردم و مسئولین از میان رفته که من حتی برای بحثهایی که برای تخریب سردر دانشکده فنی هم مطرح میشود به شدت نگران هستم و مدام پیگیر این امر هستم که چنین فاجعهای رخ ندهد. اصلا مدام میترسم».
هاشمینژاد در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: «در هرحال نمیتوان تاثیر مخرب کرونا را بر روان هنرمندان نادیده گرفت. این فضا، بیشتر از همه، هنرمندان را افسرده میکند. تلاطمهای فرهنگی و هنری موجب کار و حرکت ما میشود، ولی وقتی سکوت و سکون همه جا را بگیرد، کار ما هم دچار افول میشود. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. میتوانم بگویم واقعا اگر عرصهی دیجیتال نبود، هنرمندان واقعا از پا میافتادند. کاش متولیان فرهنگی به فکر باشند و در نظر داشته باشند که بخشهای فرهنگی چگونه دارند از این فضای کرونایی آسیب میبینند».
او در ادامه در پاسخ به این سوال که: «روزهای اول قرنطینه که مقررات با شدت بیشتری اعمال میشد بیشتر با روحیهی شما سازگاری داشت یا این روزهایی که انگار همه چیز دارد به حالت عادی برمیگردد؟»، گفت: «من آن روزها را بیشتر دوست داشتم. آن روزها از هر جهت خیلی بهتر بود و حتی مردم هم آن زمان فرق داشتند. متاسفانه مهمترین مشکل این روزها این است که کرونا آنقدر برای مردم عادی شده که دارد رفتارهای بیمهابانهای از آنان سر میزند. آن زمان مردم با احتیاط بیشتری رفتار میکردند و حال و سلامتی دیگران نیز برایشان اهمیت داشت. ولی الان ترسشان ریخته و دارند به زندگی همدیگر خطر وارد میکنند. درواقع، الان همه چیز (به جز وضعیت اقتصادی)، کمکم دارد سر جای خودش قرار میگیرد اما خب، هنوز کادر درمان خسته است».
وی از روزهای کنونیاش گفت: «دفتر کار من به مدت دو ماه تعطیل بود اما الان روزها طبق عادت گذشتهام به دفتر کارم میروم و اگر سفارشی به دستم برسد، کار میکنم و اگر نه، مطالعه میکنم و وقتم را با هنر سپری میکنم. نمیخواهم به خانه برگردم چون کار و وقتگذرانی در دفترم نسبت به منزل برایم فراغت بیشتری دارد. اما متاسفانه، سفارش کارها خیلی کاهش پیدا کرده است. ولی با این حال از اینکه به دفتر کارم برگشتهام خوشحالم»./م
نظر خود را بنویسید