فردایکرمان – مینا قاسمی: کتابسرای اردیبهشت، واقع در کوچهی شماره ۱۷ خیابان شریعتی، چند سالی است علاوه بر اینکه به عنوان فروشگاهی برای خرید کتابهایی که به اذعان بسیاری با قیمتی مناسب به دست میآید شناخته میشود، دیرگاهی است که با برگزاری جلسات فرهنگی و هنری با عنوان «شبهای اردیبهشت»، به محلی برای دیدارها و مراودات اهالی فرهنگ و هنر تبدیل شده است؛ بنایی با سقف گنبدی و معماری قدیمی کرمان، که به گفتهی اسلامپناه، حیاط خلوت خانهی دوران کودکی پدر ایشان، مهندس حسین اسلامپناه است. مهندس اسلامپناه، از چهرههای فرهنگی سرشناس است که نامشان در رشتهی صحافی در فهرست حاملان میراث فرهنگی ناملموس بهعنوان گنجینهی زندهی بشری، به ثبت رسیده است.
این کتابسرا، هفتهی گذشته ۱۰ سالگی تاسیس خود را گذراند. به همین مناسبت، با مهدی اسلامپناه، مدیر آن برای انجام یک گفتوگو تماس گرفتم؛ که بهدلایلی به تعویق افتاد و نهایتا بهصورت کتبی انجام شد. گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آقای اسلامپناه، از تولد این کتابسرا برایمان بگویید. چهطور شد این کتابسرا تاسیس، و در این محدودهی شهر راهاندازی شد؟
از ابتدای تاسیس تا مرداد ۹۵، مکان کتابفروشی ما در بلوار جهاد بود و پس از آن با ساخته شدن این مکان، به محل فعلی نقل مکان کردیم. محل فعلی کتابفروشی، قسمتی از حیاط خلوت خانهی دوران کودکی پدرم است. ما با نقلمکان به این محل از شر پرداخت اجارهبها راحت شدیم. علاوه بر آن با این کار به نوعی یاد و خاطرهی این خانه که هم خودم و هم پدرم خاطرات زیادی از حضور در آن داریم، را زنده کردیم. از طرفی، این خانه، بهنوعی، از حالت متروکه و سوت و کور بودن نیز نجات پیدا کرد. امیدوارم با تعمیرات اساسی حیاط و اتاقها و فضای داخلی این خانه و الحاق کتابسرا به آن بتوانیم از کل این خانه به عنوان یک مجموعهی فرهنگی چند منظوره استفادههای بیشتر و مفیدتری بکنیم. در مورد تاسیس کتابسرا هم، صرفا علاقهی من به مجله و روزنامه و کتاب و کتابخوانی، مهمترین عامل تاسیس آن بوده است. در اینجا لازم میبینم به نقش بسیار مهم مهندس محمدحسین اسلام پناه (پدرم) در ایجاد علاقهمندی به کتاب در من از کودکی اشاره کنم. کتابخانه غنی ایشان در خانه و سر زدن گاه و بیگاه من به آن و مشاهده و تورق کتابها و همچنین حادثهی مهم خرید شماره بیست و دوم ماهنامه فیلم و کتاب جاودان مرحوم بهرام ریپور (صد فیلم) در اسفندماه سال ۶۳، در علاقه من به کتاب و مجله و به خصوص فیلم و سینما نقش بسیار موثری داشت. این علاقه باعث شد که پس از دو سال و نیم کار مرتبط با رشته تحصیلیام در یک محیط صنعتی (کارخانه سیمان ممتازان) به علت عدم سنخیت با آن فضا و محیط، خوشبختانه یا متاسفانه از آن کارخانه بیرون آمده و به فکر راهاندازی یک کتابفروشی بیفتم و با کمک و حمایتهای پدر و مادرم، به خصوص از نظر مالی و همسرم، این کتابفروشی را دایر کنم. در اینجا لازم است به خصوص از همسرم تشکر ویژهای بکنم که در ابتدای راه اندازی، و ادامهی این مسیر بسیار مشوق من بود.
یکی از مهمترین ویژگیهای کتابسرای اردیبهشت معماری و ساختمان آن است که به نظر میرسد شما با وسواس در صدد حفظ آن هستید. از دلبستگیتان به این معماری و بنا برایمان بگویید.
بله. همان طور که خودتان هم فرمودید یکی از مهمترین ویژگیهای کتابسرا که به نظر من از مهمترین عوامل جذب مشتری به کتابسرا نیز هست، همین معماری بنا و در کنار آن فضا و چشمانداز حیاط ورودی است. در اینجا باید به سهم بسیار زیاد آقای مهندس محمدحسین اسلامپناه در ایجاد این فضای جذاب اشاره کنم. طرح و نقشهی سقفهای گنبدیشکل داخلی ساختمان به همراه طرح گرهچینی روی درِ آهنی ورودی کتابسرا، از ایشان است. همچنین درخت انار حیاط کتابسرا (که به اذعان بسیاری از مشتریها یکی از مهمترین عوامل زیبایی و جذابیت حیاط است) نیز به همت و پایمردی ایشان پابرجا ماند و قطع نشد. این درختی است که از صد و چند سال پیش در حیاط خلوت خانه پدری مهندس اسلامپناه وجود داشته است و در هنگام احداث و تکمیل بنای کتابسرا به دلایل گوناگون قصد بر بریدن این درخت بود که با ممانعت ایشان این کار انجام نشد. با همهی این دلایلی که گفتم مسلما من هم دلبستگی خاصی به معماری، فضا و حیاط این کتابسرا دارم.
خب؛ حالا از کسبوکارتان بگویید. با توجه به اوضاع کنونی کشور، دولت باید چه حمایتهایی از کتابفروشیها داشته باشد؟ فکر میکنید توان این را دارید که هنوز هم این کار را ادامه دهید؟
در مدت ۱۰ سال گذشته به هر زحمتی که بود این کار را ادامه دادم و بعد از این هم سعی میکنم تا آنجایی که بتوانم این کار را ادامه دهم. البته با این وضعیت بالا رفتن زیاد قیمت کتاب، که سفارش کتاب را برای کتابفروشهایی مثل من که کتابها را بدون تغییر قیمت و زدن برچسب قیمت جدید به فروش میرساند، بسیار مشکل کرده و عرضه و فروش مستقیم کتابها با درصدهای تخفیف بالا توسط ناشران به مشتریان و همچنین عرضهی انواع کتابهای غیرچاپی در فرمتهای مختلف با کمک تکنولوژی در فضای مجازی، بعید میدانم بتوانیم دوام چندانی بیاوریم.
یکی از فعالیتهای جنبی این کتابسرا در سالهای اخیر، برگزاری شبهای اردیبهشت است. از این شبها و ایدهی برگزاری آن و دستاوردهایی که داشته است برایمان بگویید؟
ایدهی برگزاری این شبها، از شبهای بخارای علی دهباشی میآید و کاملا (چه در نوع اجرا و نحوه برگزاری و چه موارد دیگر) کپیبرداری شده از شبهای بخارای دهباشی است. ولی در انتخاب موضوعات و افرادی که شبهای اردیبهشت درباره آن موضوعات و افراد برگزار کرده و یا قصد برگزاری داشتیم، سعی کردم بیشتر اشخاص و موضوعاتی را انتخاب کنم که به هر دلیلی از سوی دهباشی در شبهای بخارا مورد توجه قرار نگرفتهاند مثل: شب کیارستمی، شب شهید ثالث، شب گلستان، شب فرخ غفاری، شب بهمن فرسی، شب احمد محمود، شب اکبر رادی، شب پرویز دوایی و اکثر شبهای دیگری که برگزار کردیم. در مورد دستاورد این شبها هم باید بگویم تنها دستاورد برگزاری این شبها برای من، خجالتزدگی در مقابل سخنرانانی بود که آنها را به این جلسات دعوت میکردم! (به علت استقبال بسیار اندک مخاطبان از این جلسات). به طور مشخص و به عنوان شاخصترین مورد میتوانم به شب کارگاه نمایش اشاره کنم که مردادماه سال گذشته با حضور و سخنرانی استاد صدرالدین زاهد برگزار گردید و با استقبال بسیار اندک از سوی دوستان تئاتری کرمان مواجه شد و باعث شرمندگی من در مقابل استاد زاهد شد و اگر بزرگمنشی و مناعت طبع ایشان نبود من نمیدانستم چه کار باید بکنم. آمدن ویروس کرونا حداقل این حُسن را برای من دارد که میتوانم از این به بعد این شبها را بدون تماشاگر و بدون نگرانی از عدم استقبال آنها به صورت مجازی و آنلاین برگزار کنم!
آقای اسلامپناه، بنا به هر دلیلی، کتابسرا روزهایی را تعطیل اعلام میکند. در نتیجه مراجعهکنندگان به کتابسرا به خصوص در نوبت صبح با درِ بسته مواجه میشوند. این تعطیلیها بر اعتماد و جذب مشتری اثر سو نمیگذارد؟
مسلما اثر سوء میگذارد و ما هم بسیاری از مشتریان خود را به همین علت از دست داده یا میدهیم. ولی باید دانست که هر شخصی که یک واحد صنفی را اداره میکند عمدا چنین کاری را انجام نمیدهد. مسلما گرفتاریها و مشکلاتی برای آن شخص به وجود میآید که باعث میشود واحد صنفیاش را در طول روز تعطیل کند. کتابفروشی اردیبهشت و شخص من از این قاعده مستثنی نیست. مضاف بر این که در کتابفروشی ما، فقط شخص من به عنوان کتابفروش حضور دارد. و اینجا بدون شاگرد اداره میشود.
حالا که کتابسرای اردیبهشت ده ساله شده، میتوانید بگویید از ته دل چه احساسی نسبت به این کتابسرا دارید؟
احساس من در این عنوان فیلم معروف کارگردان انگلیسی، تونی ریچاردسون، مستتر است: «تنهایی یک دونده دو استقامت»! /م
نظر خود را بنویسید