فردای کرمان - سیدمحمدعلی گلابزاده: تاریخ بیانگر این واقعیت است که هر اختراع و یا نظریهی جدیدی، به این سادگیها پذیرفته نشده و ابتدا با مخالفت عدهای متعصب روبهرو بوده است. این موضوع به یک کشور و یک ملت مربوط نمیشود، بلکه کم و بیش در همهی دنیا و در همهی روزگاران و در موارد گوناگون دیده شده است. مثلاً وقتی سقراط فیلسوف بزرگ یونانی از مردم خواست تا دربارهی خود و خدایانشان بیشتر بیاندیشند و خودشان و ارزشهایشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند، حکومت وقت به جای پذیرش این نظر فلسفی و عقلی، او را به بیاعتقادی و رد کردن خدایان متهم، و حکم قتل او را صادر کرد؛ قتلی که با سر کشیدن جام شوکران، صورت گرفت، تاریخ این رویداد سال 399 پیش از میلاد بود.
ممکن است بگوییم آن روز مردم به اندازهی کافی آگاهی نداشتند، اما بعد از آن، و حتی امروز نیز وضع به همین صورت است. قریب دو هزار سال بعد از رویداد سقراط و شوکران، اروپای به اصطلاح متمدن نیز اینگونه عمل کرد. زیرا وقتی گالیله با این نظر کلیسا ـ که خورشید به دور زمین میگردد ـ به مخالفت برخاست و از نظریهی کوپرنیک دفاع کرد، به سوزانده شدن در آتش محکوم و سرانجام مجبور شد توبه کند.
سرزمین عزیزمان ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بازار مخالفت و رویارویی با هر نظریهی جدید و اختراع تازه، رونق داشته، هرچند که همان مخالفان، بعد از مدتی از پیشگامان آن نظریه و یا بهرهبرداری از آن اختراع شدند.
یکی از این رویدادهای جالب و شیرین تاریخ ما، تحریم اولیهی تلفن بود. وقتی در زمان مظفرالدینشاه یک خط تلفن از تهران به شاهعبدالعظیم کشیده شد، مردم با اشتیاق به دیدن این پدیدهی جدید یا به قول کرمانیها «نوببا» میرفتند، به این ترتیب که با مراجعه به دفتر تلفن، از تهران به شاهعبدالعظیم خبر میدادند که مثلاً پسر عمویشان با فلان آدرس، فلان ساعت به دفتر آنجا بیاید، متقاضی در همان ساعت در دفتر تهران حاضر میشد و در برابر پرداخت مبلغی، بهوسیلهی تلفن با پسر عموی خود صحبت میکرد و ذوق زده، این موفقیت را به دوستان و خویشان خود خبر میداد. در این موقع برخی از خشکاندیشان ناآگاه و خرافاتی، شایع کردند که حرف زدن با تلفن حرام است. به این دلیل که شیطانکهایی روی سیم تلفن وجود دارند که حرفها را از اینطرف به آنطرف میبرند؛ لذا این کار شیطانی است و حرمت دارد، به این ترتیب کار و کاسبی تلفنچیها کساد شد و دیگر کسی مراجعه نکرد، ناچار به مظفرالدینشاه خبر دادند که چنین نظریهای داده شده و دیگر از مشتریان هر روز خبری نیست. شاه گفت، از آنجا که بعضی، از انجامِ گناهی که مجانی به دست آید ابایی ندارند، لذا روی مقوایی بنویسند «حرف زدن مفتی است»، بعد آن را دم دفتر تلفن نصب کنید. برابر دستور شاه، این اقدام صورت گرفت و همانطور که او پیشبینی کرده بود، مردم، گناه این استفادهی مفتی و مجانی را به جان خریدند و در صفهای طولانی به انتظار ایستادند، بعد از چند روز به شاه خبر دادند که غلغله شده و مردم از هر سو برای حرفزدن تلفتی مراجعه میکنند، شاه گفت: دو سه روز دیگر صبر کنید تا موضوع خوب برای مردم جا بیفتد، آنوقت بهجای مقوای قبلی که نوشته بودید «حرف زدن مفتی است» مقوای دیگری که روی آن نوشته شده باشد «زمان حرف مفت تمام شد» نصب کنید، یعنی حالا هرکس میخواهد با تلفن حرف بزند، باید پول بدهد، از آن به بعد این اصطلاح رایج شد که «حرف مفت نزن» یا «حرف مفت میزنه»
اگرچه مخالفین صحبت کردن از طریق تلفن در جهل مرکب بودند و جز خرافات و افکار «پارانوئیک» منطق دیگری نداشتند، اما گاه مخالفت با یک پدیدهی جدید، با استدلالهایی روبهروست. توضیح اینکه برخی اختراعها و نظریههای جدید، شاید جای نقد و مخالفت نیز داشته باشد، اما جنبههای مثبت آن به مراتب بیشتر است و چه بخواهیم و نخواهیم، جای خود را در زندگی مردم باز میکنند.
آن روز که ادیسون برق را اختراع کرد، عدهای با این استدلال که گاه به قیمت جان آدمها میانجامد، حرف و حدیثهایی را مطرح کردند که البته درست هم بود و هر سال هزاران نفر در جهان بهدلیل برق گرفتگی جان خود را از دست میدهند، اما آیا با این انگیزه میتوان استفاده از برق را نادیده گرفت؟ حتی دارویی که گاه برای نجات از بیماری، مجبور به استفاده از آن هستیم، به قسمتهای دیگری از بدن آسیب میرساند، چنانچه اصطلاح «کنتر اندیکاسیون» یعنی موارد منع آن در علم پزشکی و داروسازی کاربرد دارد.
در همین روزگار خودمان، چه بسیار وقت و نیروی جامعه صرف مبارزه با پدیدههایی شد که دلیل قانع کنندهای برای آن وجود نداشت، به عنوان نمونه ممنوعیت استفاده از ویدئو که روزگاری، داشتن و نگهداری آن جرم بشمار میرفت و چه گرفتاریهای فراوانی ایجاد کرد و دست آخر هم، همهی آن ضوابط و بگیر و به بندهای آنچنانی به کنار رفت و تمام شد.
آری این واقعیت را از یاد نبریم که پیشرفتهای علمی و اختراعات و نوآوریها، هرگز تسلیم خواسته و نظر کسی نمیشوند و سرانجام، جای خود را در میان مردم باز میکنند، پس چه بهتر که بجای ستیز و رویارویی، راه بهرهگیری درست و سالم از آنها را جستجو کنیم و در این رهگذر با روشنای بیشتر، به سوی هدف گام برداریم. /پ
نظر خود را بنویسید