فردایکرمان ـ گروه جامعه: کاوشهای باستانشناسی در «قبهسبز» که طی چند ماه گذشته انجام شده، تاکنون که دستان کاوشگران را از آثار شاخص قراختایی خالی گذاشته است.
قبهسبز که در حال حاضر، تنها، ایوانی از آن باقی مانده، از بناهای دوران قراختایی در کرمان است که برخی حتی آن را نخستین دانشگاه جنوبشرق نامیدهاند.
دکتر رضا ریاحیان، باستانشناس اما در یک برنامهی زندهی اینستاگرامی اعلام کرد که در 10 گمانهای که تاکنون برای شناسایی لایههایی از معماری و گذشتهی قبهسبز زدهاند، هیچ اثر معماری شاخص قراختایی پیدا نکردهاند و فقط شواهدی از کاشیهای معرق و زرینفام شناسایی شده و حدس میزنند این بنای قراختایی، که نه فقط دانشگاه بلکه مجموعهای شامل بنای حکومتی، مرکز علمی و مقبره و شفاخانه و ... بوده است، در دوران قاجاریه تخریب و مجدد جای آن چیزی ساخته شده است. از قاجاریان چنین کاری بعید نیست. ظلالسطان هم در اصفهان، دستور تخریب برخی بناهای صفوی را داده و با مصالح آن، اثر قاجاری ساخته است.
در همین حال، از یافتههای مهم کاوشهای ریاحیان و همراهانش در قبهسبز، کاشیهای زرینفامِ کرمانی است که او میگوید تعداد بسیار زیادی از آن را پیش از این، در کاوشهای قلعهدختر و اردشیر هم دیده و این دو یافته را، تاییدی بر کار قاجاریان میداند؛ قبهسبز را تخریب و آوار آن و کاشیهای زرینفام آن را در قلعهدختر و اردشیر تخلیه کردهاند. هنوز اما هیچ چیز قطعی نیست. برای اینکه اطلاعات بیشتری از قبهسبز حاصل و اطلاعات کنونی تکمیل شود، نیاز است تا کاوشها ادامه پیدا کند؛ موضوعی که مقامات استان باید آن را در اولویت قرار دهند تا تکلیف این بنا هرچه زودتر مشخص شود. در ادامه، گزارشی از اظهارات ریاحیان را میخوانید.
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، این دکترای باستانشناسی و مسئول کاوشهای قبهسبز، شامگاه چهارشنبه 28 آبانماه در یک برنامهی زندهی اینستاگرامی که از سوی انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان کرمان برگزار شد، ابتدا یکی از دغدغههای همیشگی فعالان گردشگری را یادآور شد که نیاز است در شهر کرمان مقاصد گردشگری بیشتری ایجاد شود آن هم وقتی که ظرفیت لازم و کافی نیز برای آن وجود دارد. او در اینباره گفت: «در حال حاضر، متاسفانه گردشگر را نمیتوانیم بیش از یک روز در کرمان نگه داریم. فواصل بین مکانهای تاریخی در استان کرمان زیاد و خستهکننده است. خود من، مدتها قبل، یک تور تخصصی فرانسوی داشتم که میگفتند در شیراز ظرف یک روز، شش، هفت اثر را میبینیم ولی در کرمان این طور نیست. ما باید در شهر کرمان مقاصد جدید گردشگری تعریف کنیم. قبهسبز و قلاع دختر و اردشیر، دخمههای زرتشتیان و قلعه دختر در جادهی زرند از جمله این مقاصد جدید میتوانند باشند. یا باید طوری برنامهریزی کنیم که گردشگر را فقط به مجموعهی گنجعلیخان نبریم و مثلا مسجد حاجآقا علی که مشابه مسجد وکیل شیراز است را هم بتوانند ببینند».
او سپس از قبهسبز، تاریخچهی آن و کاشیهای زرینفام کرمانی گفت که در ادامه میخوانید.
مروری بر پیشینۀ قبهسبز
یکی از جهانگردانی که از این بنا بازدید کرده و از آن اسم برده، سرپرسی سایکس است که حدود سال 1897 میلادی به کرمان آمده و نوشته که یک قبه به رنگ سبز در محدودهی شهر وجود دارد و به نظر میرسد که از همان زمان، به این نام معروف شده است یعنی چون سیاحان کاشیهای احتمالا سبز آن را دیده و از آن اسم بردهاند، کل بنا به این نام معروف شده است. آنچه که در منابع آمده و اکثریت به آن پرداختهاند این بنا، ترکیبی از بنای حکومتی، مرکز علمی، مسجد و شفاخانه بوده است.
قدمت قبهسبز را مربوط به دوران قراختاییان میدانند. ایلخانان در ایران، حکومتهای محلی داشتند که قراختاییان در اوایل قرن هفتم، در کرمان ساکن بودند و این مجموعه را احداث کردهاند. البته، این بنا در همان اوایل دوران حکومت ایلخانان شکل نگرفته است بلکه قاعده این بوده که اوایل یک حکومت، ساخت بنایی شکل میگرفته و تا پایان آن کامل میشده است.
در محافل علمی کرمان و حتی عوام، میگویند که قبهسبز دانشگاه بوده است ولی واقعیت این است که این مجموعه، ترکیبی از مرکز علمی و بنای حکومتی و مقبره و شفاخانه بوده است ولی در دورهی حکومت ترکانخاتون، سال 656 قمری، از آنجایی که او به علم و دانش و ترویج آن علاقهی زیادی داشته، از مناطق مختلف شاعران، هنرمندان و ریاضیدانانی به دربارش میآمدند و از آن زمان بوده که، از این مجموعه بهعنوان مرکز علمی یا دانشگاه بیشتر یاد میشود.
از شاخصترین بخشهایی که از این بنا باقی مانده، ایوان سردر است که کاشیکاریهای منحصر بهفرد معرق دارد و بنای گنبدیای که در برخی منابع ارتفاع آن را 16 متر و برخی دیگر 17 متر نوشتهاند و به احتمال زیاد، پوشش بیرون آن هم، سبز یا فیروزهای بوده که به قبهسبز معروف شده است.
تنها اثری که از این بنا تا اواخر دورهی قاجار داشتیم، گنبد و الان، همین ایوان اصلی است که مشاهده میشود.
آنچه که در منابع آمده است، در بنای قبهسبز و زیر گنبد آن، شاهان قراختایی از جمله ترکانخاتون و همسرش، مدفون هستند. از جمله شواهدی که در این زمینه وجود دارد، مربوط به سفر مارکوپولو به کرمان است که 10 سال پس از مرگ ترکانخاتون بوده و به این موضوع اشاره کرده است.
این بنا در آن دوران، از جایگاهی مهم برخوردار بوده است. شناختی که ما از آن داریم اما، تا حدود چهار، پنج ماه پیش که کاوشها انجام نشده بود، در حد همین کلیاتی بود که اشاره کردم. به همین دلیل، بسیاری، اعتقاد داشتند قبهسبز باید کاوش شود و فرمهای معماری آن به دست بیاید. افرادی مثل آقای گلابزاده تاکید داشتند که این دانشگاه باید احیا شود و دکتر فدائی، استاندار سابق هم بسیار بر این موضوع تاکید داشتند که قبهسبز احیا شود.
پیشینۀ کاوشهای باستانشناسی در قبهسبز
اولین کاوشهای باستانشناسی قبهسبز که از آن اطلاع داریم، در دههی 50 تا 60 بوده که در ایوان اصلی انجام و در جریان آن، سنگفرشهای اصلی ایوان، شناسایی شد.
دکتر ضیایی و پروفسور رجبعلیپور نیز، سالهای 85،86 انجمن قبهسبز را راهاندازی و همایشی برگزار کردند و شاید استارت اصلی را آنها زدند که این بنا معروف شد و متعاقب آن خانم دکتر لاله به قبهسبز آمد.
سال 87 خانم دکتر لاله، مسئول دفتر باستانشناسی دانشگاه تهران در قالب یک طرح مطالعاتی روی قبهسبز کار کرد و در برخی نقاط، کار ژئومغناطیسی انجام و تشخیص دادند که در یکسری از قسمتهای خارج از بنای فعلی، آثاری از گذشته میتوان پیدا کرد.
گنبد اصلی قبهسبز کجاست؟
دو سوال مهم دربارهی قبهسبز وجود دارد: آیا لایههای معماری در زیر این محوطهی فعلی، وجود دارد؟ دوم اینکه محل اصلی بنای گنبدی آن کجاست؟
آقای اسلامپناه، پژوهشگر و از چهرههای ماندگار استان، میگوید: بنای گنبدی قبهسبز همین مقبرهی سادات خوشروست. عدهای میگویند نه، در جای دیگری است و ما کار مطالعات باستانشناسی این بنا را برای کسب اطلاعات بیشتر از جمله یافتن محل اصلی بنای گنبدی آغاز کردیم.
در بررسیهای اولیه مشخص شد که سقف ایوان، در زمان قاجاریه مرمت شده است. پس، این گزاره مطرح میشود که بنای قبهسبز یا تعمدی و یا به دلایلی از جمله زلزله، در دوران قاجار تخریب شده است. یا تخریب شده بوده و در دوران قاجار، میخواستند آن را مرمت کنند. با این پیشفرض ما کار را شروع کردیم.
این را مدنظر داشته باشید در دورهی قاجاریه، چنین اتفاقاتی در اکثر شهرهای ایران رخ داده است. مثلا در اصفهان، ظلالسطان یکسری بناهای صفوی را تخریب کرد تا مصالح آن را استفاده کند و بنای قاجاری بسازد. یا در طاقبستان کرمانشاه، نقش برجستههای ساسانی را که میبینید، نقشهایی از دورهی قاجار هم میبینید. شاهان قاجار، با یک اعتماد بهنفس، چنین کارهایی را انجام میدادند.
پس، پیشبینی ما دربارهی قبهسبز این شد که این بنا در دورهی قاجاریه عمدا تخریب شده یا میخواستند دوباره احیایش کنند. قبل از اینکه توضیحات بیشتری دربارهی این موضوع بدهم، اجازه دهید از کاشیهای زرینفام بگویم.
معمای کاشی زرینفام کرمانی
در همین دورهی ایلخانی، تکنیکی هنری داریم به نام زرینفام که هم روی کاشی است و هم سفال. این هنر، از اواخر سلجوقی شکل میگیرد و در دورهی ایلخانی رونق میگیرد و به اوج میرسد، و اواخر همین دوره منسوخ میشود. هنری بوده که وقتی میخواستند روی سفال نقش ایجاد کنند، لعاب و نقش که اجرا میشده، داخل کوره پخته و آن را خارج میکردند و بعد، با اکسید فلزی، نقش یا خط روی آن اجرا میکردند و دوباره داخل کوره میبردند. این اتفاق باعث میشده که این نقش روی کاشی یا سفال در برابر نور، طلاییرنگ میشده است. اصلیترین ویژگی این بوده که کاشی یا سفال را دوبار داخل کوره میبردند، در حالی که سفال بعد از یکبار که پخته میشود، ایستایی کافی را ندارد. اینکه دوبار آن را داخل کوره میکردند نشان میدهد چه تکنیک سخت و هنرمندانهای بوده است.
در منابع آمده که در گرگان، ری، ساوه و کاشان از این کاشی و سفال به دست آمده است و گفته شده احتمالا از این تکنیک، در کرمان هم باید باشد.
پیش از این، در جریان کاوشهای شهر دقیانوس توسط خانم دکتر چوبک، مقداری سفال زرینفام به دست آمده بود، در ارگ بم هم تعدادی کشف شده بود. در مناطق مختلف استان از این نوع کاشیها یافت شده اما جستهوگریخته و به تعداد کم. و در واقع، هیچ جا انبوه و متنوع نبوده است.
ناگفته نماند که این کاشیهای زرینفام بیشتر در بناهای مقبرهای، مساجد یا مراکز علمی به کار میرفتهاند. حالا ارتباط این موضوع با قبهسبز که گفتم این احتمال وجود دارد که در دورهی قاجار تخریب شده و خاک آن را بار کردند و بردند چیست؟
برای اولینبار، تعداد زیادی از کاشیهای زرینفام در استان را بندهی حقیر در جریان کاوشهای قلعهدختر و اردشیر پیدا کردم. با دکتر حاجیلو استاد دورهی هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس، این کاشیها را آنالیز کردیم دیدیم به جنس خاک منطقه میخورد. برای نقوش آن هم با متخصصان صحبت کردم گفتند در کرمان تولید میشده است. کلیهی اطلاعاتی که دربارهی کاشیهای زرینفام به دست آمده قرار است در قالب کتابی عرضه شود که در حال تدوین آن هستیم.
بنده سه، چهار سال است که در قلعهدختر کار میکنم. آثارمعماری از ساسانی و اشکانی تا دورهی پهلوی پیدا کردهایم و، به تعداد زیاد و در انواع مختلف کاشی زرینفام در لایههای معماری پهلوی قلعهدختر دیدم. اکثر باستانشناسان میگویند اینها متعلق به قلعه دختر است من ولی هیچ وقت این را نگفتهام و همیشه اعتقاد داشتم که این حجم از کاشیها از جایی به صورت آوار به قلعه دختر آورده شده است.
نتایج اولیۀ کاوشهای قبهسبز
برگردیم به کاوشهای قبهسبز؛ امسال در کاوشهای قبهسبز اولین گمانهای که زدم برای این بود که ببینیم آیا هیچ اثری از قراختاییان داریم؟ به این منظور، ابتدا، جلوی ایوان اصلی گمانهای به عمق سه متر زدم. در این عمق، هیچ لایهی فرهنگی پیدا نکردم. نه اثر قاجاری و نه قراختایی ندیدم. گمانه زنی رابه فاصله 8متری به سمت شرق ادامه دادم و در گمانه دیگری، هم سفال زرینفام و هم کاشی زرینفام را در لایه های مضطرب و آوار پیدا کردم و جالب است بدانید که کاشیهایی شبیه کاشیهای قلعهدختر بود.
براساس این یافتهها، این نتیجه به دست آمده که بنای قبهسبز تخریب شده و خاک آن را هم بار کردهاند و بردهاند. در جریان این کاوشها، به لایههای دورهی قاجار در این بنا برخوردم و به ندرت و به صورت آوار لایههای قراختایی دیدم. چیزی تحت عنوان اینکه دیوار یا فضای معماری از قراختاییان پیدا نکردم. نکتهی خیلی مهمتر دیگر اینکه براساس تصاویری که از سال 1335 خورشیدی از این محدوده وجود دارد، در محل فضای سبز فعلی، پشت ایوان، یک تپه وجود داشته است. حدس اولیهام این بود که این تپه، آوار گنبد اصلی قبهسبز باشد. در محل این پارک دو گمانهی 5.5 متری زدم اما باز هم به لایههای دورهی قراختاییان برنخوردم.
براساس مجموع این یافتهها، این احتمال قوت گرفته که بنای قبهسبز در دوران قاجار، تخریب شده است. البته، امسال 10 گمانه بیشتر در قبهسبز نزدیم. این کاوشها باید ادامه پیدا کند، شاید در آینده، آثار قراختایی را پیدا کنم و آرزو دارم این اتفاق بیفتد.
سایت ـ موزه قبهسبز راهاندازی شود
ما از قبهسبز الان فقط یک ایوان داریم و شاید نتوانیم از کاوشهای باستانشناسی، آثار شاخص معماری قراختایی آن را بیابیم اما آنچه که مهم است شخصیت ترکانخاتون، حاکم قراختایی کرمان است که در معرفی قبهسبز، حتی شاید بیشتر از معماری آن، میتواند ارزش این بنا را نشان بدهد و پیشنهاد من این است کسانی که در جستوجوی معرفی و یا شناسایی قبهسبز هستند، به همراه آثار معماری، بیشتر شخصیت ترکانخاتون را معرفی کنند. البته، همین ایوان باقی مانده هم، دو شاخصهی خوب دارد که یکی، کاشیکاری معرقی است که در آن به کار رفته است. میدانید که هنر کاشیکاری در دورهی سلجوقی شکل گرفت، در دورهی تیموری و ایلخانی هم بوده ولی اوج هنر کاشی معرق در دورهی صفویه است که مسجد شیخ لطفالله را اوج هنر کاشی معرق دنیا میدانند هم به لحاظ وسعت و هم حجم کار و تکنیک.
شواهد کاشیهای معرق بنای قبهسبز که در ایوان هست، نشان میدهد تکنیک هنر کاشی معرق در این بنا به اوج هنری رسیده است و با کاشیکاریهای دورهی صفویه برابری میکند. میتوان گفت کسانی در این بنا کار کردند، شاید همین دانشمندان و هنرمندانی که به مرکز علمی قبهسبز میآمدهاند، تصمیم گرفتهاند کاشی معرقی را ایجاد کنند که نسبت به دوران صفویه برتری داشته باشد. هرچه که باشد، کاشیکاریهای معرق یکی از شاخصههای مهم و ارزشمند این ایوان است که میتوان دربارهی آن به گردشگران گفت.
آنچه را که گفتم هم، اطلاعات اولیهی من در عرض این پنج، شش ماه کاوش است. این کاوشها باید ادامه پیدا کند، یک سال دیگر اطلاعات بیشتری خواهیم داشت. این راه ما در قبهسبز ادامه دارد. تاکنون اما چیزی که ثابت شده این است نظریهای که پیشبینی میکردیم از این مرکز علمی، آثار معماری به دست بیاوریم؛ چندان ممکن نیست و من فکر میکنم این اتفاق نمیافتد. متاسفانه 70،80 درصد آن تخریب شده و خاک آن را از محل خارج کردهاند.
در جریان این کاوشها، ابتدا حمایت موثر جناب آقای فعالی مدیر کل میراث فرهنگی استان و مهندس شفیعی معاون میراث با همکاری شهرداری کرمان را داشتیم. در کل استان، اولین بار است که کاوشهای باستانشناسی با همکاری مناسب شهرداری انجام شده و این حمایت آقای عالمزاده شهردار کرمان و آقای قطبالدینی شهردار بافت تاریخی از این اقدام جای قدردانی دارد. همچنین، شهرداری طرحی با عنوان طرح حفاظت از گذر قبهسبز ـ بازار عزیز را تهیه کرده که خانم دکتر فداییقطبی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرمان مشاور آن است. طرح بسیار خوبی است و اگر شهرداری حدود 10 منزل مسکونی اطراف این بنا را تملک کند، و از کاوشها حمایت شود تا یکسری کاوش در این منازل هم صورت گیرد؛ به این امید که به لایههای دورهی قراختاییان بربخوریم، طرح خانم دکتر فدائی هم اجرا شود، اینجا بهعنوان سایت ـ موزه شهری تعریف و مقصد جدید گردشگری در کرمان میشود. شناخت ما از قبهسبز در حال افزایش است من آرزو دارم، به لایههای معماری قراختایی آن برسیم. ولی فعلا باید با احتیاط دربارهی آن صحبت کنیم. / الف
عکس: محمد لطیفکار
نظر خود را بنویسید