فردای کرمان - سید محمدعلی گلابزاده*: روزی با روانشاد، باستانیپاریزی صحبت میکردیم، به ایشان عرض کردم استاد، درست است که شما در جایی نوشته و بارها نیز گفتهاید که: هر وقت کرمان استاندار کرمانی داشته، از حالوهوای خوشی برخوردار بوده؟ استاد گفت بله و آخرین باری که این نکته را تکرار کردم، در ملاقات با آقای رزمحسینی بود. به ایشان عرض کردم امّا نوشتهها و مستندات جنابعالی در کتابهای گوناگون، جز این را نشان میدهد، زیرا اتفاقاً خدمتگزارترین حاکمان کرمانی که آثار خیرشان هر روز در برابر دیدگان مردم کرمان خودنمایی میکند، غیرکرمانی هستند، نمونهاش گنجعلیخانِ لر- وکیلالملکِ مازندرانی – ملکتورانشاهِ ترک (بانی مسجد ملک یا امامخمینی)، قراختائیان منچوریتبار (بانیان دانشگاه قبه سبز و ... ) و ... که هیچ کدام کرمانی نبودند. در اینجا استاد باستانی نگاهی به من کرد و گفت: امّا همهی اینها وقتی به این دیار آمدند، پیش از آنکه به فکر عرضهی خدمت برآیند، اول کرمانی شدند و بعد تحت تأثیر خوی و منش این مردمِ صحرا دل و ساده و باصفا، آستین همت بالا زدند و تمامی تلاش خود را به کار گرفتند تا برای کرمانیهای شایسته و بزرگوار، کاری انجام دهند و اثری از خود برجای بگذارند، مثلاً همین قراختائیان که اشاره کردی، از«براق حاجب» و «سیورغتمش» گرفته تا «ترکان خاتون» و «لاله خاتون» و... نهتنها تحتتأثیر ویژگیهای مردم این دیار قرار گرفتند و تا مغز استخوان کرمانی شدند، بلکه حتی زبان خود را از یاد برده و همانطور که در یکی از کتابهایم نوشتم، چنان با لهجهی کرمانی صحبت میکردند که «از هر محلهشهری، غلیظتر و محلیتر».
این خاطره و صحبتهای استاد باستانی پاریزی را از این جهت نقل کردم که به جناب آقای زینیوند، استاندارِ ایلامیالاصلِ کرمانی الحاکم! عرض کنم که «شما نیز میتوانید» مثل بسیاری از اسلافتان، یاد و خاطرهای خوش برجای بگذارید و باقیات صالحات جنابعالی مانند برخی حاکمان پیشین، تا همیشه بدرخشد، به سخنی دیگر، برای ماندگار شدن در تاریخ این سرزمین، لازم نیست کرمانی باشی، امّا لازم است که کرمان و کرمانی را بشناسی، بر این اساس، اینجانب به عنوان یک واجب کفایی، ابتدا در مطلبی با عنوان «سخنی با آقای زینیوند استاندار جدید کرمان» و مندرج در روزنامه وزین اطلاعات، به معرفی گوشهای از ارزشهای کرمان و کرمانی پرداختم و اینک بخش دیگری را تقدیم میکنم «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
✔️زنان کرمانی، جوهر همت و پاکدامنی و، سمبل صبوری و فرزانگی هستند، آنها را دریابید. تاریخ نشان داده که هرجا مردی قامت آراسته و خدمتگزاری برخاسته و صخره دشواریها را به سخره گرفته و اثر نیکی از خود بر جای گذاشته، پشت سر او زن فداکار و خدومی حرکت کرده و گاه آنان بر مردان نیز پیشی گرفتهاند. اگر امروز دانشگاه شهید باهنر کرمان، به عنوان قطب دانشگاهی جنوبشرق، زیب و زیور این دیار است، نقش بانوی فرزانهای چون فاخره صبا، همسر شادروان افضلیپور را بر پیشانی خود دارد که گام نخست را در این راه برداشت، شخصاً از زبان ایشان تعاریفی را شنیدم که به جرات میگویم اگر پیگیریهای این گهربانو نبود، این اقدام بزرگ فرهنگی به این سادگیها رخ نمیداد.
اگر تاریخ کرمان، از حاکمی چون محمد اسماعیلخان نوری وکیلالملک، بانی بازار، حمام، کاروانسرا و مسجد وکیل و، نیز آبادکنندهی بیش از سیصد روستا و بانی صحن وکیلالملکی ماهان و... به نیکی یاد میکند، دلیلش اینست که او همسری چون «بانو کربلائی» را پشت سر خود داشت که نهتنها همسرش را در این راهها یاری میداد، بلکه شخصاً چادر به کمر میزد و به بازسازی تخت درگاه قلیبیگ، امامزاده محمد و... همت میگمارد.
«سدّ نساء بم» که امروز بعد از هزار و چند صد سال همچنان نامش ورد زبانها و آب آن حیات بخش اراضی نرماشیر است، مدیون تلاشهای بانوئی چون «تادود خاتون» است که به ساخت و ساماندهی آن همت گمارد و این اثر ارزشمند را به نام یک شیر زن از خود برجای گذاشت.
اگر آفتاب، در گذر هزار ساله تاریخ کرمان، هر بامداد بر پیشانی بلند مسجدی چون مسجد ملک(امام خمینی) طلوع میکند و عصر هنگام بر بلندای شبستانش، غروب مینماید، به این دلیل است که ملک تورانشاه سلجوقی، (بانی این اثر) را فرزانه زنی چون «مستورهخانم» همراهی کرد این دختر با همت تورانشاه نه تنها در ساخت آن سهمی داشت بلکه با احیاء «قنات مستوره» به عنوان یکی از معروفترین قناتهای کرمان و نیز جاری ساختن آن از میانهی این مسجد، زمینهی وضوگرفتن مؤمنین را فراهم ساخت.
اولین زنی که در رثای شهدای کربلا، شعر سرود، یک شاعره کرمانی بنام «حسن جهانخانم» دختر سمبلباجی رابری است.
اگر فلکشدن حاجمیرزا محمدرضا آیتالله کرمانی، به دست ظفرالسلطنه (1333ق) را به عنوان جرقهی انقلاب مشروطیت بدانیم، آنگاه نقش زنان کرمانی در این رویداد بزرگ تاریخی را بهخوبی روشن میشود، زیرا آنها بودند که وقتی دیدند همسرانشان عقبنشینی کرده و آیتالله تنها مانده است با همهی شهامت و شجاعت به میدان آمدند. به قول مؤلف فرماندهان کرمان« اگر زنهای کرمان در مقام حمایت و نصرت او بر نیامده بودند، هرآینه [آیتالله] معدوم شده بود» (ص 196) و بالاخره سری به مدرسهی «فاطمه مادر سید محمود» بزنید تا تجلی روح ایثار و بزرگی را به بینید و از روستای «قنات ملک» زادگاه سردار رشیدِ تاریخِ کرمان، «حاجقاسم سلیمانی» دیدار کنید تا دریابید که دامانِ زنانِ روستائی و عشایر این دیار، پروردگاه چه دلیر مردانی است.
امروز نیز، زنان کرمانی در مواردی، پرچمدار عزت و بالندگی هستند، از زنان هنرمند و دانشوری چون شهین خوارزمی، پری صابری (استاد تأتر)، بلقیس سلیمانی، افسانه شعباننژاد و... تا پزشکان فوق تخصص در رشتههای گوناگون آنکولوژی، آنکولوژی کودکان، ریه و... دهها استاد دانشگاه، صدها کارآفرین و مدیر لایق همه و همه ظرفیتهائی هستند که میتوانند در تحقق آرمانهای بلند این دیار نقش اساسی ایفا کنند.
✔️ اینکه کرمان را «دیار کریمان» نامیدهاند، اسمی بیمسمّا و تعارفی بیمعنا نیست، کرمانیها در طول تاریخ همیشه در امور خیر و بنیانگزاریِ آثار عامالمنفعه، گامهای بلندی برداشتهاند. از «مکرم بن علا» بخشندهای که شاعر بلند آوازهای چون «عثمان مختاری» (457ـ512 ق) در باب بزرگیهای او داد سخن داده تا نامآشنایان دیگری که با ساختن پرورشگاه، بیمارستان، مدرسه، دانشگاه، کاروانسرا، آبانبار و... کوشیدند تا کرامت کرمانی را معنا کنند، همه و همه، دلیلی بر این مدّعاست. امروز نیز در جایجای استان، باقیات صالحات این گروه خدمتگزار و نیکخواه را ملاحظه میکنید. از «خیریه ثامنالحجج» در شمالیترین نقطهی کرمان که با مساعدت صدها نیکوکار کرمانی راهاندازی شده و امروز یکی از پایگاههای معتبر درمانی است، تا مجموعهی ارزشمند «رعد» در غرب این دیار و «انجمن یاس» کرمان در جنوب، «انجمن کمک» و «خیریهی جوادالائمه»، «خیریه کمال امید» و «مشیز» در مرکز شهر و نیز پرورشگاههای صنعتی و دیلمقانی و بانک توکلی، بیمارستانهای ارجمند، راضیه فیروز، مهرگان و... دهها اثر دیگر، نشانی از خیرخواهی این مردم است. اخیراً نیز به همت انجمن یاس کرمان، بخش آنکولوژی بیمارستان افضلیپور به اتمام رسیده و بزودی تجهیز خواهد شد، همچنین با مساعدت مردمی و کمکهای دولتی، دستگاههای رادیوتراپی و پت اسکن در حال ساماندهی است.
انجمن یاس و مؤسسه نیکوکاری کمک، در این روزهای بحرانی، به طور مستمر، با بستهبندیهای حمایتی مردمی به کمک بیماران شتافته و نیازهای اولیهی آنها را بر طرف میکنند.
اگرچه مدیران این مجموعهها تمام همّ و غمّ خود را برای ادارهی این سمنها بکار گرفتهاند، اما یاری و همراهی جنابعالی مانند اسلافتان دکتر فدائی و رزمحسینی میتواند سرعت چرخهای این مجموعهها را افزون سازد، کما اینکه کمکهای مجتمع گلگهر و جهاد نصر تاکنون بسیار مؤثر بوده و باقیات صالحات کسانی است که بیگمان خداوند آنها را مأجور خواهد داشت.
✔️ از جمله امتیازات این دوره، آگاهی جنابعالی از دو استان شرقی و غربی کرمان یعنی سیستان و بلوچستان و یزد است، استانهائی که چندی مسئولیت داشته و از کم و کیف وضعیت آنها اطلاع دارید. روابط تاریخی این دو استان با کرمان، همواره زمینهساز پیشرفت و ترقی هر سه بوده است. جهت آگاهی، کرمانِ بزرگ در گذشته، از عمان شروع میشد و جزیره هرمز، بندر طیس یا تیز (نزدیک چابهار) بخشهای وسیعی از کویر و شهرستان بافق تا نزدیکیهای شیراز ادامه مییافت و بهمین دلیل به آن «کشور کرمان» میگفتند و حاکم آن «شاه» نامیده میشد مانند «تورانشاه» به عنوان حاکم روزگار سلجوقی و بانی مسجد ملک یا امامخمینی کنونی. در تمام این مدت بسیاری از مسائل بین این سه استان مشترک بود، به ویژه رابطه یزد و کرمان که نگارنده، کتابی در سیصد صفحه به عنوان پیوندهای یزد و کرمان تقدیم کردهام و مطالعهی آن آگاهی بیشتری از دوستیها و همراهیهای همیشگی این دو سرزمین به دست خواهد داد.
امروز نیز مشترکات این دو استان، از یگانگی در زمینهی کویر و آبِ قنات گرفته، تا معدن و صنعت و مسائل اجتماعی و... ضرورت باهمبودن و همفکری و همراهی را توجیه میکند، خوشبختانه وجود سمنهائی چون «شمیم یزد» میتواند بر قرار کنندهی این رابطه باشد. البته این یک موضوع تازهای نیست چون در گذشته بصورت مردمی جریان داشت. راهاندازی اولین کارخانه برق کرمان بوسیلهی هرندی یزدی، ساخت و ساماندهی دانشگاهِ آزاد یزد بوسیلهی دکتر سلطانیِ کرمانی، و متقابلاً حضور بازرگانانی چون غلامرضا آگاه یزدی به عنوان پدر پسته کرمان و یادگارهای او در این دیار، و حضور خواجه کریمالدین براکوهی کرمانی در یزد و ساخت کاروانسرای خواجه در این شهر، تشکیل اولین هستهی راهاندازی اتاق بازرگانی کرمان بوسیلهی تجار یزدی و... دهها نمونه از ایندست، نشان از این پیوند و مراوده دارد، امید که با وجود جنابعالی، این بستگیها و دلبستگیها افزون شود.
✔️ اشارهی جنابعالی به مسئلهی معدن در کرمان، گواه آگاهی از موقعیت کرمان به عنوان بهشت معادن است. نعمت خدادادی که یکی از پایههای اصلی رونق اقتصادی و حرکت شتابنده بازرگانی و تجارت کرمان به شمار میرود و اصلی که ریشه در تاریخ دارد. پیشینهی معدن در کرمان به هزارههای سوم و چهارم پیش از میلاد میرسد، کشف ابزار مفرغی از آرسنیک غنی شده در تپهیحیی واقع در صوغان بافت و در 3800 سال پیش از میلاد ـ وجود تل ابلیس در بردسیر کرمان که بقول پروفسور کالدول «پنجهزار سال پیش برای نخستین بار مجتمع کارگاهی ذوب مس در آن راه اندازی شده بود» بیان ابنحوقل (قرن چهارم) از جبلالفضّه و معادن آهن و نقره در جبالبارز ـ تهیه توتیای کوهبنان بوسیله مارکوپولو و هدیه بردن برای شهزادگان چینی ـ اشاره استرابون جغرافینویس یونانی از وجود معادن طلا، نقره، مس، آهن و... در کرمان ـ بیان هرودوت از وجود معادن غنی در «کارمانیا» و... دهها سند معتبر، از سبقهی طولانی معدن و معدنکاری در کرمان حکایت دارد.
امروز نیز، وجود معادن مسسرچشمه و میدوک ـ فولاد گلگهرـ کانسارهای سرب، روی، باریت، و فلورین روی کمربند راور و کوهبنان ـ کانسارهای کرومیت و منگنز و منیزیت در زون افیولیتی جنوب استان و مهمتر از آن کمربند فلززائی کرومدار اسفندقه و فاریاب ـ وجود معادن غنی ذغالسنگ در مناطق زرند ـ وجود معادن تیتانیوم کهنوج و... دهها معدن بزرگ و کوچک در جایجای این استان، ظرفیتی خداداد است که تا کنون بخشی از اقتصاد ایران عزیزمان را تأمین کرده و هنوز جای کار بسیار دارد و برنامهریزی و بهره بردن از آن، به یقین چهره استان را نیز دگرگون میسازد.
✔️ در بخشهای دیگر کشاورزی، صنعتی و تولیدی، بازرگانی و تجارت و... امکانات بالقوه بسیاری وجود دارد که میتواند به فعل در آید، هر چند که در سالهای اخیر نیز در این زمینهها همت بسیار بکار گرفته شده است. وجود امکانات راه و ترابری، به ویژه پروازهای ماهان به عنوان یک شرکت کرمانی و بالگستر در جهان، راهآهن، وجود فرودگاههای پنج گانهی استان و... نیز همه و همه زمینههای مناسبی برای گسترش فعالیتهای گوناگونی در این سرزمین استثنایی است. به قول دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی، استاد تأتر ایران و نام آشنای این رشته در جهان: خداوند به هیچ سرزمینی با این تعداد جمعیت، این همه نعمت عنایت نکرده است.
حرفآخر، یکدعا، یکآرزو، یکخواسته دست حق همراه تو، این گوی و این میدانِ کار
* مدیر مرکز کرمانشناسی
نظر خود را بنویسید